شهادت دقایقی بعد از غسل شهادت

فروردین ماه 1347 بود که خانه حاج‌عبدالله شالچی (محمدی‌مقدم) منور به وجود نوزادی شد که او را محمد نامیدند.
کد خبر: ۳۸۴۹۱
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۰ - 13January 2015

شهادت دقایقی بعد از غسل شهادت

به گزارش دفاع پرس، حاجعبدالله که از یاران دیرین آیت الله کاشانی به شمار میرفت، سابقه مبارزاتی دیرینهای علیه رژیم طاغوت داشت و مجالس عزاداری و منابری که در مناسبتهای مختلف برگزار میکرد، زبانزد عام و خاص بود. به همین ترتیب شهید محمد محمدیمقدم در چنین خانواده و جوی پرورش یافت و از همان آغاز آموزش قرآن و علوم دینی در تربیت او با جدیت دنبال میشد. فرازی کوتاه از زندگی این شهید قرآنی را در گفتوگو با مولود محمدیمقدم خواهر شهید پیش رو دارید.
 
اولین جایزه قرآنی

محمد تنها چهار سال داشت که به خاطر آموزش مقدماتی قرآن و قرائت آن در نزد یکی از روحانیون شناخته شده وقت، از دست ایشان چکی دو تومانی به عنوان جایزه دریافت میکند. خانواده محمدیمقدم این چک را به عنوان برکت و یادگاری نگه میدارند و تا سالیان دراز یادگاری قرآنی محمد در خانوادهاش دست به دست میشد. مولود محمدیمقدم خواهر بزرگتر شهید در خصوص رابطه برادر با کلام الهی میگوید: محمد از وقتی که زبان باز کرد، به واسطه جو مذهبی که خانواده ما داشت، با قرآن مأنوس شد. مرحوم پدرمان شبهای جمعه صوت قرآن را با بلندگو پخش میکردند و آوای روحبخش کلام الهی با روح و جان این بچه در هم آمیخته بود. جایزهای که محمد در چهارساگی از سوی یکی از علما دریافت کرد، نشانی بر این انس مقدس است.

معجزه در پای منبر

شهید محمد محمدیمقدم پس از آنکه دیپلم خود را دریافت میکند، از آنجا که عشق به حضور در جبهههای جنگ همواره در وجودش شعله میکشید، پس از شرکت در امتحان کنکور عازم جبهههای جنگ میشود و پیش از آنکه به دانشگاه برود، حضور در دانشگاه جبههها را برای کسب معارف الهی برمیگزیند. حتی پس از آنکه نتایج کنکور اعلام میکند که او در رشته مهندسی کشاورزی در دانشگاه ارومیه پذیرفته شده است، وی در پاسخ به خواهر خود که از او میپرسد با قبولی در دانشگاه از حضور در جبهه تسویه میکنی؟ میگوید: زبانت را گاز بگیر! جبهه که تسویهپذیر نیست. تا جنگ هست ما هم باید در جبهه حضور داشته باشیم. هرچند شهید محمدیمقدم یکسال برای تحصیل به ارومیه میرود، اما شوق حضور در جبهههای جنگ دوباره او را به دانشگاه جبههها میکشاند و باز عازم مناطق عملیاتی میشود. حضوری که بدون خطر هم نبود و در یکی از این اعزامها از ناحیه پا به شدت مجروح میشود. چنانچه یکی از پاهایش برای مدتی در گچ میماند و قرار میشود ترکشی که به آن اصابت کرده بود، بعدها با عمل جراحی خارج شود. اما محمد در یکی از روضههایی که پدرش در خانه برگزار میکرد، پای منبر نذر میکند ترکش بدون عمل جراحی خارج شود و صبح روز بعد این ترکش از زخم بیرون زده و خود را نمایان میسازد.

تربیت شاگردان نخبه قرآنی

شهید محمدیمقدم که در روخوانی و روانخوانی و قرائت قرآن کریم تبحر خاصی یافته بود، برای آموزش قرآن به کودکان و نوجوانان، جلسات منظمی را در مسجد جعفری برگزار میکند. وی حتی برای ارزیابی قرآنآموزان و تشویق هرچه بیشتر شاگردانش به تداوم آموزش، مسابقات متعددی برگزار میکند. ماحصل این توجهات تربیت شاگردانی میشود که به گفته سیدوحید مرتضوی خواهرزاده این شهید که خود نیز از شاگردان دایی شهیدش محسوب میشود، فعالان قرآنی بسیاری از همان کلاسهای مسجد جعفری تربیت شدهاند. سید وحید مرتضوی در این خصوص میگوید: شهید محمد محمدیمقدم تلاش بسیاری برای پرورش و تربیت بچههای محله بر اساس آموختههای قرآنی داشت. بر اثر همین تلاشها بود که اکنون چهرههای موفقی در علوم قرآنی به جامعه تقدیم شده است و به طور مثال تعدادی از مدیران شبکه قرآن از همان جوانان و نوجوانانی هستند که تحت نظر شهید پرورش یافتهاند. خود من نیز در اولین مسابقاتی که دایی برگزار میکرد شرکت کردم و از ایشان جایزهای دریافت کردم که مشوقم در ادامه فعالیتهای قرآنی بود. چنانچه هماکنون در مسابقات قرآنی مختلفی شرکت کردهام و افتخار دارم که تلاوت قرآن را در مجالس و محافل معنوی بسیاری انجام دادهام.

غسل شهادت

محمد، این استاد قرآن که زندگیاش را با کلام الهی در هم آمیخته و ثمرات انس با قرآن کریم او را به مقام یک مجاهد رزمنده سوق داده بود، عاقبت اول خرداد ماه 1367 در ارتفاعات شاخ شمیران به شهادت میرسد. همرزمانش در خصوص نحوه شهادت او تعریف تعریف کردهاند: در خطی که ما حضور داشتیم، عملیاتی انجام نشده بود. قرار هم نبود خطر خاصی رزمندگان را تهدید کند. ما تنها به جهت حفظ خط در آنجا حضور داشتیم و به قول بچهها احتمال نوربالا شدن و به شهادت رسیدن کم بود. اما یکروز محمد به ما گفت که میخواهد غسل شهادت بگیرد.

تعجب کردیم و به او گفتیم در این هوای سرد کوهستانی منطقه حالا چه وقت غسل گرفتن است؟ هرچه گفتیم قبول نکرد و برای انجام آن به کنار رودخانه رفت. در آن هوای سرد غسلش را گرفت و وقتی که از این کار فارغ شد، هنوز لحظاتی نگذشته بود که یک خمپاره سرگردان دشمن کنارش به زمین برخورد کرد و ترکشهای آن، بهانه پرواز این قاری قرآن شد. گویی که آن گلوله خمپاره مأمور شده بود تا محمد را به آرزویش برساند.

برچسب ها: شهادت ، شهدا ، غسل شهادت
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار