گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ در قسمت اول یادداشت «ولنگاری فرهنگی» اشاره شد رسانه ملی در «هفته دفاع مقدس»، «دهه فجر»، «ماه محرم» و «ماه مبارک رمضان» اقدام تولید و پخش سریالهایی مناسبتی میکند که برخی از آنها مانند سریال «شب دهم» در خاطر جمعی مردم ثبت شده است.
موضوع مورد بحث، پخش سریالی با عنوان «زیر خاکی» به کارگردانی «جلیل سامان» است که از شبکۀ یک سیما و در ماه مبارک رمضان در حال پخش است. نکتۀ حائز اهمیت، حضور بازیگری است که اخیرا با کشف حجاب در مراسم عروسی دخترش و رقص و پایکوبی با خوانندگان لسآنجلسی، شبی خاطرهانگیز را برای اپوزیسیون خارجنشین به یادگار گذاشت؛ بازیگری که گوهر هنر خود را در این خاک بهدست آورد و در جایی دیگر به حراج گذاشت. چرا این زن بازیگر با چنین رفتاری، باید در رسانه ملی که داعیهدار فرهنگ ناب انقلابی و اسلامی است، حضور پیدا کند.
در روزهایی که برخی رسانههای متعهد براساس رسالت فرهنگی خود، ملتهب ناهنجاری این بازیگر کهنهکار سینما و تلویزیون هستند، شبکۀ پرمخاطب «نسیم» در حرکتی معنادار اقدام به بازپخش قسمتی از برنامهی «خندوانه» با حضور این بازیگر میکند! مماشات با سلبریتیهایی که برای حجاب کمترین ارزشی قائل نیستند، پرسشی است که انتظار داریم رسانه ملی پاسخگوی آن باشد.
در قسمت دوم «ولنگاری فرهنگی» نیز اشاره شد «انجماد فکری» تعدادی از مدیران و مسئولان فرهنگی سبب شده تا ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس آن چنان که انتظار داریم قوام پیدا نکند. این معضل مهمترین دلیلی است که هنوز نتوانستهایم آن چنان که باید در صدور انقلاب موفق باشیم.
در سلسله یادداشتهایی برگرفته از منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی، تحت عنوان «ولنگاری فرهنگی» به بحث و بررسی و آسیبشناسی پیرامون موضوع مطروحه بپردازیم. در قسمت سوم، این مسئله مورد بررسی قرار میگیرد که آثار فرهنگی تولید شده تا چه میزان در مختصات سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی ما قابلیت ارزیابی دارد.
جایگاه رسانه ملی در مختصات فرهنگی
در معنای واژه مختصات آمده است: مجموعه دو یا سه عددی که به کمک آنها وضع یک نقطه در صفحه یا در فضا مشخص میشود. به بیان واضحتر مختصات بررسی ویژگیها، خصیصهها، مشخصهها، صفات ممیزه، وجوه ممیز یک موضوعی است که قابل تعمیم به موضوعات دیگر میشود.
اگر بخواهیم این تعریف را در قالب فرهنگ مورد بحث قرار دهیم باید بپرسیم تولیدات فرهنگی ما چقدر با موضوعات معتنابه جامعه امروز تطابق دارد. آیا از ترسیم آنچه در آثار فرهنگی اعم از فیلم، سریالهای تلویزیونی، موسیقی، کتاب و ... مطرح میشود میتوان به فضای حاکم بر جامعه امروز ایران رسید و آیا این فضای ایجاد شده همان چیزی است که از کشوری مانند ایران انتظار داریم؟
پاسخ به سؤالات فوق نیاز چندانی به بررسی ندارد. تولیدات فرهنگی ما فاصله بسیاری با فضای جامعه دارد و اسفبارتر این فاصله با آنچه مورد انتظار است بسیار بیشتر است. نمیتوان میان ارزشهای ایران اسلامی و مؤلفه آثاری که از رسانه ملی پخش میشود وجه اشتراک چندانی پیدا کرد. وجود گسترده فضای مجازی مزید بر علت شده تا میان محصولات فرهنگی رسانه ملی و مردم شکاف ایجاد شود. نتیجه اینکه مردم خود، خوراک فرهنگی خود را تولید میکنند و طبیعی است آنچه تولید میشود سبب ارتقای جامعه نخواهد بود.
هنرمندان و برنامهسازان بدون توجه به بار معنایی «رسانه ملی» اقدام به تهیه و تولید یک اثر میکنند بدون آنکه مخاطب را بهدرستی شناخته باشند. آنچه در تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی بر آن با عنوان «سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی» تأکید میشود، در سریالهای تلویزیونی دیده نمیشود یا لااقل تأثیرگذار نیست. روابط زناشویی، ارتباط متقابل فرزندان و والدین با هم تربیت فرزندان، صله رحم، امر به معروف و نهی از منکر، اصول شهروندی، همیاری، ترویج نماز، حجاب و موضوعات پرشمار دیگری هستند که متأسفانه کمترین استفاده را در آثار نمایشی دارند.
سریال بهیادماندنی «پدر سالار» با همه ضعفهای ساختاری که به آن وارد است، نمونه کاملی از یک سریال ایرانی است که در درونمایه خود دارای ارزشهای ایرانی ـ اسلامی است. سریال «روزی روزگاری» نیز از آثار قابل اعتنایی است که باید آن را از آثار بیبدیل تلویزیون دانست. این سریال بهخوبی توانست به دور از شعارزدگی مسیر زندگی راهزنی مانند «مرادبیگ» از تباهی تا رستگاری را نشان بدهد.
البته اگر بخواهیم نمونه این آثار را نام ببریم به فهرست متنوعی خواهیم رسید، اما باید توجه داشت آنچه در دست داریم در برابر عمر چهلساله انقلاب و شبکههای متعدد تلویزیونی چندان هم زیاد نیست. دلیل این کاستی غیرقابل توجیه این است که متأسفانه برخی از مدیران رسانه ملی جز پر کردن آنتن و انجام وظیفه از روی رفع تکلیف چیز دیگری نمی تواند باشد.
از طرفی مسئله برونسپاری بدون در نظر گرفتن اصول و قواعد آن، معضلی است که باعث رسوخ پولهایی میشود که هنرمندان را بیش از پیش متوقع میکند تا جایی که رسانه ملی را ملک شخصی خود میدانند و یا حضورش را منتی بر سر مخاطب قلمداد کرده و به هر طریقی که میخواهد ترکتازی میکند. ماحصل سریالی میشود که یا بهشدت تلخ و سیاهانگار است یا بهشدت هجوآمیز.
جالب اینکه چنین هنرمندانی، نه پاسخگوی چیزی است که تولید کرده، نه اهمیتی به هنجارها و ارزشهای مخاطبانش میدهد. هنرمندی که رسانه ملی را نقد مغرضانه میکند و اصول اعتقادی مردم را به تمسخر میگیرد در کمال ناباوری بهعنوان مجری از سوی تلویزیون دعوت میشود. آیا وجود چنین مجریانی در تلویزیون، مردم را نسبت این رسانه فراگیر بیاعتماد نمیکند؟
همین نگاه توأم با سوءتفاهم سبب میشود آثار ارزشمند و دغدغهمند تلویزیون بهخوبی دیده نشود یا با نگاهی تردیدآمیز با آن برخورد شود. کمتوجهی به این مسائل سبب میشود تا نتوانیم در مختصات تولیدات فرهنگی جایی برای آثار ارزشی جایی پیدا کنیم. عبور از این وضعیت نامطلوب چندان دشوار نیست. تنها کافی است باکمی درنگ و نگاه به راه آمده، مسیر پیش رو را بهدرستی ریلگذاری کرد.
ادامه دارد ...