به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، «فاطمه هوشینو» زنی اهل کشور ژاپن است که بعد از حادثه 11 سپتامبر مسلمان شد و به ایران مهاجرت کرد. شنیدن حقایق تکان دهنده از سقوط اخلاق و خانواده در ژاپن توسط رسانههای غربی از زبان فردی که خود اهل ژاپن است حقایق بسیاری را روشن میکند. اینکه غرب بهخصوص آمریکا با امپراتوری رسانهای خود چطور توانست کشور مقتدری چون ژاپن را به انحطاط بکشاند مسائل بسیاری را روشن میکند که آگاهی نسبت به آن میتواند برای ما بهعنوان یک ایرانی عبرتآموز باشد.
بخشی از صحبتهای این بانوی تازهمسلمان را ادامه میخوانید:
تبلیغ اسلام در بازداشت پلیس
«خانواده من خیلی مخالفت میکردند. باورشان نمیشد ولی من هرروز میگفتم خودم مسلمان شدم و مخفیانه در مورد اسلام تحقیق میکردم. وقتی فهمیدند که دروغ نگفتم فکر کردند دیوانه شدهام یا تحت شستشوی مغزی قرارگرفتهام. حتی یکبار در حال نمازخواندن، مادرم دورم نمک گذاشت (مثل اسفند دود کردن ایرانیها)، فکر کرد جنزده شدهام.
وقتی باحجاب بیرون میرفتم، پلیس دنبالم میکرد، حتی یکبار پروازم را از دست دادم، پلیس فکر میکرد خطرناکم و بازداشتم کرد. این موارد خیلی زیاد اتفاق میافتاد ولی سعی میکردم حتی در بازداشت پلیس اسلام را تبلیغ کنم.»
تصویر ایران در رسانهها
«وقتی برای اولین بار به ایران آمدم خیلی تعجب کردم، چون اینجا همه نوع امکاناتی را دیدم، قبلاً فکر میکردم بهخاطر سالها تحریم، مردم ایران فقیرانه زندگی میکنند. ولی دیدم که چقدر برج و خودرو وجود دارد و حتی ترافیک میشود. البته حضور در ایران و شنیدن صدای اذان هم خیلی باعث خوشحالیام شد چراکه سالها در ژاپن آرزوی شنیدن این صدا را داشتم.
اما بخاطر حجاب ایرانیها تعجب کردم. معمولاً اکثر خانمهای ژاپنی بهخاطر احترام بیگانهاش سبکی دارند، ولی در ایران افسوس خوردم چرا قدر این قانون را نمیدانند چون بهخاطر حجاب در ژاپن خیلی سختی کشیدم.
من به این دلیل به ایران آمدم که زندگی برای یک خانم مجرد مسلمان در یک جامعه غیر اسلامی به جهت ادای فریضه واجب خیلی سخت بود. در قرآن هم هجرت به سرزمین اسلامی تشویق شده است، به همین علت خواستم به یک سرزمین اسلامی بروم و الآن هم باکار ترجمه در حال فعالیت تبلیغی هستم. ژاپنیها دعاهای صحیفه سجادیه را خیلی دوست دارند.»
سمبل استعمار رسانهای
«متأسفانه رسانههای داخلی ژاپن، حقایق تاریخی را افشا نمیکنند. واقعیت این است که آمریکاییها از کرهایهایی که در ژاپن مانده بودند استفاده کردند و الآن رسانههای ژاپن بیشتر دست خارجیها است. ظاهرشان ژاپنی است ولی در طول 70 سال بعد از جنگ ازنظر فرهنگ بهراحتی ژاپن را استعمار کردند.
ژاپنیها با رسانه تحت کنترل قرارگرفتهاند و از روز اول تحقیرشان کردهاند و بهراحتی به آنها دروغهایی را القا میکنند که حتی یک اروپایی و آمریکایی ضد ایرانی نمیپذیرد. البته مشکل ژاپنیها در خصوص استفاده از رسانههای دیگر مشکل زبان است. یادگیری زبانهای دیگر برای ژاپنیها بسیار سخت است و سخت تکلم میکنند، این باعث شده رسانه ملی ژاپن در حال کشور بیرقیب باشد.
ژاپن بهترین سمبل استعمار رسانهای است و فقط دو شبکه خارجی به زبان ژاپن وجود دارد و این نشاندهنده اعتمادی است که سران استعمارگر به رسانههای ژاپن دارند، کارهایی ایران علیه داعش انجام میدهد اصلاً گزارش نمیدهند. درواقع داعش را کشور اسلامی ترجمه میکنند، نه دولت اسلامی. به همین در سیاهنمایی از اسلام خیلی موفق شدهاند. من هر وقت هم که با مادرم تلفنی صحبت میکنم، میگوید: دخترم مواظب باش داعش تو را نگیرد.
میگویم: اینجا ایران است. ایران علیه داعش میجنگد.
من توضیح میدهم که ایران از نظر نظامی خیلی قوی است ولی دوباره بعد از مدتی، وقتی تلویزیون را روشن میکند و روزنامه را میخواند دوباره به حالت قبلی برمیگردد.»
بنیان خانواده در ژاپن مورد حمله قرار گرفته است
«قبل از جنگ جهانی دوم و در دوران سامورایی، پسرها و دخترها اجازه روابط آزاد نداشتند و خانمهای طبقه بالای اجتماعی، همیشه از پشت پرده با مردها صحبت میکردند یا مثلاً لباس سنتی ما فقط پوشش سر نداشت ولی بدن را کاملاً میپوشاند. حتی وضع طوری بود که پدر و مادر من و همه پسرها و دخترهای دیگر، در دوران نامزدی برای بیرون رفتن همیشه نفر سومی هم همراهشان بود. ولی الآن همهجا دخترها و پسرها قاطى هستند.
بعد از جنگ جهانی دوم تغییرات بزرگی اتفاق افتاد، الآن 25 درصد ازدواجها بعد از حاملگی زن اتفاق میافتد دقیقا مانند غرب که دختر و پسر میتوانند آزادانه باهم زندگی کنند. بنیان خانواده ضعیف شده و تعداد طلاقها زیاد شده است؛ خیانت میان زن و شوهر هم خیلی آشکارشده و در واقع آن فرهنگ سامورایی که مردان خانواده محور و باغیرت و زنان باعفتی داشتند در حال از بین رفتن است و در عرض 80 سال اخیر، نسل ژاپن با قدرت رسانه کاملاً دگرگون شده است.»
عشق به ولایت فقیه
«متأسفانه رسانهها یا فضاهای عمومی ایران از من انتظار دارند که فقط داستان مسلمان شدنم را بشنوند. مثلاً اگر در مورد ولایتفقیه، اقتصاد مقاومتی با امربهمعروف و نهی از منکر یا حجاب صحبت کنم، ناراحت میشوند. تا حالا هیچ جا از من نخواستهاند که درباره این مسائل حرف بزنم. اگر ما در مورد انقلاب، ولایتفقیه و مباحث اسلامی حرفی زدیم بهجز برنامههای زنده رسماً سانسور شد. مشکل همه مردم دنیا این است که یک رهبر مثل امام خمینی و امام خامنهای ندارند.»
منبع: نشریه «راه» شماره 64
انتهای پیام/ 161