معرفی کتاب/

سیری در زندگی شهید صدرزاده در کتاب «اسم تو مصطفاست»

«نام تو مصطفاست» عنوان کتابی از «راضیه تجار» است که در آن به زندگی شهید «مصطفی صدرزاده» پرداخته شده است.
کد خبر: ۳۸۵۳۰۰
تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۵:۰۵ - 19March 2020

سیری در زندگی شهید صدرزاده در کتاب «اسم تو مصطفاست»به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «اسم تو مصطفاست»، زندگی‌نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده را به روایت همسرش، «سمیه ابراهیم‌پور» است که به قلم راضیه تجار به نگارش درآمده است.

راضیه تجار با قلم شیوا و زیبای خود داستان زندگی این شهید بزرگوار را از زبان همسرش نوشته است. از زمانی که مصطفی و سمیه که یکی زاده شمال و دیگری زاده جنوب بود باهم در تهران آشنا شدند و پیمان عشق بستند تا زمانی که روح یکی آنقدر بزرگ شد تا دیگر در پوست خودش نگنجید و به معراج رفت.

راضیه تجار، نویسنده، محقق و از اعضای هیئت موسس انجمن قلم ایران است. او روان‌شناسی خوانده و در عرصه نویسندگی فعالیت می‌کند. البته تا کنون مسئولیت‌های ادبی و هنری متعددی را هم بر عهده داشته است. از آثار راضیه تجار می‌توان به کتاب‌های «کوچه اقاقیا»، «نرگس‌ها» و «هفت بند» اشاره کرد. راضیه تجار از نویسندگان برگزیده حوزه دفاع مقدس شناخته شده است.

قسمتی از متن کتاب

«اینجا بر لبهٔ سنگ سرد نشسته‌ام و زیر چادر، تیک‌تیک می‌لرزم. آن گل آفتابی که در چشمان تو افتاده، یک ذره هم گرما به تن من نمی‌بخشد. انگار با موذی‌گری می‌خواهد دو خط ابروی تو را به هم نزدیک‌تر کند و دل مرا بیشتر بلرزاند. می‌دانی که همیشه در برابر اخمت پای دلم لرزیده. تا اینجا پای پیاده آمدم. از خانه‌مان تا بهشت رضوان شهریار 10 دقیقه راه است، اما برای همین مسافت کوتاه هم رو به باد ایستادم و داد زدم:

آقامصطفی! نه یک بار که سه بار. دیدم که از میان باد آمدی، با چشم‌هایی سرخ و موهایی آشفته. با همان پیراهنی که جای‌جایش لکه‌های خون بود و شلوار سبز لجنی شش‌جیبه. آمدی و گفتی: «جانم سمیه!»

گفتم: مگه نه اینکه هروقت می‌خواستم جایی برم، همراهی‌ام می‌کردی؟ حالا می‌خوام بیام سر مزارت، با من بیا! شانه‌به‌شانه‌ام آمدی.

به مامان که گفتم فاطمه و محمدعلی پیش شما باشند تا برم بهشت رضوان و برگردم، با نگرانی پرسید: «تنها؟!»

ـ چرا فکر می‌کنی تنها؟

ـ پس با کی؟

ـ آقامصطفی!

پلک چپش پرید: بسم الله الرحمن الرحیم. چشم‌هایش پر از اشک شد. زیر لب دعایی خواند و به‌سمتم فوت کرد. لابد خیال کرد مُخَم تاب برداشته.»

«اسم تو مصطفاست» به قلم «راضیه تجار» در 272 صفحه به نگارش درآمده و توسط انتشارات «روایت فتح» روانه بازار کتاب شده است.

انتهای پیام/161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار