به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، ایام اسارت پر بوده از خاطرات تلخ و شیرین. خاطراتی که آزادگان آنها را هنوز در حافظه خود ثبت و ضبط شده دارند و گهگاهی که پای خاطرات آنان مینشینیم، تلخی و شیرینهای آن دوران برایمان ملموس میشود. اکنون به بهانه ماه بندگی، قصد داریم تا پای خاطرات رمضانی آزادگان بنشینیم و از «رمضان به وقت آزادگی» بنویسیم. چهارمین گفتوگوی «رمضان به وقت آزادگی» را با آزاده سرافراز غضنفر محبی انجام دادهایم. با هم این گفتوگو را میخوانیم.
غضنفر محبی ساکن استان اردبیل است که در 13 سالگی و در عملیات والفجر 4 به اسارت دشمن بعثی درآمد. وی هماکنون بهعنوان مدیر مؤسسه پیام آزادگان در استان اردبیل فعالیت میکند.
محبی به روزهای نخستین اسارت خود اشاره کرد و اظهار داشت: به محض ورود به اردوگاه موصل 3 با حاج علیاکبر ابوترابی روبهرو شدم که استاد، معلم و همچون پدرمان بود. ایشان به همراه اسرای پیشکسوت که سن بیشتری داشتند از سنگینی بار آن ایام برایمان کاستند.
این آزاده سرافراز با بیان سختی اسارت به دست بعثیها گفت: جسممان اسیر عراقیها بود اما روحمان در فضای معنویت آزاد بود؛ بعثیها روی عبادات جمعی حساس بودند و حساسیت ویژهای بر مستحبات داشتند، برای همین دعای کمیل و نماز شب قدغن بود اما ما گوشمان به حساسیت بعثیها بدهکار نبود حتی شکنجه و انفرادی را به جان میخریدیم و تکالیف را انجام میدادیم.
این آزاده سرافراز تصریح کرد: غذای بد و شرایط سخت، امراض و مجروحیت حاصل از شکنجه از رغبت روزهداری ماه رمضان نمیکاست. گاهی دلم برای معنویت آن ایام به گونهای تنگ میشود که حاضرم همه سختیهایش را بار دیگر به جان بخرم ولی طعم آن احوال را بچشم.
وی بیان کرد: پیش میآمد بعثیها پس از مدتی نفری یک پرتقال به ما بدهند که ما نیز از فرصت استفاده کرده و با پوست پرتقال مربا درست میکردیم.
محبی به فعالیت محرمانه فرهنگی ماه رمضان اشارهای کرد و گفت: مانند برنامههای خوب صداوسیما که علما را دعوت میکنند ما مشتاقانه از سخنان حکیمانه و عارفانه مرحوم ابوترابی فیض میبردیم و ایشان ابتدا به شکل مخفیانه مطالب را به مسئولان آسایشگاهها و رابطان فرهنگی میگفت و سپس کلام حاجی به بچهها میرسید.
انتهای پیام/ 141