توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد؛

زندگی‌نامه جاویدالاثر ابوالحسنی در «جنگ در مرخصی»

کتاب «جنگ در مرخصی» زندگی‌نامه داستانی شهید جاویدالاثر رضا ابوالحسنی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
کد خبر: ۳۹۰۲۷۷
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۳ - 04April 2020

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، جنگ در مرخصی، زندگی‌نامه داستانی شهید جاویدالاثر رضا ابوالحسنی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

رضا ابوالحسنی، بهمن ماه ۱۳۳۹ در روستای بیلقان در حاشیه رودخانه بزرگ کرج به دنیا آمد. او در بهمن ۱۳۶۴ در جزیره ام‌الرصاص به شهادت رسید و پیکر پاکش برای همیشه در آب‌های اروندرود ماندگار شد.

ابوالحسنی از اولین بسیجیان پایگاه شهدای مسجد حجت در عظیمیه کرج بود که به سپاه پاسداران پیوست و بعد از گذراندن آموزش‌های تخصصی، مربی سلاح در پادگان باهنر شد. خیلی از بسیجی‌ها و رزمندگان کرجی در کلاس‌های رضا دوره آموزش سلاح را می‌دیدند و همگی آنها می‌دانستند که او یکی از بهترین و خبره‌ترین مربیان سلاح بود. با وجود ممنوعیت اعزام رضا به جبهه، او از هر فرصتی برای رفتن به منطقه استفاده می‌کرد و تقریباً تمام ایام مرخصی خود را در آنجا بود. شیوه رضا در آموزش نیروها، نقش‌آفرینی او در عملیات‌ها، قصه ازدواج، عاشقانه‌ها و رنج‌های همسر و نیز خاطرات مادر رضا از کودکی تا نوجوانی و البته روزهای سخت انتظار تا زمان تایید خبر شهادت، از داستان‌های خواندنی این کتاب هستند.

صادق و محمدحسین عباسی، نویسندگان این کتاب، با گردآوری خاطرات شهید رضا ابوالحسنی و نگارش آنها به شکل داستان‌های کوتاه، مجموعه‌ای زیبا و جذاب از زندگی این شهید را به تصویر کشیده‌اند.

زندگی‌نامه جاویدالاثر  ابوالحسنی در «جنگ در مرخصی»

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

رضا عرقش را پاک کرد و خشاب را جا زد. وقتی گلنگدن را می‌کشید، از آرپی‌جی‌زن پرسید: «آماده‌ای؟»
آرپی‌جی‌زن سر تکان داد. در یک لحظه هر دو از زمین بلند شدند. رضا روی دشمن رگبار بسته بود و آرپی‌جی‌زن از لابه‌لای نی‌ها، سنگر دشمن را نشانه رفته بود. یا علی گفت و شلیک کرد. خطا رفت. آرپی‌جی را از دوشش برداشت و آرام روی زمین نشست. خشاب رضا هم خالی شده بود. نشست کنار آرپی‌جی‌زن. «بعدی حتماً به هدف می‌خوره. سریع آماده‌ش کن.»

از جایش تکان نخورد. رضا نگاهش کرد. رد خون، از یقه تا بالای شلوار خاکی‌اش کشیده شده بود. رضا اسلحه‌اش را زمین انداخت و خم شد روی سینه‌اش. نبض آرپی‌جی‌زن را گرفت. حسش نکرد. آرپی‌جی را برداشت و مسلحش کرد. یکی از بسیجی‌ها که آمده بود کنارش، گفت: «این شیلکا‌ها رو خفه‌ کنیم، کار راحت می‌شه.»

کتاب جنگ در مرخصی، زندگینامۀ داستانی شهید جاویدالاثر رضا ابوالحسنی در هفت فصل و ۲۵۶ صفحه به همراه تصاویر، اسناد و وصیت‌نامه شهید، با قطع رقعی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها