به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، این روزها همه جا صحبت از کروناست، ویروسی که جهان را به هم ریخته و امور زندگی مردم را متاثر ساخته است. مدافعان سلامت کشورمان همچنان در خط مقدم نبرد با این ویروس ناخوانده هستند.
همین که زیپ لباس یکسره سفید رنگ را بالا برده و ماسک n۹۵ را مقابل دهان و بینی و شیلد محافظتی را هم روی صورت و پیشانی قرار میدهی، سختی کار دستت میآید. فشار روی صورت، تنفس دشوار، کمشدن جریان هوا و چکه چکه کردن عرق سرد از اندام، همه از شروع یک مبارزه سخت خبر میدهد، مبارزهای که میدانم برای من خبرنگار نهایت چند ساعت زمان خواهد برد، اما سفیدپوشان سلامت بیش از ۲.۵ ماه است که در این میدان مبارزه، جانانه ایستادهاند و بیآنکه خم به ابرو بیاورند، سخت در تلاشاند تا ویروس منحوس و مهمان ناخواندهای را که در آخرین ماههای سال به این مرز و بوم راه یافت، از پا درآورند حتی اگر به قیمت جانشان باشد.
تقارن رمضان با شیوع این بیماری باعث شده کادر درمانی و پزشکی، امسال رمضان ِ متفاوتتری از سالهای قبل تجربه کنند.
مهمانی خدا با طعم خدمت
مدافع سلامت که باشی فرقی نمیکند افطاریت را در کنار خانواده باز کنی یا در کنار بیماران؛ شغلت که با عشق گره بخورد؛ دل و روحت هم با لباس سفیدت سِت میشود و عاشقانه به هموطنانی که با مرگ دست و پنجه نرم میکنند خدمترسانی میکنی.
در روزهای مقابله با کرونا و ماه مبارک رمضان سری به بخش اورژانس و بخش ویژه بیماران مبتلا به کرونا در بیمارستان امام رضا (ع) زدیم، جایی که کادر درمانی و پزشکی در قامت مدافعان سلامت خودشان را وقف بیماران کردهاند؛ آنهایی که از آفتاب این روزها نه طلوعش را میبینند و نه غروبش را؛ نه تعطیلی دارند و نه آرامش.
طنین ربنای ماه خدا، در زیر پوست بیمارستان امام رضا (ع)
رفته رفته عقربههای ساعت به سمت ندای ربنا پیش میرود، ربنا که تمام میشود صدای اذان در راهروهای بیمارستان طنین انداز میشود تا لحظه رسیدن افطار را به روزه داران نوید دهد، اما پرستاران این بخش همچنان دست از کار نکشیدهاند؛ اینجا افطاریهایش بوی خدمت میدهد.
هوای بیمارستان دَم کرده و تحمل این دما با وجود لباسهای گان (لباس مخصوص کرونا) بسیار سختتر است، اما اینجا عشق و ایثار حرف اول را میزند.
اول مریض، بعد افطار
پیرزنی با موهای حنایی روی ویلچر نشسته و پرستار ِ بالای سرش در حال آشامیدن آب به او است، پرستار دیگری در حال صحبت با یک بیمار مبتلا به کرونا و چک کردن وضعیت اوست.
حدود نیم ساعتی از اذان مغرب گذشته، فرشتگان سفید پوش همدیگر را برای افطار صدا میزنند، ولی برخیها هنوز کارشان تمام نشده و بالای سر بیماران هستند.
سفره کوچک ِ پشت میز پرستاران توجهم را جلب میکند، چند تکه نان، اندکی پنیر، و چند عدد خرما و فلاکس چایی، تمام سفره افطاری مدافعان سلامت بیمارستان امام رضا (ع) تبریز است.
سفرههای افطاری که به خدا نزدیکتر است
کادر درمان تازه دور سفره جمع شده و به همدیگر در درآوردن ماسک و شیلد و دستکش کمک میکنند؛ یکی خرما در دهان همکارش میگذارد و دیگری آب جوش تعارف میکند.
ذکر بسمالله که در میان لبهای ترک خورده مدافعان سلامت زمزمه میشود، جلوه زیبایی از خدمت خالصانه را رقم میزند. حافظان سلامت دعا و مناجات برای بیماران مبتلا به کرونا را هم چاشنی افطارشان کردهاند؛ سفرهاشان را نزدیک بیماران گستراندهاند تا این نزدیکی آنها را به خدا نزدیکتر کند.
روایت از یک شب افطاری با طعم کرونا
اینها فقط یک سکانس از روزهای رمضانی در اورژانس و بخش کرونای بیمارستان امام رضا (ع) تبریز است؛ همان بیمارستانی که در روزهای شیوع کرونا، سر پا ایستاد و پاسخگوی استان شد و حالا کادر درمانش با لباسهای ویژه کرونا به میهمانی خدا رفتهاند.
یعقوب کیشیزاده متولد ۱۳۶۴، یکی از جوانترین سرپرستاران بیمارستان امام رضا (ع) است که از سال ۹۲ در بخش اورژانس مشغول به کار شده است.
او میگوید: خوردن و آشامیدن با این لباسهای زجرآور خیلی سخت است، این همکاران ما شجاعت به خرج داده و با خدا معامله کردهاند؛ هیچ کلمهای در وصف آنها وجود ندارد.
سرپرستار بخش اورژانس بیمارستان امام رضا (ع) که از روزهای نخست شیوع کرونا در استان پای کار بوده و حتی در هفتههای اول به صورت ۲۴ ساعته در بیمارستان حضور داشت، تعریف میکند: از همان روزهای اول که برخی افراد با علائم مشکوک به کرونا مراجعه میکردند به ابهت کرونا پی نبرده بودیم، ولی در سریعترین زمان اورژانس بیمارستان را برای مقابله با کرونا مجهز کردیم.
این سرپرستار جوان ادامه میدهد: اینکه بعد از بحران کرونا به شغل دیگر برویم و یا استعفا دهیم، وجود داشت، ولی یک لحظه خودمان را جای خانواده عزیزانی گذاشتیم که عزیزشان را به دست ما میسپردند. یعنی اگر عزیز ما کرونا میگرفت، ولی مدافع سلامتی برای پذیرش و پرستاری او وجود نداشت، باید چه کار میکردیم؟
کیشیزاده میافزاید: اگر من به عنوان یک فرمانده کوچک از خانواده بیمارستان امام رضا (ع)، عقبنشینی کنم، قطعا پشت سر من هم چنین کاری خواهند کرد، ولی این وظیفه ماست و اصلا نیازی به بزرگنمایی نیست.
از او میپرسم، در این مدت آیا دلتنگ خانواده شدهاید؟ مکثی میکند و بعد بیمقدمه میگوید: هر کسی که بگوید در این دوران کرونا دلتنگ خانوادهاش نبوده است، دروغ گفته است به طوریکه من هفته اول برای آرامش روح و روانم، خانوادهام را به شهرستان بردم، یک پسر پنج ساله دارم که خیلی بیقراری میکرد از اینرو دوباره به تبریز بازگرداندم؛ حسرت بغل کردن فرزند خیلی سخت است.
سرپرستار بخش اورژانس بیمارستان ادامه میدهد: من یک پرستار هستم و شاید در روزهای عادی کسی به ما احتیاج نداشته باشد، ولی الان میدان برای ماست و به ما نیاز است؛ هر چند دوری از خانواده، حسرت دیدن پدر و مادر و یا زندگی نرمال، بخش سخت این ماجراست.
به گفته این سرپرستار، در روزهای اول کادر درمان ترس از ناشناخته بودن ویروس داشتند و تحمل لباسهای ویژه بسیار سخت بود، ولی الان کادر درمان چم و خم ماجرا دستشان آمده و با تجهیزات و امکاناتی که بیمارستان در اختیارشان گذاشته، به راحتی میتوانند خدمت کنند.
او در رابطه با سختی تحمل لباسهای چند لایه مخصوص کرونا میگوید: لباسهای چند لایه سرهمی با ماسکهای بدون منفذ، دستکشهای چسب زده شده به آستین و هوای بسته دست به دست داده تا یک دمای ۶۰ درجه را به یک کادر درمان تحمیل کند از اینرو سعی میکنیم تا فشار تحمل این لباسها برای کادر را به زمانهای کمتر برسانیم.
روزهداری در ماهی دلنشین با لباسهای چند لایه ۶۰ درجه
کیشیزاده اضافه میکند: ماه مبارک رمضان آمد و همه ما را به یک میهمانی بسیار بزرگ دعوت کرد و در این میان کادر درمان هم برای این میهمانی آماده شدند و امسال رمضانی عجیب و زیبا را در کنار هم تجربه میکنیم.
حسن قلیزاده یکی دیگر از سرپرستاران بخش اورژانس این بیمارستان است که با ۲۹ سال سابقه خدمت گفتنیهای فراوانی دارد. او میگوید: یادم هست، وقتی بچه بودیم و به میهمانی دعوت میشدیم تا چند روز ذوق داشتیم و الان هم به یک میهمانی خیلی بزرگتر از تصورات دعوت هستیم که کرونا و غیرکرونا نمیتواند ما را از رفتن به این میهمانی باز دارد.
إنّ مع العسر یسراً
او ادامه میدهد: قبول دارم که روزه گرفتن با آن لباسها و قرارگیری در شرایط بحرانی سخت است، ولی این را هم یقین میدانم که این میهمان ناخوانده، یک آزمون الهی است و اگر در ماه مبارک رمضان قرار گرفتهایم، یعنی خداوند میخواهد بعد از هر سختی گشایشی را به ما عطا کند و امیدوارم خداوند ما کادر درمان را هم مورد لطف و عنایت خود قرار دهد.
سرپرستار بخش بیمارستان امام رضا (ع) تبریز میافزاید: میزبان این میهمانی یک خدای رئوف، مهربان و عادل میباشد از اینرو حیف است که از این میزبان بزرگ غافل شد و این میهمانی را رها کرد.
او یادآور میشود: تعدادی از همکاران ما دچار این ویروس شدند و بعد از گذراندن دوره نقاهت، دوباره بر سر کار خود آمده و اصرار به حضور در بخش کرونا دارند و همگی روزه خود را میگیرند و این ماه را نوید ریشهکنی و زمینگیری ویروس میدانند.
فطاری در محل نزدیک به خدا/ دعای افطار سلامتی برای مردم همه کشورها
اینجا افراد زیادی روزه گرفته و دور سفره کوچک و کم رنگ، ولی دلنشین جمع شدهاند؛ یکی آرزوی ریشهکنی ویروس در کل جهان را دارد و دیگری ترخیص همه مبتلایان؛ اینجا کسی دعای فردی ندارد و هر دعایی که میکنند، برای کل مردم جهان است به طوریکه حتی یکی از کادر درمان خطاب به آمریکا میگوید:ای آمریکا، تو که همه کار برای فشار و اذیت مردم کشور ما انجام دادی، ولی ما برای مردم آمریکا نیز آرزوی زمینگیری ویروس را میکنیم.
ساناز ساری، کمک پرستار اورژانس بیمارستان امام رضا (ع) هم در این ماه رمضان و کرونایی، روزهاش را باز کرده و آرزو میکند خنده و شادی دوباره بر لب ملت ایران جاری شود.
او میگوید: من یک دختر دو سال و دو ماهه دارم که دلم برای عطر تنش تنگ شده، ولی دخترم مادرش را درک میکند و میداند که بعد از این روزهای سخت، دوباره او را در آغوش خواهم کشید.
رمضانی آسانتر از این رمضان نداشتیم
خانم ساری ادامه میدهد: همیشه عاشق ماه مبارک رمضان بودم، ولی از چند روز مانده به این ماه در دلم آشوب بود که خدایا، توان بده تا با روی باز به میهمانیت بیایم، ولی همچنان ترس داشتم که شاید نتوانم بگیرم، ولی باور میکنید که امسال راحتترین رمضان و روزه برای من و همکارانم است؟
او اضافه میکند: خداوند در وجود همه ما یک قدرتی قرار داد تا بتوانیم با شرایط سخت بیماری، تعداد زیاد مبتلایان و لباسهای غیرقابل تحمل، روزه بگیریم و حالمان هم خوب باشد.
منبع: فارس
انتهای پیام/ 900