به گزارش خبرنگار فرهنگی دفاع پرس آیین رونمایی از کتاب فرماندهان ورود ممنوع نوشته رحیم مخدومی با مقدمه سردار سرلشکر قاسم سلیمانی دقایقی پیش در مجتمع سید الشهدای خیابان مفتح جنوبی آغاز شد.
سرلشکر سلیمانی در مقدمه این کتاب آورده است کتاب "فرماندهان ورود ممنوع" رایحهای از بوستان معطر مردان مردی است که بارها در مسیر به انحراف رفته بشریت طریق جدیدی گشودند و خطی سرخ و ماندگار را برای گم نشدهها ونیفتادن در انحراف ها نشانه گذاری کردند.
این کتاب که با همت مردان لمس کننده آن بوستان و استشمام کننده آن رایحهها به تحریر درآمده است، زره نوشته ای از حقیقت آن دنیایی نادیده درنیمه های تاریک شب آفریدهای که ملائک الله با دیدن عظمیتش سر بر سجده خاک نهادند و فریاد تبارکالله احن الخالقین سر دادند.
سرگذشت مردان پاره پاره و تکه های بر زمین فرش شده برای عبور جندالله در حمایت از حزب الله، غنچه های آویزان بر بلندای سیم خاردارها سرگذشت بی دست و پاها. سرگذشت چشم های بر خاک افتاده.
کلمه تخریب شاید برای آنچه می بایست در وصف آن جوانان و مردان با عظمت نقل کرد عبارت جامعی نباشد. وقتی نوبت به توصیف این مجموعه استشهادی فداکار می رسد، پیک و قلم از یافتن کلمه ای که قادر به ترسیم آن حقیقت باشد عاجز می ماند.
واژه تخریب و نام بچه های تخریب برای آشنایان جنگ ترسیمی از نیمه های تاریک شب است انسانهای شلاق زده بر ترس و دلهره. لبهایی که در زیر نور کم فروغ ماه در درون هزاران تله مرگ مشغول ذکر خداست.
دست و پاهایی که برای در زمین افتادن بی تابی می کنند چشمان زیبایی که با دقت می نگرند و می جویند و برای حفظ دیدگان دیگری بر زمین می افتند همه این ها حوادث بی فریادی است که صدای آه آنرا هم دشمن در چند قدمی نمی شنود. معقری که با سرخی خون ترسیم عبور می کند و با ابدان بر زمین افتاده نشان گذاری می شود.
تخریب یعنی نافلههای پشت تلههای مرگ، سجدههای شکر پس از بازگشت؛ نه برای زنده ماندن بلکه برای توفیق حیات بخشیدن. تخریب یعنی ختم داوطلبانه زندگی خود برای حیات دیگران. تخریب یعنی قرائت کمیل و عاشورا که با جان خوانده می شد و کمتر عارفی چنین حضور حقیقی را به خود دیدن است تخریب قدم زدن در نزدیک ترین سرزمین خدا است.
مردانی که علی و فاطمه و اولاد مطهرشان به دیدنشان آمدند. سرهای بر زانو گرفته ائمه. تخریب یعنی خنده کشته شده بر لبان قطع شده مردی در انتهای معبر. مردان خفته در طریق مرگ، برای عبور بهشتیان به صراط نور.
چه بگویم ؟! قلم از ترسیم، عاجز. زبان از بیان قاصر. و قلب از یاد آن غیر طاهر.
تخریب یعنی جعفرزاده، اقبالی، طالبی، انجم، شعاع، باقری، حسینی، اخلاصی و....
یادگارانی که نامشان قلبم را میفشارد و یادشان ذکر روزانهام است اسما الحسنی ای که خداوند به خلقتشان مباهات میکند آفرین و رحمت خداوند بر قلم و قدمی که آنها را نه برای خود آنها بلکه برای این نسل تشنه بشناسند و بنمایند.
انتهای پیام/