به گزارش سرویس فرهنگی خبرگزاری دفاع مقدس، سی و یکمین جلسه نمایش فیلم سینماروایت با نمایش فیلم کوتاه "میتینگ" به کارگردانی امیرعباس ربیعی برگزار شد. "میتینگ" داستان مرگ یک سرباز آمریکایی حاضر در خاک عراق را در شرایطی روایت میکند که این سرباز دچار نوعی بیماری ذهنی شده که به توهم او منتهی شده و در نهایت نیز همین توهم است که او را از پای درمی آورد. نکته جالب درباره این فیلم که توسط یک کارگردان ایرانی ساخته شده این است که هیچ عنصر فارسی در فیلم وجود ندارد و از دیالوگها تا تیتراژ یا انگلیسی هستند یا عربی!
در نشست بررسی این فیلم علاوه بر رسول شادمانی مجری نشست، امیرعباس ربیعی کارگردان و مهدی آذرپندار فعال رسانه ای هم حضور داشتند. در ابتدای نشست شادمانی به معرفی یک کتاب سینمایی با عنوان "کارگردان آماده میشود" پرداخت؛ کتابی ترجمه محمد صدیقیان از آثار نشرساقی که در آن پیرامون موضوعات جدید در عرصه کارگردانی سخن گفته شده است.
کارگردانی از داستان جلوتر است
امیرعباس ربیعی در ابتدای نشست با بیان پاره ای نکات درباره فیلمش بیان داشت: ابتدا باید بگویم که این فیلم محصول زمانی حدودا یک سال قبل است و طبیعی است که در این مدت بلحاظ سینمایی آگاهی ام بیشتر شده و شاید بسیار از مشکلات فیلم را خودم الان و بعد از یک سال حس میکنم. هدف اصلی ام از ساخت فیلم نمایش توهمی است که برای یک سرباز متجاوز به وجود آمده و او را در مسیری غیرقابل پیش بینی قرار می دهد.
مهدی آذرپندار با اشاره به ویژگی غیرایرانی بودن کاراکترهای فیلم اظهار داشت: در سینمای ایران پیش از این هم آثاری با محوریت قهرمانان غیرایرانی ساخته شده است و معضل اساسی این گونه آثار هم عدم شناخت کارگردان از آدمهایی است که درباره آنها فیلم می سازد. کارگردانی که شناخت ندارد با تصورش درباره آدمهای داستان فیلم میسازد و همین تصورات است که کار را خراب میکند.
آذرپندار با اشاره به "میتینگ" ادامه داد: در مورد این فیلم نکته ای که محسوس است اینکه فیلم بلحاظ شناخت کارگردان از کاراکترها ایراد چندانی ندارد اما به نظر می رسد کارگردانی اثر بخصوص در وجه فرمی از داستان جلوتر است. فرم "میتینگ" کاملا تحت تاثیر زاویه دید کاراکتر است و همین باعث شده که داستان قدری الکن بماند.
همه چیز باید در خدمت مخاطب باشد
ربیعی در واکنش به صحبتهای آذرپندار گفت: شخصا فکر میکنم همه چیز باید در خدمت مخاطب باشد و حتی راجع به فرم هم اعتقاد ندارم که کارگردانی فرم گرا هستم بلکه سعی میکنم فرم را در خدمت داستان به کار گیرم چون فکر میکنم اگر فرم درست باشد و فیلم بلحاظ داستانی با مخاطب ارتباط برقرار نکند کارگردان شکست میخورد.
وی ادامه داد: قصدم این نبود طوری فیلم بسازم که کس دیگری این طوری نمی سازد. قصه برایم در الویت بود و هر آنچه که کمک کند به ارتباط مخاطب با داستان برایم اهمیت داشت. من به دنبال روایت یک زندگی ساده بودم؛ زندگی یک سرباز متوهم.
در سینمای ایران فیلم کوتاه جدی گرفته نمیشود
در ادامه نشست رسول شادمانی مجری نشست با اشاره به مشکلات فیلم کوتاه سازان در ایران اظهار داشت: در سینمای ایران دیگر متداول شده که فیلم کوتاه برای مخاطب عام ساخته نمیشود و انگار فیلم کوتاه می سازیم فقط برای نمایش در جشنواره ها یا سینماتکها. در چرایی این اتفاق نیاز داریم به بحثهای کارشناسی.
ربیعی با تایید صحبتهای شادمانی گفت: در سینمای ایران فیلم کوتاه جدی گرفته نمی شود و این بزرگترین جفاست بر فیلم کوتاه سازان. اغلب گمان میکنند فیلم کوتاه مخاطب عام را به وجد نمی آورد ولی اگر برای فیلم کوتاه درست برنامه ریزی شود این نوع سینما هم می تواند مخاطب را به سینما بکشاند. متاسفانه بسترهای ارتباط مخاطب با فیلم کوتاه بسته شده و شرایط دیده شدن فیملها پدید نمی آید.
وی ادامه داد: البته جریانی هم در ایران وجود داشته که سعی کرده فیلمهای کوتاه را به سمت سوژه های خاص و محدود پیش برده و به عبارت بهتر شرایط محفلی شدن آن را فراهم آورد. محفلی شدن فیلمهای کوتاه ناشی از سوژه های آنهاست اما در سالهای اخیر جشنواره عمار توانسته کاری کند که فیلم کوتاه از آن محفلهای محدود خارج شود و مخاطبی که به جشنواره می آید در کنار فیلم بلند، فیلم کوتاه هم ببیند.
فیلم را برای مخاطبان جهانی ساختم
یکی از مخاطبان نشست از کارگردان اثر درباره شعاری بودن فیلم پرسید و ضمن اینکه ایرادی را هم وارد دانست بر انگلیسی بودن دیالوگها و تیتراژ در شرایطی که فیلم اکران خارجی نداشته. کارگردان "میتینگ" در پاسخ به این ایرادات بیان داشت: توزیع فیلم برعهده سفیرفیلم است و آنها هستند که باید درباره دلایل عدم پخش بین المللی فیلم توضیح دهند اما شخصا به دنبال ساخت فیلمی بودم که مخاطب غربی هم بتواند آن را ببیند و حتی کارشناس زبانی داشتم که دیالوگها ایراد نداشته باشد.
وی ادامه داد: ایراد شعاری بودن فیلم هم شاید بخاطر ایرادهایی باشد که قصه دارد. ضعفهای قصه باعث شده است که مخاطب چنان که باید درگیر فیلم نشود و همین وجه شعاری را پررنگ کرده!
مدل انجمن سینمای جوان آن قدر تکثیر شده که دیگر جذاب نیست
در بخش دیگری از نشست آذرپندار درباره یکی از معضلات فیلم کوتاه در ایران که درگیری در کلیشه هاست صحبت کرد. وی گفت: از دیرباز جشنواره ای به نام جشنواره فیلم کوتاه تهران را داشته ایم که برای تشخیص عیار فیلمهای کوتاه نیز بیشتر به همین جشنواره تکیه می شده است.
وی افزود: اگر بخواهیم وضعیت این جشنواره را بررسی کنیم کافی است دو دوره آن را رصد کنیم تا از دوره سوم بفهمیم همه چیز در حال تکرار شدن است. این تکرار برآمده از مدل انجمن سینمای جوان است که فیلمسازان را به سمت تکرار سوق می دهد. مدل انجمن سینمای جوان آن قدر تکثیر شده که دیگر جذاب نیست. جالب اینجاست که همین فیلمسازان برآمده از سینمای جوان وقتی به سمت سینمای بلند می آیند نیز همان سبک تکراری را ادامه میدهند و همین است که وقتی با کلی هزینه یک گروه سینمایی برای فیلمسازان این سبک موسوم به "هنروتجربه" تاسیس میشود هم مردم حتی نمی توانند یک ربع از فیلمهای این گروه را تحمل کنند.
وی با تاکید ادامه داد: انتهای مسیر سینمای جوان همین گروه سینمایی "هنروتجربه" است و سینمای جوان نمی تواند از سطح "هنروتجربه" بالاتر رود.
سینما منبر نیست
در ادامه صحبتهای آذرپندار، ربیعی بیان کرد: شخصا به دنبال بازیهای فرمی در سینما نیستم اما به اندازه محتوا برای فرم ارزش قائلم. شخصا فکر میکنم سینما منبر نیست که وقتی فیلم میسازیم مرتب به دنبال دیالوگ باشیم. سینما، سینماست و برای فیلمسازی نباید به پرحرفی روی آورد. باید از تکنیک سینما و قواعد فرمی به اندازه کافی بهره برد تا سینمایی واقعی شکل گیرد. در "میتینگ" هم سعی کردم این رویه را رعایت کنم.
در این هنگام یکی از مخاطبان از ربیعی پرسید آیا خودش فیلمنامه کارش را خوانده و آیا وقتی فیلمنامه را خوانده متوجه گنگی آن نشده است. ربیعی به این مخاطب پاسخ داد: فرم فیلمنامه فرم خاصی بود و البته که ما خیلی روی فیلمنامه کار کردیم تا به بهترین نسخه برسیم. در بازنویسیهای مختلف همواره این ترس از گنگی را در فیلمنامه داشتیم و تلاش کردیم آن را برطرف کنیم.
وی ادامه داد: قبول دارم که کارم ایراداتی دارد که شاید یکی از آنها گنگی است اما بهتر است راحتتان کنم و هدفم از ساخت فیلم را بگویم. میخواستم با "میتینگ" این را بگویم که اگرچه آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم که خود نوعی توهم است به کشورهای منطقه حمله کرد اما خودش هم نتیجه این توهم را چیزی نیافت جز گیر افتادن در باتلاقی که راه برون رفتی از آن ندارد.
انتهای پیام/