به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرم آباد، «احمد سبزی» در بیست و پنجم خرداد ۱۳۴۱ در روستای رشیدی از توابع شهرستان ازنا به دنیا آمد. وی تا اول متوسطه درس خواند و از سوی بسیج به جبهه رفت.
احمد سرانجام دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر او را در شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.
وصیتنامه شهید
اینجانب احمد سبزی این چند کلمه را عرض می نمایم آماده برای جبهه جنگ علیه صدامیان هستم و شاید هم همه شما کم و بیش بدانید که همین فرزندان شما هستند که در جبههها میجنگند و همین طور دومین سالی میباشد که در راه این انقلاب اسلامی به رهبری امام امت این بتشکن زمان مشغول فعالیت میباشم. البته اگر خداوند قبول نماید انشاء الله. چون رهبر اولیه ما حضرت محمد (ص) بوده و ما آن حضرت را به پیامبری قبول داریم پس بعد از آن حضرت هم نائبانی هستند که دین مقدس اسلام توسط همین نائبان به مردم جهان معرفی میگردد و همان طوری که در قرآن شریفه آمده است: «اطیعوا الله واطيعوا الرسول و اولی الامر منکم» که به قول قرآن شریفه اطاعت کردن از پیامبران و نائبان آنها و کسانی که درباره اسلام آگاهی دارند بر ما واجب می باشد. حال آنکه در این زمان نائب برحق امام زمان بر ما حکومت دارند بر ما واجب میباشد که از این رهبر اطاعت کنیم.
و ما سربازان نائب امام عصر با زبان گویای خود دوباره با حسین تجدید پیمان میکنیم او میگوییم حسین جان! اگر در کربلا نبودیم اما اکنون هستیم که تو را یاری نماییم و دین تو را یاری نماییم و دوباره به «هل من ناصر ینصرنی» حسین (ع) لبیک گفته و میشتابیم در جبهههای جنگ که دین تو و مکتب تو را ای حسین جان یاری نماییم.
وای امام عزیز با این زبان و بیان ناقابلم می گویم که هیچ چیز به جز مکتبم مرا وادار نکرد که در جبههها بروم و حاضرم که تا آخرین قطره خونم از اسلام دفاع کنم و من اگر هزار جان هم می داشتم حاضر بودم که در راه تو ای خدای مهربان و دین اسلام فدا کنم.
چند کلمهای هم از این خلقیها بگویم که دل امام امت و ملت حزب الله از این ضدخلقها پر از خون است. به این خلقيها بگویید که ای خلقیها شما در کدام سوراخ موش خزیدهاید که در کردستان و خوزستان ملت بی دفاع ما را به گلوله توپ و بمبارانهای هوایی بستهاند. آیا باز هم میتوانید سر ملت کلاه بگذارید که در روستاها میروید و از فعالیتهای جهاد و دیگر ارگانها جلوگیری میکنید. اگر شما طرفدار خلق هستید، بیایید در جبههای که فرزند ۱۲ ساله این خلق میجنگد، بجنگید چرا در داخل شهرها اغتشاش میکنید.
یک چند کلمهای هم با ملت حزب الله ایران صحبت کنم: شما ملت حق بسیاری در گردن ما رزمندگان دارید و زبان من آنقدر بیان ندارد که از شما تشکر کنم فقط شما ملت بکوشید تا با یاری خداوند منافقین را از دنیا ریشه کن کنید و شما با تکیه بر بازوی ولا این کار را می توانید انجام دهید و همیشه گوش به سخنان رهبر باشید، انشاء الله.
چند کلمهای هم با پدر و مادرم صحبت کنم. سلام بر تو ای پدر مهربان و ای مادر گرامی درود خدا و پیامبرش بر شما پدر و مادرها که این قدر مشتاق دفاع از اسلام هستید و شما پدر و مادرها هستید که با نثار مال و جان و فرزندان خود ضامن پیروزی این انقلاب اسلامی هستید.
پدر و مادر میدانم دوری من برایتان سخت است ولی دیگر چارهای نیست. ماها باید از این انقلاب پاسداری کنیم که آیندگان ما افرادی مسلمان واقعی باشند و زمینه را برای ظهور حضرت مهدی (عج) آماده سازند. ولی اگر من شهید شدم پدر جان و مادر مبادا پیش منافقین برای من گریه کنید زیرا این گریه شما باعث خوشحالی منافقین میشود. نمیگویم گریه نکنید، گریه کنید زیرا برای شهید گریه کردن ثواب است اما آهسته آهسته که کسی نشنود.
پدر جان اگر به یاد من افتادی به یاد حضرت امام حسین (ع) در روز عاشورا بیا که روز عاشورا امام حسین (ع) با چه روحیهای بالای سر علی اکبر (ع) آمد.
و تو ای مادر اگر مرا یاد کردی و به یاد من افتادی به یاد ام لیلا مادر علی اکبر (ع) بیا و ببین که مادر علی اکبر (ع) هم گریه کرد فقط خدا را شکر کرد. اگر من عمه دارم علی اکبر (ع) هم داشت، اگر من خواهر دارم علی اصغر هم داشت.
صحبتها زیاد است. دیگر چند کلمهای بیش عرض نمینمایم و این را هم به تمامی برادران و خواهران حزب الله در سراسر دنیا عرض میکنم که ای عزیزان! شما را به خون شهدا قسم میدهیم که پیام شهدا را عمل کنید و میبینم که شهدا چه گفتند. آنها همیشه میگویند که گوش به حرف رهبر باشید و پیرو ولایت فقیه باشید و از ارگانهای انقلابی پشتیبانی کنید. در پایان امام را از ته قلب دعا کنید.
انتهای پیام/