به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرم آباد، «حاجی غضنفری» در ششم بهمن 1343 در شهرستان کوهدشت دیده به جهان گشود. پدرش نور محمد خان و مادش گل زری نام داشت. حاجی تا دوم راهنمایی درس خواند و سرانجام در بیست و پنجم آبان 1362 بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار وی در آرامستان شهرستان کوهدشت واقع است.
وضیت نامه شهید
باسمه تعالی
آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است.
با نام خدا و با سلام بر ارواح پاک شهیدان انقلاب اسلامی از صدر اسلام تا کنون وصیتنامه ام را آغاز می کنم:
حاجی غضنفری، نام پدر نور محمد غضنفری و اعزامی از کوهدشت لرستان
خداوندا ما را توفیق و عزت شهادت عنایت فرما و ما را یاری کن که تا زنده هستیم در راه رضای تو بکوشیم و یک لحظه از یاد تو غفلت نکنیم. خداوندا تو را سپاس می گویم که مرا هدایت کردی او) مرا از رهروان راستین حسین (ع) قرار دادی.
خدایا در وجودم تفکر کردم، چیزی مهمتر از جان ندارم که قصد دارم آن را در راه تو هدیه نمایم. خدایا مرا از سربازان واقعیات قرار بده. از جوانان و ملت مسلمان می خواهم امام را تنها نگذارید و کمک های خود را به جبهه های جنگ افزایش داده تا هر چه سریع تر جنگ با پیروزی اسلام بر کفر خاتمه یابد و کربلای خمینی آزاد گردد.
فرزندان خود را به جبهه ها بفرستید او از آمدن آنها جلوگیری نکنید که فردای قیامت در برابر حضرت زینب (س) که تحمل ۷۲ تن شهید را نمود جواب نخواهید داشت. از روحانیت پیرو خط امام پشتیبانی کنید چرا چون در واقع «اگر روحانیت نود از اسلام خيرى نبود». در نماز جمعه ها و راهپیمایی ها شرکت کنید تا مشت محکمی بر دهان امپریالیزم شرق و غرب زده باشید و ای کسانی که در تشییع جنازه ها شرکت می کنید و قدرت رفتن به جب را دارید اگر راست می گویید به راه من ایمان آورید و سلاح بر گیرید و به جهاد عليه كفار بشتابید. امروز اسلام و قرآن و نوامیس مسلمین در خطر است. جنگ را وظیفه خود بدانید.
وصیتم به پدر و مادرم: می دانم که شهادت من برای شما سنگین است، اما مادر جان مگر من از علی اکبر و قاسم تاز داماد بهتر هستم که شهادتم برای تو سنگین باشد. می خواهم مانند زینب (س) باشید که تحمل شهادت ۷۲ تن شهید را نمود. نکنید کاری که دشمنان اسلام شاد شوند. به خواهرانم هر چه باشد کوچک هستند اگر راست می گویید و مرا دوست دارید حجاب خود را رعایت فرمایید که موی سرتان را هم نامحرم نبیند که این کار موجب غضب خدا می شود و مرا ناراحت کرده اید.
پدر و مادرم امیدوارم که مرا حلال کنید تا خداوند مرا مورد عفو قرار دهد. برادرم على امیدوارم که راه را ادامه دهید و پیرو خط امام باشید. از قوم و خویشاوندان میخواهم که مرا حلال کنید و در آخر از شما می خواهم که برای من سیاه نپوشید، والسلام. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
انتهای پیام/