به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت دوازدهم اردیبهشت سالروز شهادت علامه شهید «مرتضی مطهری» و روز معلم روایتی از دو تن از شهدای فرهنگی مازندران به نقل از سردار «کمیل کهنسال» در ادامه میآید:
بیرون از کانال ماهی در کربلای شلمچه، دو دیدهبان داشتیم که آتش خمپارههای ما را به سمت نیروهای دشمن هدایت میکردند. یکی از این برادران، رزمنده معلمی بود به نام «سید حمید هاشمی» که از روستای سنگتراشان ساری به منطقه اعزام شده بود. برای اینکه دید تانکهای عراقی از آرپی چی زنهای ما کور شود، همراه با یکی از برادارن که طلبه بود نزد آنها رفتیم و گفتیم لولهها و موانع را را ببرید جلوی تانکها تا مانع دید آنها شوند و رزمندگان راحتتر تانکها را بزنند.
بعد از توجیه آنها در هنگام برگشت به کانال، طلبه ای که همراه من بود کاغذی را به من داد که دیدهبان «سید حمید هاشمی» در همان لحظاتی که ما کنار آنها بودیم و در میان آتش شدید دشمن، روی یک تکه کاغذ نوشته بود:
«سلام ما را به امام برسانید. به امام بگوئید ای کاش بعد از شهادتمان و هنگام دفن جنازه ما، مقداری از خاک زیر نعلینش را بر چهرهی خونینمان میپاشیدند تا در روز قیامت افتخارمان این باشد که خاک پای امام هستیم.»
لحظاتی از خواندن این نامه نگذشته بود که با تیر مستقیم تانک، این دیدهبان عزیز، نصف چهره اش از بین رفت و به شهادت رسید.
نکته خاطره انگیز دیگر اینکه؛ فکر میکردیم دیده بان دیگری که در کنار شهید هاشمی بود هم به شهادت رسید. اما چند سال قبل که در یادواره شهدایی در بابلسر خاطره را تعریف میکردم، این برادر رزمنده که الان جانباز 70 درصد به بالاست، از میان جمعیت بلند شد و گفت: «دیده بان دوم من بودم.» این جانباز عزیز تعریف کرد: «بعد از شهادت «سید حمید هاشمی» من نیز بشدت مجروح شدم و همه گمان کردند که به شهادت رسیدم. لذا من را به سردخانه منتقل کردند، اما در آنجا به هوش آمدم.»
از صحنههای عجیب و بهیادماندنی دیگر عملیات کربلای 5 عبور سردار «ولی الله نانواکناری» از کنار پیکر برادرش، معلم شهید «خیرالله نانواکناری» بود.
سردار نانواکناری از فرماندهای شجاع یکی از گردانهای لشکر ویژه 25 کربلا در عملیات کربلای 5 وقتی که برای پشتیبانی از نیروها به طرف ما میآمد، لحظاتی قبل از رسیدن به کانال ماهی، برادر معلمش که در کنار ما میجنگید، به شهادت رسید. برای اینکه در آن لحظات حساس، سردار نانواکناری پیکر برادرش را که غرق خون بود، نبیند به نیروها دستور دادیم، روی شهید را با پارچه ای بپوشانند. اما قبل از اقدام نیروها، سردار نانواکناری با نیروهایش، به کانال رسیدند و وی در همان حالت حرکت، نگاهش به پیکر خونین برادرش افتاد که در کانال افتاده، اما این سردار دلاور بدون کوچکترین مکث و توقفی، به راه خود ادامه داد و به جلو رفت.
صحنه ای که نشاندهنده ایثار و از خودگذشتگی فرماندهان و رزمندگان خطشکن لشکر ویژه 25 کربلا است که برگرفته از نهضت عاشورایی امام حسین (ع) بود. این روحیه ایثار، ازخودگذشتگی و شهادتطلبی مثالزدنی رزمندگان 25 کربلا بود که باعث شد از سوی فرماندهان کل، به لشکر ویژه نام بگیرد.
انتهای پیام/