گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: در جریان شکلگیری و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، علاوه بر چهرههای مؤثر و ارزشمند، برخی از مکانها نیز نقشی مهم داشتند و بر تاثیرگذاری افراد شاخص افزودند. مدرسه «علوی» یکی از همین مکانهاست که امام خمینی (ره) پس از بازگشت از فرانسه و استقرار در مدرسه «رفاه» به پیشنهاد شهید آیتالله «مرتضی مطهری»، شهید «مهدی عراقی» و... بهمنظور دیدار با عامه مردم، به آنجا انتقال یافتند که هم گنجایش بیشتری نسبت به مدرسه رفاه داشت و هم دیدارهای عمومی امام (ره) بهسهولت انجام میگرفت.
اقامت امام خمینی (ره) در مدرسه «علوی»، علاوه بر آنکه این مدرسه را بهیکباره به کانون تحولات و تصمیمگیریهای انقلاب اسلامی تبدیل کرد، به مثابه اتاق شیشهای بود تا جوان ۲۵ ساله انقلابی هم آن روزها این اقبال را داشته باشد که بدون واسطه و از نزدیک، شاهد بسیاری از رفتارها و گفتارهای امام (ره) باشد. نقطه عطف این تحولات، رویدادها و دیدارهای گوناگون با امام خمینی (ره) در مدرسه علوی را میتوان دیدار تاریخی همافران نیروی هوایی با ایشان، در تاریخ فعالیتهای یکماهه این مکان فرهنگی دانست که باعث تسریع در پیروزی انقلاب اسلامی شد.
همزمان با نهضت انقلاب اسلامی، ارتشیها همواره تحت فشار سهعامل ساواک، ضد اطلاعات و دادرسی ارتش بودند و کوچکترین نافرمانی از دستورات فرماندهان، پیامدهای سنگینی را برای آنها در پی داشت؛ نیروی هوایی ایران آنروزها بهعلت شرایط خاص تکنولوژی، یکی از منحصر به فردترین و ممتازترین نیروها در بخش دفاع هوایی بود و همین ویژگیهای خاص آن، باعث شده بود تا رژیم سرمایهگذاری بی حد و حسابی روی این نیرو داشته باشد؛ از این رو امید زیادی به آن بسته بودند، تا در شرایط بحرانی، بتواند علیه مردم بیدفاع مورد بهرهبرداری قرار گیرد. اما ارتش در اواخر سالهای حکومت پهلوی، آنچنان دچار خودباختگی و انحطاط فرهنگی شده بود که نیاز به یک پایش جدی و اساسی و یک انقلاب فرهنگی داشت. بنابراین امام خمینی (ره) از آغاز نهضت انقلاب اسلامی این موضوع را کاملاً دریافته بود. لذا با اتکا به باورها و شعائر اسلامی بهمیدان آمده و قلب بسیاری از نظامیان مومن و مخلص را از همان آغاز قیام نشانه گرفت و با تسخیر قلبها توانست، ارتش را با ملت پیوند دهد و از طرفی نیز وجود تبعیض و امتیازات بیش از حد مستشاران خارجی در قیاس با کارکنان نیروی هوایی و تبعیض طبقاتی در این نیرو و تفاوت غیرقابل تصور حقوق آنها با داشتن شرایط مساوی با کارکنان ارتش، بینش و آگاهی کارکنان در پایگاهها و دیدن بیعدالتیها و زورگوییها در جامعه، باعث ایجاد کینه شدید کارکنان نیروی هوایی نسبت سرسپردگان رژیم شده بود.
بخش دوم گزارش نقش نیروی هوایی در دهه فجر سال ۱۳۵۷؛
در نیمه دوم سال ۱۳۵۷ نشانههای بسیاری از همکاری کارکنان ارتش با مردم در جریان انقلاب اسلامی آشکار شد و رژیم برای جلوگیری از سرایت موج انقلاب مردم به جامعه ارتش به تکاپو افتاد، غافل از اینکه ارتش از ملت جدا نبوده و واقعیتها را بهخوبی میدید و درک میکرد و فرماندهان و سربازان میدانستند که مردم چه میخواهند و چرا علیه دولت و نظام استبدادی به اعتراض برخاستهاند. آیا سربازان و ارتشیها میتوانستند بدون در نظر گرفتن واقعیت جامعه، به سوی برادران و خواهران خود تیراندازی کنند؟ جواب از همان ابتدا مشخص بود. چراکه ارتشیها که خود بخشی از این ملت بودند و کارکنان آن، مسلمانان، فرزندان، برادران و پدران میلیونها ایرانی بوده و بیش از سایر اقشار جامعه، مورد تعدی، ظلم و جور دستگاه پهلوی بودند. بنابراین مسلم است که در مبارزه بین حق و باطل، جانب حق و در مبارزه بین آزادی و استبداد، جانب آزادی را میگیرند و حامی میلیونها مردم رنجدیده خواهند بود و بهراستی که دیدیم در تمامی مدت حکومت نظامی در شهرهای ایران نیز، هرگز گلولهای از دهانه توپ، تانک و سایر سلاحهای سنگین، خارج نشد و شعار «توپ، تانک، مسلسل؛ دیگر اثر ندارد» نیز برگرفته از این اتفاق بود. بههمین جهت مردم در کوچهها و خیابانها، به هنگام تظاهرات علیه حکومت شاه و صرفاً بهجهت عدم رویارویی و درگیری با نظامیان، غالباً شعار میدادند: «بهگفته خمینی، ارتش برادر ماست» که حضور نظامیان ارتش در مراسم استقبال از امام خمینی (ره) در فرودگاه «مهرآباد» نیز گویای این امر بود و از طرفی نیز تمرد نظامیان ارتشی از دستور فرماندهان مبنیبر شلیک گلوله بهسوی مردم هم وجود داشت؛ اما با این وجود، نیاز به تحرکات بزرگتری از سوی ارتش بود که این موضوع همافران را بر آن داشت تا گامی دیگر برای همسویی و نزدیکی با انقلاب بردارند.
«محمدحسین نورشاهی» یکی از همافران ارتش، گفته است که جلسهای در روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی با مرحوم آیتالله طالقانی و شهید آیتالله بهشتی داشتیم؛ آنها به ما گفتند که اگر دوست دارید کاری انجام دهید، باید اقدامی باشد که یک سر و گردن از پیرزنی که عصازنان به خیابان آمده است، بالاتر باشد. در واقع این سخنان یک نوع حرکت روانی و کار تهییجکننده محسوب میشد و پس از آن بود که تصمیم گرفته شد تا در یک دیدار رسمی، با امام خمینی (ره) بیعت کنیم؛ بنابراین پس از دیدار با آیتالله طالقانی و آیتالله بهشتی، صبح روز ۱۹ بهمن همگی با پوشیدن لباس فرم در مدرسه علوی و در محضر امام خمینی (ره) حضور یافتیم و ایشان در این دیدار، بیانات ارزشمندی را ایراد کردند.
کارکنان نیروی هوایی با حرکتی متهورانه و تاریخی، چرخش خیرهکنندهای به گردونه انقلاب اسلامی بخشیدند و این خود تجلی وفاداری ارتش به آرمانهای انقلاب و نبرد علیه متجاوزان ملت بود. نیروهای مسلمان، متعهد و انقلابی ارتش در این روز بهرغم آنکه یک سازماندهی ریشهدار آنان را به رژیم وابسته پهلوی، متصل کرده بود، در عمل ثابت کردند که بخشی از مردم هستند و شجاعانه به جبهه وسیع میلیونی انقلاب اسلامی پیوستند.
خبر به همین سادگی و کوتاهی بود که بههمراه تصویری از این رخداد مهم، در مطبوعات به چاپ رسید. در نوزدهم بهمن سال ۱۳۵۷، صدها نفر از دلیرمردان نیروی هوایی که باور به ارزشهای اسلامی و خواستههای بهحق مردم داشتند و این امر در ضمیرشان ریشه دوانده بود، در نمایش حماسی، با موج توفنده مردم بهپاخاسته ایران همآوا شدند و با حضور در اقامتگاه کاروانسالار انقلاب، با ایشان دیدار و بیعت کردند که این اقدام ارزشی، موجب برهم خوردن معادلات جهانی شد و در کمترین زمان، تمامی موانع سر راه پیروزی انقلاب اسلامی برداشته شد.
امام خمینی (ره) در این دیدار تاریخی خطاب به همافران نیروی هوایی فرمودند: «درود بر شما سربازان امام عصر (سلامالله علیه). همانطور که فریاد زدید تاکنون در خدمت طاغوت بودید. (شعار ارتشیهای حاضر: «نظامیان ملی، به فرمان خمینی، از طاغوت گسستیم، به ملت پیوستیم») طاغوتی که تمام هستی ما را ساقط کرد، طاغوتی که خزاین ما را تهی کرد، طاغوتی که ما را برده خارجیها کرد؛ و از امروز در خدمت امام عصر (سلامالله علیه) و در خدمت قرآن کریم هستید. قرآن کریمی که سعادت همه بشر را بیمه کرده است. قرآن کریمی که هر کس در زیر بیرق او واقع شود، در دنیا و آخرت سعید است. قرآن کریمی که آزادی و استقلال را توصیه کرده است. ما همه تابع قرآن کریم و تابع موازین اسلام و قواعد اسلام هستیم. ما همه از شماها، روحانیت از شماها تشکر میکند.
ما امیدواریم که با هم [با] پیوستگی بههم بتوانیم این طاغوتها را تا آخر از بین ببریم و به جای او یک حکومت عدل اسلامی؛ که مملکت ما برای خودمان باشد و همه چیز ما به دست خودمان باشد. ما میخواهیم که سرنوشت ما را خودمان تعیین کنیم، نه سفارت امریکا و سفارت شوروی. ما میخواهیم که مملکت خودمان را خودمان تعمیر کنیم نه یهودیها و اسرائیل. ما میخواهیم مملکتمان را آزاد کنیم؛ اختناق در مملکت ما نباشد. ما میخواهیم ارتش ما آزاد باشد؛ اسرائیل در آن تصرف نکند، امریکا در آن تصرف نکند.
درود بر شما که قدر نعمت خدا را دانستید و به دامن قرآن پیوستید. درود بر شما که ترک کردید حکومت «طاغوت» را و به حکومتِ «الله» پیوستید. من امیدوارم که سایر اشخاصی که در آن خدمت هستند، آنها هم وظیفه خودشان را بفهمند و به ملت بپیوندند. ما صلاح همه شما را میخواهیم. ما میخواهیم که شما آزاد باشید. ما میخواهیم که مملکت را شما مستقل کنید؛ و ما میخواهیم که دیگران، کسان دیگر، کسانی که میخواهند در شما تصرف بکنند، اینها نباشند. دست اجانب کوتاه باشد. خداوند نصرت به همه شما عنایت کند. باید این نهضت را حفظ کنید تا انشاء الله به آخر نقطه و نهایت؛ که قیام یک حکومت عدل انسانی اسلامی است بهجای یک حکومت طاغوتی؛ و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«ولیالله کشاورز» سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و یکی دیگر از فعالان سیاسی در واقعه بیعت تاریخی همافران با امام خمینی (ره)، گفته است که در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، دیگر مردم از شاه بریده بودند و شاه دیگر در کشور به فردی بدون پشتوانه تبدیل شده بود؛ اما هنوز استکبار جهانی و سران رژیم، به وفاداری ارتش به شاه امید بسته بودند و آمریکاییها بهعنوان اینکه ایران جزیره ثبات است، سرنگونی شاه را غیرممکن میدانستند.
در ماههای دی و بهمن سال ۵۷، معمولاً اکثر کارکنان نیروی هوایی، لباس رزم نمیپوشیدند. ولی با هماهنگیهایی که در روز ۱۹ بهمن جهت دیدار با امام خمینی (ره) صورت گرفته بود، آن روز افرادی که منازلشان نزدیک خیابان پیروزی بود، با پوشیدن یونیفورم نظامی به محل کار آمده بودند و کسانی که راهشان دور بود نیز برای آنکه گرفتار حکومت نظامی نشوند، لباسهای نظامی خود را در درون ساک گذاشته بودند و در پادگان آن را تعویض کردند و گروهی نیز در همان مدرسه علوی لباس فرمهایشان را پوشیدند و در راهپیمایی شرکت کردند.
یکی از همافران بهنام «محمد طاهری» که مسئولیت انتظامات و هماهنگی دیدار کارکنان ارتش با امام خمینی (ره) را بر عهده داشت، در حال تمرین سرود «خمینی ای امام» با همافران بود؛ اشتیاق دیدار با امام خمینی (ره) در آن روز تمامی خطرات را برای ما بیاهمیت کرده بود؛ بنابراین وقتی به سمت مدرسه علوی حرکت کردیم، با دیدن جمعیت، به خیل مردم پیوسته و با آنها همراه شدیم.»
بخشی از قطعنامه این بیعت تاریخی:
«۱- ما کارکنان نیروی هوایی اعم از افسران همافران و درجهداران کارمندان و سربازان وظیفه تا آخرین قطره خون در راه آزادی و استقرار جمهوری عدل اسلامی به مبارزه ادامه داده، همواره گوش به فرمان مجاهد کبیرمان امام خمینی بوده و هرگونه وظیفه محوله از سوی رهبرمان را با جان و دل انجام خواهیم داد.
۲- دولت بختیار و نمایندگان مجلسین را غیرقانونی و غاصب حقوق ملت ایران میدانیم.
۳- انتصاب شایسته شخصیت بارز سیاسی دینی کشور مهندس بازرگان را به نخست وزیری انقلاب، از جان و دل پذیرا شده و اطاعت از دستور دولت قانونی ایشان را وظیفه خود میدانیم.
۴- وجود اشخاص متعفن ضد خلقی آمریکا از قبیل ژنرال هایزر یعنی ارتش حامی بختیار و سولیوان و دیگر حامیان بختیار را محکوم میکنیم.
۵- از کلیه فرماندهان و کارکنان ارتش میخواهیم به صفوف ملت بپیوندند.
۶- ما کارکنان نیروی هوایی از کلیه ملت مبارزه ایران که با اراده آهنین خود از ادامه بازداشت عدهای از برادران دستگیر شده ما جلوگیری نمودند سپاسگزاری می کنیم و امید داریم دیگر از سران مبارز مسلمان و متعهد نیز به زودی آزاد گردند.»
«محمدحسین نورشاهی» یکی از همافران، بدون تمرین قبلی فرمان رژه داد و همه بهصورت غیر قابل تصوری، برای رژه از جان و دل مایه گذاشتند. آنروز این بخش از کلام امام خمینی (ره) که فرمودند «شما از طاغوت گسستید و امروز از سربازان امام زمان (عج) هستید» آنچنان کاممان را شیرین کرد و به دلمان نشست که احساس کردیم که ما در آزمونی بزرگ قبول شدهایم و مورد قبول فرزندی از سلاله حضرت زهرا (س) قرار گرفتهایم و بعد از این رژه آنچنان روحیهای گرفتیم که حد نداشت. پس از آن بهفرمان امام خمینی (ره) در راهپیمایی سراسری که در حمایت از دولت موقت انجام میشد، به صفوف بههم گره خورده مردم پیوستیم.
این راهپیمایی بزرگ در تایید دولت موقت «بازرگان»، از ۹ منطقه تهران آغاز و به سمت میدان آزادی ختم میشد و راهپیماییکنندگان در دعوت از ارتش به همبستگی با ملت و حمایت از دولت موقت، شعار میدادند. در همین زمان بود که از سوی مردم، شعارهایی با مضمون «ملت فدای ارتش» سر داده میشد که نورشاهی با بالا رفتن از یک سکو، با استفاده از بلندگودستی، شعار میداد «ارتش فدای ملت» و مردم در حالی که اشک از گونههایشان جاری بود پاسخ میدادند «ملت برای ارتش» و با گفتن چنین شعارهای، آنروز به یکباره به یک روز برادری تبدیل شد که از آن پس تا پایان راهپیمایی، مردم همافران را همچون نگینی بر گرفته بودند و امنیت آنها را حفظ میکردند؛ چراکه هلیکوپترهای ارتش بر فراز آسمان، به شکار نظامیان میپرداختند تا آنها را شناسایی کنند.
ظهر روز نوزدهم بهمن سال ۵۷ با تلاش «محمد بلوری» معاون سردبیر و عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان، عکسی در صفحه اول این روزنامه به چاپ رسید که پشت ارتش شاهنشاهی را بهعنوان تنها حامی حکومت شاه بهلرزه درآورد.
این عکس همافران نیروی هوایی را در حال بیعت و احترام نظامی به امام خمینی (ره) را نشان میداد، عکسی که بلافاصله از سوی «شاهپور بختیار» نخست وزیر وقت ساختگی اعلام و بیعت همافران با امام (ره) تکذیب شد و شامگاه آنروز، حکم دستگیری عکاس کیهان صادر شد.
۴۸ ساعت بعد شورش بزرگی توسط کارکنان نیروی هوایی به ویژه همافران، علیه گارد شاهنشاهی بهوجود آمد که منجر به درگیری و جنگ مسلحانه شد.
...پایان بخش سوم...
انتهای پیام/ 113