به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، بهناز ضرابیزاده از نویسندگان مطرح کشورمان که تالیفاتی چون «دختر شینا»، «ساجی»، «گلستان یازدهم» در کارنامه دارد در مطلبی که در صفحه شخصی خود منتشر کرد به شهید سلگی راوی کتاب «آب هرگز نمیمیرد» پرداخت و نوشت:
بزرگ مردی از میان ما رفت. چه آهسته و چه آرام. سال ۹۵ با او همسفر شدیم. اولین باری بود ایشان را از نزدیک میدیدم. همسر و پسرم اغلب مواقع همنشین و هم غذا و همراه ایشان بودند. نمیدانم همسرم چه در حاج میرزا دید که بعد از آن سفر هر بار اسم ایشان آورده میشد آهی میکشید و میگفت حاج میرزا بزرگ مردی است...
اما من بیشتر با همسر ایشان همنشین شدم. اولین شبی که ایشان را دیدم در راهروی مسافرخانه نجف اشرف بود. داشت برای خانم حسام تعریف میکرد که چمدانشان را فرودگاه ایران گرفتهاند و پس ندادهاند.
لباسهای راحتی مسواک حوله و جورابهای حاج میرزا توی آن چمدان بودند. با غصه دردناکی میگفت که جورابهای مخصوص پای مصنوعی حاج میرزا که نباشد پاهایش زخم میشود و به سختی میتواند راه برود. طوری برایمان از درد و رنجی که حاج میرزا میکشید میگفت که من تا روز آخر سفر و حتی امروز نگران و دلواپس آن چند روزی هستم که حاج میرزا بدون جوراب مخصوص پاهای مصنوعیاش را میپوشید و راه هتل تا حرم را با عصا تق تق کنان میرفت و بر میگشت. میدانستم چقدر درد میکشد حتی تصور میکردم سایش پوست نازک پا ی قطع شده را روی پای مصنوعی خشن. اما اگر در آن مسیر و حتی بعد از آن با حاج میرزا همراه و هم کلام می شدی یک ناله، شکایت یا یک آه کوچک نمیشنیدی...
هرگز او را فراموش نخواهم کرد بزرگ مرد صبوری که در سکوتی عمیق به دور دستها نگاه میکرد.
انتهای پیام/ 121