به گزارش خبرنگار دفاعپرس از زاهدان، شهید «غلامحسن اربابی رشید» فرزند «عیسی» در سال 1341 در شهرستان زابل به دنیا آمد. دوره ابتدایی و راهنمایی را در شهر خود گذرانید.
با شروع جنگ تحمیلی عزم رفتن به جبهه های نبرد کرد و سرانجام در منطقه دشت عباس در فروردین سال 1361 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
فرازی از وصیتنامه شهید
«ما از خداییم و بازگشت ما به سوی اوست». پدر مهربانم و مادر عزیزم، پس خدا که می گوید بازگشت شما همـه پـس از ایـن چنـد روز آزمایش به سوی من هست، پس چرا از مرگ بترسیم.
پس زمانی کـه بنـا شـد از مـرگ نترسیم پس چرا مرگی را انتخاب نکنیم که با افتخار باشد. پس مرگ بـا عـزت بهتـر از زندگی با خفت است.
آیا در دنیا بهتر از اسلام عزیز مکتبی وجود دارد؟ خیر، غیر از اسـلام کـه یاور مستضعفین هست و دشمن مستکبرین بهتر مکتبی نیست. پس مـا همـه مستضعفین باید بر ضد مستکبرین و بر ضد جهانخـواران قیـام کنـیم.
اسـلام عزیز را باید به مردم دنیا معرفی کنیم و زمانی که مـردم ایـن چنـین خدایی و اسلامی (اسلام حقیقی) را شناختند و ما خودمان را از وابستگی شـرق و غـرب رها کردیم. همۀ مردم مستضعف بر ضد ستم گران قیام خواهند کرد و من هدفم پیـشرفت اسلام و شکست صدام است.
آن که با نابودی آن، اسلام در عراق و تمام دنیا ترقی خواهد کرد و آمریکا شکست خورده میباشد. پدر مهربانم و مادر گرامی ام اگر شهید شدم ناراحت نباشید. برایم گریه نکنید زیرا اگر گریه کنید دشمن شاد میشـود. زمـانی کـه در راه خـدا شهید شدم، شما هم اجر دارید.
زیرا شما سال برایم زحمت کشیده بودیـد و شـما ایـن چنین من را تربیت کردید. پدرم و مادر مهربانم در زندگی خونسردی خودتـان را حفـظ کنید. در زندگی با خودتان برخورد اسلامی داشته باشید. به برادران و خواهرم بگوییـد به خاطر خدا در راه قرآن قدم بردارند.
و به آنها نصیحت کنید که فریب دنیا را نخورنـد و فقط در راه دنیا قدم برندارند. مواظب باشید که شیطان باعث دوری شما از خدا نشود. پدر عزیزم اگر غلامحسین زنده از جبهه برگشت به او بگوییـد کـه درس بخوانـد و بـه همین آسانی درس را رها نکند.
زیرا زمانی که علـم و دانـشاش زیـاد شـد اسـلام را بهتـر میشناسد. مواظب غلامرضا باشید که درسش را رها نکند و زمـانی کـه بـزرگ شـد بـه او بگویید که به سیکل و دیپلم اکتفا نکند. به او بگویید که هرچه میتواند درس بخوانـد.
پـدر جان من اخلاق خوبی نداشتم و شما را خیلی اذیت میکردم خـواهش مـیکـنم کـه مـن را ببخشید، زیرا اگر شما ببخشید خدا هم توبه هایی که بکنم شاید ببخشد. پدر جان اگر شـهید شدم و تواناییاش را داشتید خواهش میکنم که برای یک سالم نمـاز بخوانید و برای یک ماه هم روزه بگیرید.
اگر شهید شدم جسدم را در قبرستان روستا دفن کنید و به غلامحسین اگر زنده برگشت بگویید که چند عصر پنجشـنبه سـر قبـرم بیایـد و قـرآن بخواند ولی برایم بگویید که گریه نکند. پدر مهربانم و مادر گرامیا م کسی که در راه خدا کشته شود نباید بـرایش گریـه کـرد و گریه کردن برای کسی که خودش دنبال مرگ رود مفهومی نـدارد.
پـس پـدر جـان و مـادر جان اگر کشته شدم به جای گریه به مردم شیرینی بدهید و شادی کنید و خیلـی خوشـحال باشید. چند روزی را که خدا برای آزمایش آفریده است از روی شـما هـم مـیگـذرد. خـدا گناهان همۀ مسلمین را بیامرزد و به همه آگاهی دهد که اسلام واقعی را درك کنند. و خـدا هر چه زودتر فرج حضرت مهدی(عج) را برساند.
خواهش میکنم پـدر جـان، مـادر جـان برادران و خواهرم اگر کشته شدم برایم گریه نکنید. دیگـر عرضـی نیـست جـز سـلامتی و آگاهی بیشتر شما به اسلام عزیز.
انتهای پیام/