یادداشت/ محسن رضایی

جهان پس از کرونا؛ جهانی جدید با پیکری زخمی و مجروح

ملت ایران با برخورداری از ظرفیت‌های بزرگ انسانی و زمینه‌های تاریخی، می‌تواند با کمک جوانان غیرتمند ایرانی (که هر کدام خود را یک قاسم سلیمانی می‌دانند) نقش موثری در شکل دادن به نظم و جهان جدید در داخل کشور و منطقه و حتی سطح جهانی داشته باشند.
کد خبر: ۳۹۰۰۵۰
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۷ - 02April 2020

جهان پس از کرونا؛ جهانی جدید با پیکری زخمی و مجروحبه گزارش گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، «محسن رضایی» دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در یادداشتی به پیامدهای کرونا و بررسی وضعیت جهان پس از ویروس کرونا پرداخت که متن کامل این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

کرونا سرانجام خواهد رفت؛ ولی زخم ناشی از کرونا و پیامد‌های آن بر پیکر جهان باقی خواهد ماند. چرا؟ چون ساختار قدرت بین‌الملل کنونی، توان کافی برای درمان این زخم و جبران پیامد‌های وسیع آن را ندارد، طبعاً این ساختار تغییر خواهد کرد و نظمی جدید پدیدار خواهد شد.

به این ترتیب فرصتی برای ترمیم درد‌های عمیق بشریت پیدا خواهد شد؛ ولی آیا از آن فرصت‌ها به‌درستی بهره‌برداری خواهد شد یا دوباره شاهد فرصت‌سوزی و تکرار تاریخ خواهیم بود.

در آینده از یک‌سو غرب یعنی اروپا و آمریکا، ضعیف می‌شود و از سوی دیگر آسیا و چین قوی‌تر از گذشته در صحنه خواهند بود؛ و در نتیجه، بخش اعظمی از قدرت و برتری اقتصادی از غرب به شرق منتقل می‌شود؛ ولی آیا آسیا و چین قادرند اولا انسجامی همچون غرب در نیمه دوم قرن بیستم داشته باشند؟ و شکاف هند و چین فعال نخواهد شد؟ ثانیا آیا می‌توانند پشتوانه فلسفی و معرفتی متفاوت از اومانیسم و لیبرالیسم به‌وجود آورند؟

آیا قادرند در کنار پیشرفت در هوش مصنوعی و کامپیوتر‌های کوانتومی و فایو جی (۵G)، معنویت از دست رفته را به جامعه بشریت برگردانند؟ آیا قادر به ایجاد یک نظام اقتصادی بین‌المللی هستند؟ آیا در قرن ۲۱ شاهد شکل‌گیری برتری تمدن آسیایی و شرقی خواهیم بود؟ فرصت‌ها و تهدیدات پیشاروی ملت ایران، نظام و انقلاب اسلامی ما چیست و ملت و نظام ما چه نقشی را می‌توانند برعهده بگیرند؟ این‌ها پرسش‌های مهمی است که یک گفتمان ملی را می‌طلبد. در عین حال، در این خصوص نکات مهمی وجود دارد که می‌توان در این پویش ملی به آن پرداخت:

۱- خطرناک‌تر از «کرونا»:

کرونا یک بیماری خطرناک است که ریه‌ی انسان را آلوده، تنفس را با مشکل مواجه نموده و بعضاً به مرگ آدمی می‌انجامد و آن‌گونه که پیش‌بینی شده تا خرداد ۱۳۹۹ یک فاجعه انسانی و مبتلا شدن جمعیت‌های میلیونی را به‌دنبال خواهد داشت.

از یک‌طرف یک فاجعه درمانی و جسمانی به وجود می‌آید که قلب بشریت را تکان خواهد داد. از دعا گرفته تا همیاری ملی و بین‌المللی، باید ابتدا به کمک هموطنان‌مان و سپس در صورت امکان به یاری مردم جهان بشتابیم.

از سوی دیگر، کرونا بیماری دیگری که «بیماری باطنی و فکری» تمدن فعلی بشر است را پرده‌برداری می‌کند. «سرمایه‌داری و لیبرالیسم غرب»، باطن و روح و اندیشه و جانِ دولت‌ها، جوامع، احزاب و همچنین روابط انسانی، اجتماعی و سیاسی جوامع غربی و غرب‌زده را سیاه و آلوده کرده؛ ولی سال‌ها به‌صورت پنهانی و غیرآشکار در حال رشد و گسترش بود. گرچه افراد، گروه‌ها و جنبش‌های زیادی در مقابل منشأ این بیماری ایستادند و از این بیماری نجات یافتند؛ ولی تعداد آن‌ها به نسبت کل، زیاد نبوده است.

این بیماری حتی وارد جوامع اسلامی از جمله ایران شد؛ در ایران از حدود یک‌صد سال پیش ابتدا با سرکوب نظامی و قدرت سخت و سال‌ها بعد به صورت اعتقادی و قدرت نرم، وارد صحنه شدند و افکار، اندیشه‌ها، باورها، سبک زندگی و پیوند‌های اجتماعی مانند نهاد خانواده و شهرسازی را به‌کلی تحت تاثیر قرار داد. در منطقه، چون سلطه و قدرت نرم را کافی نمی‌دانستند، با زور نظامی و تأسیس ده‌ها پایگاه نظامی و تأسیس رژیم اشغالگر قدس در منطقه و نفوذ گسترده در ساختار سیاسی و اداری دولت‌ها، امکان شکل‌گیری راهی غیر از غرب‌زدگی را از بین بردند و راه‌های رهایی را مسدود کردند.

این بیماری باطنی و اعتقادی خطرناک‌تر از کرونا، در دو سه قرن اخیر کمابیش در اکثر جوامع بشری نفوذ کرد. متأسفانه در کشور‌های اسلامی بدتری شکل آن‌را رسوخ دادند؛ ولی زرق و برق فناوری و تبلیغات اجازه آشکارسازی به آن بیماری بدتر از کرونا را نمی‌داد. این بیماری ابعاد زیادی دارد؛ از بحران بدهی و بدهکار کردن نسل‌های آینده گرفته تا جنایات جنگی، ترور و خشونت بی‌سابقه (که طی همین روز‌های سخت نیز خشونت‌ورزی در جهان ادامه دارد)، تا فروپاشی اخلاق و معنویت الهی در جوامع غربی و غرب‌زده.

امروزه مردم در کوچه و خیابان‌های اروپا و آمریکا فریاد کمک‌خواهی سر داده‌اند؛ ولی یاوری نمی‌یابند. بیش از شصت درصد مردم کشور‌های صنعتی و پیشرفته اقتصادی، به اقدامات دولت‌هایشان بی‌اعتماد هستند. چرا؟ علت بی‌کسی انسان‌ها در مقابل کرونا، گسستن بشر از خدا، اَتُمیزه شدن جوامع، گسستگی اجتماعی از یک‌طرف و تکبر و استبداد سیاستمداران و دولت‌ها و رخت بر بستن کرامت انسانی است، که نتیجه همه این‌ها «تن‌هایی بشر» است.

انسان بدون خدا و بدون پیوند معنوی با دیگران و با دارا بودن سیاستمدارانی خودخواه و متکبر، به یک جسم فاقد حقیقت و هویت تبدیل شده است که از صبح تا شب به‌دنبال نان می‌دود. اکنون کرونا، با رونمایی از بیماری باطنی غرب و با فعال کردن آن بیماری، شکل‌گیری رویداد‌های عمیق‌تری در جهان غرب را آغاز نموده که ممکن است ابعاد آن در آینده گسترده‌تر شود.

۲- فاجعه انسانی:

یکی از مهم‌ترین عوارض بیماری باطنی و اعتقادی جوامع غربی و غرب‌زده، تنهایی بشر است. این روز‌ها که در سراسر جهان همه در خانه می‌مانند، به این تنهایی و تلخی آن پی می‌برند و این آغاز خودآگاهی درباره این بیماری پنهان است؛ ویروس کرونا با فاصله انداختن اجتماعی، مردم جهان را به یک فاصله اجتماعی طولانی دیگری در خود آگاه کرده است. در حقیقت، ویروس کرونا می‌گوید از من شکایت نکنید، از کرونای تمدنی که جوامع را اتمیزه کرده، خانواده را متلاشی و بین شما و معنویت و حقیقت خودتان فاصله انداخته، شکایت کنید.

اکنون انسان‌ها در سراسر جهان اخبار منتشره در بحران کرونا را می‌بینند و به‌حال خود وقوف پیدا می‌کنند؛ به جان هم افتادن برای یک دستمال کاغذی در فروشگاه‌های یکی از صنعتی‌ترین کشورها، دعوا کردن بر سر چند بسته پیاز در بازار یکی از مرفه‌ترین کشورها، بیماران سالمند را بدون همراه در راهروی بیمارستان‌ها رها کردن، کشیدن دستگاه تنفس از روی صورت سالمندان و قطع آن در بیمارستان‌های برخی کشورها، رها کردن مرده‌ها بدون تشییع جنازه، خاکسپاری‌های بی‌کس و کار و قبر‌های نامعلوم، بیش از هر چیز تنهایی انسان را رونمایی می‌کند.

مردم از خود سوال می‌کنند که چرا دولت‌هایشان، آن‌ها را رها کردند و به زودی می‌فهمند آن‌ها را در مقابل ارزش‌ها و باور‌های لیبرالیسم قربانی کردند. آزادی برای بشر است و یا بشر برای آزادی؟ اقتصاد برای مردم است و یا مردم برای اقتصاد؟

مردم جهان بیش از پیش تنهایی خود را احساس خواهند کرد و ممکن است به این نتیجه برسند که خودشان باید به فکر خود باشند و این می‌تواند آغاز اعتراضات اجتماعی در کشور‌های صنعتی و اقتصاد‌های پیشرفته باشد.

بالاخره کرونا کنترل می‌شود؛ ولی پیامد‌های فعال‌شده بیماری باطنی، از کنترل غرب خارج خواهد شد. پاره‌ای از پیامدها، قابل کنترل هستند؛ لیکن بعضی از آن‌ها از جمله آثار فاجعه انسانی، بدتر از تبعات جنگ جهانی، بر چهره حکومت‌های غربی باقی خواهد ماند.

۳- عکس‌العمل دولت‌ها:

آمریکایی‌ها طی دو دهه گذشته و در چندین رویداد از جمله انفجار مشکوک برج‌های دوقلو و لشکرکشی به غرب آسیا، تا تولید تروریسم داعش و هجوم شورشیان تربیت‌شده غرب به عراق و سوریه، و تحریک نمودن عربستان برای حمله به یمن، تلاش کردند که آمریکا را به قله قدرت مسلط جهان برسانند؛ اما ایستادگی ملت‌های عراق، سوریه، یمن و لبنان، و در رأس آنان ملت ایران، آنان را در تحقق این هدف، ناکام ساخت.

رئیس جمهور فعلی آمریکا با شعار این که آمریکا را دوباره اول خواهیم کرد، روی کار آمد؛ اما امروز با بزرگ‌ترین بحران تاریخ آمریکا مواجه شده، به‌طوری که ده‌ها هزار مردم مبتلا به کرونا را رها کرده و قصد حمله به عراق را دارد تا افکار عمومی را منحرف کند.

کرونا نه فقط قدرت آمریکا و اروپا بلکه اندیشه لیبرالیسم و فرهنگ سرمایه‌داری و ارزش‌های آمریکایی، آزادی و دموکراسی آمریکایی را با چالش بزرگی روبه‌رو کرده و اقتصاد، امنیت و روابط بین‌الملل آنان را تضعیف خواهد کرد.

کرونا فارغ از اینکه ساخته دست بشر بوده یا محصول یک جهش طبیعی باشد، با هجوم خود، به بشر یادآوری کرد که:

- انسان، مالک کره زمین نیست. مشکلات بشر به تمامی بشریت مربوط است و ثروتمند بودن یا صنعتی بودن یک کشور، آن را از خطرات جاری در کل زمین، محفوظ نمی‌سازد.

- تماس تلفنی رئیس جمهور قدرت بزرگی همچون آمریکا با روسای جمهور دیگر برای تامین ماسک، دستکش و... بیان‌گر آن است که حتی قدرت‌های بزرگ هم به تنهایی نمی‌توانند زندگی کنند.

- بشر در تنهایی قادر به زندگی نیست؛ پدر، مادر، فرزند، خواهر، برادر و دوست در زندگی او شریک هستند.

- انسان به این نتیجه می‌رسد که بدون خدا نمی‌تواند با خود و دیگران رابطه‌ی پایدار و حقیقی برقرار کند.

اقتضای دستیابی بشر به چنین فهم و درک و محیط زندگی جدید، تغییر در ارزش‌ها، نهادها، نظم سیاسی و اقتصادی و در یک کلام، «نظام جدید بین‌الملل» و «به رسیمیت شناختن ارزش‌های جدید» است که این مهم بدون یک «جنبش اجتماعی بین‌المللی» ممکن نیست. با این حال آیا غرب ظرفیت ایجاد و هدایت چنین جنبش اجتماعی بین‌المللی را دارد؟ جنبش ناکام ضد وال‌استریت و جنبش ضد سرمایه‌داری جلیقه زرد‌ها در فرانسه نشان داد غرب فاقد ظرفیت خلق یک انقلاب شبیه انقلاب کبیر فرانسه است. از سوی دیگر آیا دست‌های شیطانی که تحولات بزرگ ِ پس از پایان جنگ جهانی اول و دوم را در درون جامعه غرب هدایت کردند، اجازه چنین تحولی را در جوامع غربی خواهند داد؟ وظیفه ملت و نظام ما و بویژه وظیفه نیرو‌های انقلاب در چنین شرایطی چیست؟

۴- جریانات سیاسی و راهکارها:

بی‌تردید کرونا چند صباحی دیگر، عقب خواهد رفت و انسان‌ها بار دیگر میدان‌دار خواهند شد، ولی چند حفره معنایی در جوامع بشری و چند گسل فعال شده اجتماعی، به ویژه تنهایی بشر وعدالت وکرامت انسانی که با کرونا پدیدار شده و نیاز به چاره‌جویی جدی برای آن، پابرجا خواهد ماند. چگونه یک نظام عادلانه و انسانی جایگزین نظام سرمایه داری شود و در یک کلام، چگونه درد‌های اصلی بشر درمان گردد؟

اندیشمندان عصر مدرن، که نگران آغاز عصر جدید و متفاوت بشریت هستند را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد که متاسفانه هر سه گروه تلاش می‌کنند از شکل گیری یک تحول جهانی و بازگشت انسان به حقیقت خویش ممانعت به عمل آورند:

- گروه نخست سعی دارند با تجویز چند داروی مسکن و آرامبخش بر این بیماری خطرناک‌تر از کرونا سرپوشی بگذارند؛ لذا صرفا به آثار سیاسی و اقتصادی کرونا اشاره کرده، آگاهانه یا ناآگاهانه، نمی‌گذارند عمق تاثیر فاجعه آمیز انسانی و اجتماعی دنیای صنعتی و مدرن بر روح و جان و حقیقت آدمی آشکار گردد.

این گروه، هم در نظریه‌پردازی و هم در عمل، فعال شده اند. از جمله کنگره‌ی آمریکا برای جلوگیری از شدت بیکاری و رکود اقتصادی، یک وام بزرگ دو تریلیون دلاری تصویب کرد، اما در عین حال، خود آن‌ها نیز معتقدند بدون کمک مردم، کاری از دست دولت‌ها ساخته نیست.

در اروپا که همین منبع تامین وام نیز وجود ندارد لذا اروپا اولین منطقه‌ای است که عمیقا با بحران پس از کرونا مواجه می‌شود.

- گروه دوم که انگشت اتهام دستکاری بیولوژیک و پندمی کرونا به سوی آنهاست و بیشتر با اردوگاه صهیونیزم مرتبطند، تلاش می‌کنند با نفوذ در کشور‌های پیروز علیه کرونا و ایجاد نظمی جدید که پس از فروپاشی نظم فعلی به وجود می‌آید به حیات خود ادامه دهند تا بتوانند از وقوع یک تحول واقعی در زندگی بشر و یک نظم انسانی و عادلانه در روابط بین الملل جلوگیری کنند.

این‌ها همان گروهی هستند که توسط نومحافظه کاران، بوش را بر سر کار آوردند و انگشت اتهام انفجار در برج‌های دوقلو به سمت آنهاست و عامل لشگرکشی به عراق و افغانستان بودند و نتوانستند نظم نوین آمریکایی - صهیونیستی را چنانکه می‌خواستند ایجاد کنند و در آن پروژه با شکست مواجه شدند. این‌ها امروز دوباره به راه افتاده و فعال شده‌اند تا از فرصت پدیدار شده پس از شیوع کرونا، برای شکل‌دهی به نظم مطلوب خود سوءاستفاده نموده، اجازه ندهند بشریت به درد‌های اساسی خود بیاندیشد و به درمان آن‌ها بپردازد.

- گروه سوم کسانی هستند که از ایجاد مذاهب فریبنده شبیه تمسک به گوساله سامری گرفته تا تقویت واپسگرایی ناسیونالیستی و هویت‌های کاذب، در تلاش برای خروج انسان از تنهایی اند.

چه باید کرد و از کجا شروع کنیم؟

حقیقت آن است که چاره جویی برای درد‌های عمیق بشریت عصر حاضر، جز با استمداد از خدای متعال و مردم ممکن نیست. استیصالِ قدرت‌های بزرگ در مواجهه با کرونا نشان داد که عقل ابزاری بشر و فناوری پیشرفته برای تامین سعادت دنیوی او کفایت نمی‌کند و تمدن بشری به هدایت و نجات الهی و معنویت و هویت از یک طرف و حضور مردم و انسجام اجتماعی از سوی دیگر نیازمند است. بدون ارتباط با خدا نمی‌توان با دیگران و حتی با خود حقیقیِ خویش ارتباط برقرار کرد. رمز بیرون آوردن مردم دنیا از تنهایی، ارتباط صادقانه با خدای متعال در کنار پیشرفت‌های مادی و فناورانه است.

۵- جهان جدید انسانی و یا انزواگرایی:

واقعیت این است که پیامد‌های اقتصادی، انسانی و سیاسی کرونا و بیماری فعال شده و جرقه خورده باطنی و فکری جهان غربی از کنترل امریکا و اروپا خارج خواهد شد و بازی بین المللی به شرق و آسیا منتقل خواهد شد. جهان جدید را آسیایی‌ها رقم خواهند زد. جهان جدید یا تکرار تاریخ به شکل دیگری خواهد بود و ظلم و فساد ادامه خواهد یافت و یا آزادیخواهان و عدالتخواهان وارد صحنه می‌شوند و با جنبش‌ها و نهضت‌های انسانی یک دنیای جدید انسانی را می‌سازند.

آسیا ظرفیت تمدنی بسیار بزرگ تری از غرب دارد؛ تمدن‌های بزرگ اسلامی، چینی، هندی، ایرانی در آسیا قرن‌ها جریان داشته است. ولی این به تنهایی سبب نمی‌شود که یک تمدن با برتری جهانی ساخته شود و تمدن غرب اگر ردای برتری خود از تن به در اورد، ولی برای توازن با شرق به مبارزه ادامه می‌دهد. بی شک فضای رقابتی جدید شکل می‌گیرد و بنابراین فرصت‌ها و تهدیدات جدیدی در جهان آشکار می‌شود.

بی‌تردید در چنین برهه‌ی خطیری، ملت پر افتخار ایران و اندیشمندان و روشنفکران و علمای انقلابی آن، ظرفیت نقش آفرینی موثری را در ایجاد نظم و جهان جدید دارند. سابقه تاریخی ملت ما، چه قبل از اسلام و چه پس از آن، نشانگر این توانایی است. از سوی دیگر بیش از چهل سال است که ملت ما پرچم یک نظم و ایدئولوژی جدید و نماد ارزش‌ها و فرهنگ انسانی، را برافراشته و یک روشنگری و مقابله علیه اندیشه و فرهنگ و تمدن غربی را آغاز کرده است؛ از یک طرف در مقابل جنایات صهیونیزم و استکبار آمریکایی ایستاده و آن‌ها را در منطقه غرب آسیا با مشکلات جدی مواجه کرده و از سوی دیگر نظامات سیاسی، دفاعی و امنیتی پیش برنده‌ای را به وجود آورده است.

البته اذعان می‌کنیم که غربزده‌ها در اقتصاد و فرهنگ ما مقاومت می‌کنند و ما هنوز نتوانسته ایم یک اقتصاد قوی اسلامی ایرانی در جامعه مان بنا کنیم. ولی پشتوانه آن اخلالگران اقتصادی به زودی فرو می‌ریزد و البته نیرو‌های انقلاب باید با پشتوانه علمی‌تر و اندیشه قوی‌تر به مبارزه خود علیه آن‌ها ادامه دهند.

ملت ما به برکت انقلاب اسلامی و رهبری انقلابی و حکیم آن، با دست گذاشتن روی منشأ اصلی بیماری باطنی جوامع غربی و غرب زده، قریب چهل سال است که به مبارزه خود در داخل و منطقه و حتی سطح جهانی ادامه داده است؛ بنابراین ملت و نظام ما نمی‌توانند در شرایط کنونی، و پس از کرونا به صحنه نیایند و دست روی درد‌های واقعی بشر نگذارند.

۶- نقش‌آفرینی بین‌المللی در انسانی ساختن جهان جدید:

به نظر می‌رسد ملت ایران که صاحب تمدن‌های بزرگی بوده اند، با برخورداری از ظرفیت‌های بزرگ انسانی و زمینه‌های تاریخی، می‌تواند با کمک جوانان غیرتمند ایرانی (که هر کدام خود را یک قاسم سلیمانی می‌دانند) و با استفاده از تجربه چهل سال گذشته و البته با یک آسیب شناسی بدون تعصب، نقش موثری در شکل دادن به نظم و جهان جدید در داخل کشور و منطقه و حتی سطح جهانی داشته باشند.

یک موضوع مهم این است که اگر در ایجاد نظم و جهان آینده، فعالانه مشارکت نداشته باشیم، به همان سرنوشتی دچار خواهیم شد که پس از رویداد‌های بزرگ مانند جنگ‌های جهانی اول و دوم به ایران تحمیل شد؛ اولاً تمامی دستاورد‌های انقلاب اسلامی را از دست خواهیم داد و ثانیاً هرگونه تغییر در ساختار قدرت‌های بین الملل (برابر تجربه‌های تاریخی) تاثیرات زیادی بر کشور ما خواهد گذاشت. کما اینکه بعد از جنگ جهانی اول جای پای انگلیس و بعد از جنگ جهانی دوم دست امریکا در غارت کشورمان باز شد و در هر دو ضرر کردیم.

از سوی دیگر عدم نقش آفرینی، ما را از فرصت‌های کم نظیر دو دهه آینده منطقه و جهان بازمی دارد.

۷- انتظار واقعی؛ دکترین آینده:

قرآن کریم در آیات متعدد تاکید می‌کند که خداوند، زمین را پس از مرگش، زنده می‌کند و می‌فرماید این‌ها آیات و نشانه‌هایی هستند که انسان را به تفکر و اندیشیدن دعوت می‌کند.

در تفسیر این آیات قرآن (زنده کردن زمین پس از مرگ آن) به ظهور امام عصر (عج) اشاره شده است، ولی متاسفانه فلسفه انتظار در جوامع اسلامی به خوبی تبیین نگردیده است.

انتظار واقعی یعنی «آمادگی یافتن» برای یک تحول بزرگ جهانی؛ آمادگی برای همراهی کردن و یاری رساندن برای موفقیت و پیروزی منجی بشریت.

این آمادگی بدون فراهم ساختنِ قدرت و قوی شدن در همه زمینه‌های مادی و معنوی که بشر امروز به آن‌ها نیازمند است، امکانپذیر نیست. انتظار یعنی قوی شدن در همه زمینه‌هایی که ایجاد یک انقلاب جهانی به آن نیاز دارد.

در واقع، ظهور رهبر این انقلاب بزرگ و فراگیر جهانی که جز مهدی موعود (عج) نیست، منوط به فراهم شدن این آمادگی برای یاری رساندن به اوست. دعوت از امام با دست خالی مادی و معنوی، یک دعوت تشریفاتی است.

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تدارک این آمادگی آغاز شد و با ایستادگی‌هایی که امامین انقلاب و ملت سرافراز ایران در مقابل شیاطین جهان از خود نشان دادند، تاکنون ادامه یافته است.

از آثار این انقلاب و ایستادگی ملت ما بر سر آرمان‌های انقلاب، گسترش معارف اسلام و قرآن و تعالیم پیامبر و معصومین و یاد و فکر و رسم و عطر نام حضرت مهدی (عج) در جهان است.

در سال‌های اخیر، اجتماع عظیم شیعیان در راهپیمایی شکوهمند اربعین از یکسو و مبارزه موفقیت آمیز با تروریسم و ایستادگی در مقابل زورگویی‌های آمریکا از سوی دیگر، چهره‌ی جدیدی از جبهه مقاومت را در جهان ترسیم کرده است.

شکست‌های سنگین امریکا و اسراییل در منطقه و حضور مستشاری سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران در کرانه‌های دریای مدیترانه از دیگر دستاورد‌های مهم انقلاب اسلامی است.

کافیست خود را برای درک ابعاد دیگری از اندیشه و معرفت نجات بخش انقلاب اسلامی و ارزش‌های والای آن و بهره برداری و به کارگیری آن‌ها در زندگی و اداره کشور خود آماده کنیم.

گام دوم انقلاب اسلامی مانند گام اول، از یک تحول علمی و تعالی معنوی آغاز می‌شود. باید با اصلاح فکری و معنوی خود، به استقبال نور بشتابیم. انتظار فرج، بدون تلاش برای کسب آمادگی لازم، از علائم همان بیماری پنهان از خود بیگانگی و تنهایی لیبرالیستی است.

۸- قوی شدن؛ راه آینده ایران:

ملت عزیز ایران که با انقلاب اسلامی، عصر جدیدی را آغاز کرده، باید به چاره جویی جمعی بپردازد. باید با تلاش همگانی و قوی شدن در تمامی علوم و فنون، و تامین سازوبرگ‌های لازم برای مشارکت در این تحول جهانی، مهیای گام برداشتن در گام دوم انقلاب می‌باشد.

خوشبختانه صدور به هنگام «بیانیه گام دوم انقلاب»، دورنما و نقشه راه قوی شدن ما را ارائه کرده است.

لازمه تحقق خواسته‌های این بیانیه، آغاز یک نهضت علمی اجتماعی بین المللی است.

این نهضت، تمامی آزادی‌خواهان و مسلمین به ویژه جبهه مقاومت را به یک تحرک جدی‌تر همراه با راهکار‌های روشن برای پایان دادن به درد‌های واقعی بشر، دعوت می‌کند.

این نهضت علمی اجتماعی باید در ابعاد مختلف نظیر الگو‌های معرفتی، تمدنی، زیستی و فناوری دارای اندیشه‌ها و راهکار‌های نو و برخاسته از مبانی اسلامی و انقلابی و ایرانی باشد. خوشبختانه چنین ظرفیتی درمیان رهبری و ملت وجوانان ما وجوددارد.

شناخت فلسفه وجودی انقلاب اسلامی و پیام‌ها و ارزش‌ها و نماد‌های پیشتازانه آن همچون شهید مطهری، شهید بهشتی و دیگر علمای راستین و نیز سردارانی همچون شهیدان باکری، همت، کاظمی و قاسم سلیمانی‌ها و رهنمود‌های امامین انقلاب، سرمایه‌ای گرانبها برای جستجو و دستیابی به اندیشه و راهکار‌های جدید است.

لازمه انتظار واقعی فرج، قوی شدن و نقش آفرینی در نظم و جهان جدید است؛ زیرا:

۱- بدون قوی شدن نمی‌توان با تنهایی و از خود بیگانگی مبارزه کرد.

در جبهه خدا که همان جبهه ولایت و مردم است، فشرده‌تر از گذشته، دور هم جمع شویم. انواع فاصله‌های زیان بخش که محصول غربزدگی و خودخواهی و تکروی است را برداریم و فاصله انسان با "خدا" و «خود حقیقی» را کم کنیم. برادری، ایثار و گذشت را تقویت نموده و مهمتر از آن، به محرومین و ضعفا رسیدگی کنیم.

لازمه تحقق این مهم، آغاز یک نهضت علمی اجتماعی بین المللی است که از تغییر نگاه به انسان تا تغییر سبک زندگی را در بر می‌گیرد. در حقیقت، «مردم یاری معنوی و مادی» می‌تواند شعار این نهضت اجتماعی باشد.

این نهضت علمی اجتماعی انسانی، متکی به یک نگاه جدید به انسان است و آن انسانیت خدامحور با عقلانیت فطری و نه عقلانیت ابزاری است که به عنوان جایگزین اومانیسم، قادر است مشکل تنهایی انسان را مرتفع سازد.

۲- لازمه «فرج» و گشایش امور، فاصله گرفتن از شیطان است.

شیطان برای هر کس در لباسی متفاوت جلوه می‌کند. ما که مسئولیت سیاسی و حکومتی داریم باید از فریب‌های شیطان و از سراب «جاه» و ریاست و از باتلاق تشریفات و تجملات فاصله بگیریم. در عرصه اجتماعی نیز باید کاملا از نفوذ و سلطه اندیشه بیمارگونه لیبرالیسم و غربزدگی در اداره کشور و زندگی خارج شویم. نگاه به آسمان دیگران را به آسمان خدا و مردم خودمان تغییر دهیم.

از شیطان مجسم و ظالمان و مفسدان که در راس آن‌ها هیئت حاکمه آمریکا، رژیم اشغالگر قدس و انگلیس هستند دور شویم؛ و در منطقه، اخراج امریکا و استقلال همه‌ی کشور‌ها از هرگونه سلطه استکباری را در اولویت سیاست خارجی خود قرار دهیم.

۳- بدون قوی شدن نمی‌توان موفق به مبارزه و جهاد با شیطان درون و برون شد. برای نبرد با شیطان باید به سلاح علم و فناوری و تقوی و اخلاق، تجهیز شویم. ما باید امروز در زمینه هوش مصنوعی، کامپیوتر‌های کوانتومی و ۵g و تکنولوژی هوافضا با سرعت روزافزون حرکت کنیم و همزمان مراقب باشیم دوباره زرق و برق فناوری ما را به دامن یک تکنوکراتیسم جدید نیاندازد. راه ما که امامین انقلاب ترسیم کرده اند، نه راه لیبرال‌ها است و نه تکنوکراتها؛ بلکه راه پیشرفت مادی و معنوی انسان‌ها است که جهان جدید تشنه آن است.

در پایان به خودم و برادرانم می‌گویم شهادت قاسم سلیمانی و احیاگری بعثت گونه‌ی تشییع جنازه او، بانگ جرسی بود که آغاز تحولات جدید جهانی را نوید می‌دهد. این شهادت، فراخوانِ ملت ایران، برای جهانی سازی نهضت خود و به منزله خون تازه‌ای در شریان ملت ما در اولین سال گام دوم انقلاب به شمار می‌آید.

اینک نیز با شیوع بیماری جهانی کرونا و روشن شدن بیماری پنهان روحی و فکری بشر، مسئولیت ملت تاریخ ساز ایران و دستگاه‌های دولتی و نیرو‌های انقلابی و مردمی، افزون شده است.

بدان امید که در سایه لطف الهی، فرج قائم آل محمد (ص) تحقق یابد و چشمان امت اسلامی به ویژه ملت فداکار و خانواده شهدای ارجمند دفاع چهل ساله ملت ایران و کشور‌های محور مقاومت، به جمال نورانی حضرت مهدی (عج) روشن شود. آمین یا رب العالمین.

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار