به گزارش گروه بینالملل دفاعپرس، «عبدالباری عطوان» تحلیلگر برجسته جهان عرب در سرمقاله روزنامه فرامنطقهای «رای الیوم» با بیان این مطلب به سناریوها و گزینههای احتمالی اردن به طرح تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی مبنی بر الحاق بخش اعظمی از کرانه باختری و درههای اردن پرداخته است.
عطوان طبق معمول مقاله خود را با طرح چند سوال در تیتر آن آغاز کرده است: در صورت اقدام نتانیاهو به الحاق دره، گزینههای سیاسی و نظامی اردن چیست؟ منظور پادشاه اردن از «درگیری بزرگ» چیست؟ آیا این طرح به مثابه «اعلان جنگ» است؟ برای چه یقین داریم که اردن در قدرتمندانهترین وضعیت خود بهسر میبرد و کارتهایی دارد که میتواند بسیاری از معادلات را تغییر دهد؟
عطوان نوشت: وقتی که «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اشغالگر در روز یکشنبه اندکی قبل از مراسم ادای سوگند کابینهاش مقابل کنست( پارلمان) گفت: «زمان تثبیت حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری رسیده است و هر کسی که به حق ما در سرزمین اسرائیل باور دارد باید از این اقدام حمایت کند و دولت ما آن را اجرا خواهد کرد»، این اظهارات به معنای انحلال عملی خودگردان فلسطین، لغو معاهدات اسلو و راهحل دو دولت، آمادهسازی برای کوچاندن صدها هزار و شاید میلیونها فلسطینی از شهرهای بزرگ به اردن، که وطن جایگزین آنها در نظر راستگراهای اسرائیلی محسوب میشود و نیز به معنای تهدید امنیت ملی اردن است.
ما نمیپرسیم که عربها در رویارویی با این تصمیم الحاق، که ستوان فقرات برنامه دولت ائتلافی تحت رهبری نتانیاهو با شراکت ژنرال «بنی گانتس» محسوب میشود، چه اقدامی انجام خواهند داد. اجرای این طرح در اوایل ماه ژوئیه آینده آغاز خواهد شد، اما تشکیلات خودگردان فلسطین و رئیس آن «ابومازن» چه اقدامی انجام خواهند داد؟ مقامهای اردنی نیز که بزرگترین متضرر خواهند شد، چه خواهند کرد؟
ما خیلی روی ابومازن و تهدیدهایش مبنی بر انحلال این تشکیلات، لغو توافقنامه اسلو و پایان دادن به تدابیری از جمله هماهنگیهای امنیتی «در صورت اقدام اسرائیل به الحاق حتی یک سانتیمتر از کرانه باختری یا دره اردن»، حساب باز نمیکنیم. دلیل آن ساده است؛ چرا که او میگوید و انجام نمیدهد. ما بارها چنین تهدیدهایی را شنیدهایم و شاید او در کاخش میماند تا اجلش فرا برسد، بلکه ما خیلی روی ملتهای اردن و فلسطین حساب میکنیم که با انسجام و با تمامی ابزارهای موجود و غیرموجود- که احتمالا بلافاصله از سوی محور مقاومت در دسترس آنها قرار بگیرد- قاطعانه در مقابل این توطئه ایستادگی خواهند کرد. البته اگر این محور مقاومت رسما برای خنثی کردن این طرح خصمانه مورد حمایت آمریکا اقدام نکند که چنین تحرکی به دلایلی بعید به نظر میرسد.
«عبدالله دوم» پادشاه اردن به خوبی میداند راستگراهای تندروی اسرائیلی، که تحت رهبری نتانیاهو هستند، از الحاق کرانه باختری و دره اردن حمایت و همچنین نتانیاهو را به برداشتن این گام تشویق میکنند و درصدد ساقط کردن خاندان سلطنتی هاشمی برای عملی کردن استراتژیشان مبنی بر قرار دادن اردن به عنوان «وطن جعلی فلسطینیها» هستند، طرح الحاق تهدیدی مستقیم علیه اردن را تشکیل میدهد و عامل پیوند میان این کشور و اراضی فلسطینی را قطع میکند و متعاقب این وضعیت، عملیات گسیل کردن فلسطینیها به اردن انجام خواهد شد که چنین سناریویی را اظهارات ملک عبدالله در گفتوگو با نشریه آلمانی «دیر اشپیگل» تفسیر میکند که طی آن، صراحتا به اسرائیل درباره الحاق کرانه باختری و دره اردن هشدار داد و تهدید کرد که «این اقدام به درگیری بزرگ منجر خواهد شد و ما تمامی احتمالات و امکانات را بررسی میکنیم.»
بارها با ملک عبدالله، پادشاه اردن دیدار کردهام که آخرین دیدارمان در ماه اکتبر انجام شد و موضوع الحاق کرانه باختری و درهها بیشترین عامل نگرانکننده برای او بود که دقیقا این اظهارات را گفت: «هرگونه عملیات کوچاندن فلسطینیها از شهرهای بزرگ قبل یا بعد یا در جریان چنین پروسه الحاق به مثابه اعلان جنگ علیه اردن است و ما در مقابل آن دستبسته نخواهیم نشست و نتیجه هر چه باشد با تمام توان به آن پاسخ خواهیم داد.»
این اظهارات را دیروز زمانی به یاد آوردم که متن گفتوگوی پادشاه اردن با دیراشپیگل که در روز یکشنبه انجام شد، را میخواندم بهویژه آن پاراگرافی که در آن اصطلاح «درگیری بزرگ»را بهعنوان پاسخی مستقیم به هرگونه عملیات الحاق کرانه باختری و دره اردن به کار برده است؛ عملیاتی که احتمال اجرای آن در سایه سفر «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا به قدس اشغالی، که حامل حمایت کشورش از این تصمیم بود، بیشتر شده است.
اگر «درگیری» اتفاق بیفتد گزینههای اردن متعدد و برای رژیم اشغالگر دردناک هستند که بارزترین آنها در سطح مدنی لغو توافقنامه «وادی عربه» و تمامی نتایج حاصل از آن، از جمله در زمینه روابط عادی، هماهنگی امنیتی، همکاری اقتصادی، تبادل سفرا و توافقنامههای تجاری و بهویژه توافقنامه واردات گاز مسروقه فلسطین هستند.
در دیدار اخیر با پادشاه اردن، علایم نگرانی به دلایل زیادی بر چهره او نمایان بود که از جمله این دلایل، خُلف وعده برخی کشورهای عربی حوزه خلیجفارس در قبال اردن و متوقف کردن کمکهای مالیشان و اقدام برخی از آنها به کنار گذاشتن نقش اردن و مستقیما باز کردن کانالهای تماس با اسرائیلیها، طرفدارای کامل دولت «دونالد ترامپ» از سیاستهای دولت نتانیاهو و سیاستهای شهرکسازی آن، و جنبش مردمی که در آن زمان در اوج بود.
اردن در برهه کنونی نسبت به گذشته قدرتمندتر به نظر میرسد و دلایل این قدرت، در نظر ما، ناشی از استحکام روابط میان پادشاه اردن و ملت آن، وحدت ملی مردم اردن و اعتقاد جمعیشان به لزوم مقابله با خطر تهدیدی اسرائیل است هر چند که این ملت با دشواریهای اقتصادی، تمرد کشورهای عربی خلیجفارس و تهدیدهای ویروس کرونا مواجه هستند.
یک منبع دیگر قدرت را نیز میتوان به عوامل فوقالذکر اضافه کرد و آن وجود 600 کیلومتر از مرزهای اردن با فلسطین اشغالی است که در صورت شعلهور شدن جنگ در تمام ابعادش، این «دولت» عبری قادر به کنترل آن و یا تامین امنیت خود( در این مرزها) نخواهد بود حال هر چقدر که سلاح، دستگاههای اطلاعاتی، بالگرد و یا پهپاد و جنگنده داشته باشد.
در این زمینه میتوان گفت که باز کردن کانالهای اتحاد و همپیمانی با محور مقاومت یکی از گزینههایی است که نباید آن را پادشاه اردن و ارکان رهبریاش نادیده بگیرند. امیدوار بودیم که این پادشاهی زودتر به این کارت متوسل شود؛ چرا که معتقدیم دولت دونالد ترامپ که از همپیمان سعودیاش دست شسته و موشکها و پهپادها و نیز تجهیزات نظامیاش را از این کشور پادشاهی خارج کرده است به این دلیل که ریاض در نتیجه افت بهای نفت دیگر قادر به پرداخت مالی به این دولت نیست، با اردن «فقیر» نیز چنین کار و حتی خطرناکتر از آن را انجام خواهد داد. ترامپ با این کار تلاش خواهد کرد رضایت لابی یهودیان و حمایتش را برای پیروزی خود در انتخابات آتی ریاستجمهوری کسب کند؛ چرا که او بعد از شکستش در مبارزه با ویروس کرونا و فروپاشی اتقصادی کشورش و ظهور اژدهای چینی، هیچ کارت دیگری به جز کارت یهودیت اسرائیلی ندارد.
عطوان نوشت :ملت و ارتش اردن قوی هستند و در سایه داشتن موقعیت جغرافیایی و وحدت ملیاش کارتهای قدرت زیادی دارد و همانگونه که با وجود فشارهای آمریکایی، تمدید اجاره دو منطقه «الباقوره» و «الغمر» را ردّ کرد امیدواریم که با قدرت تمامی تصمیمات و طرحهای الحاق اسرائیلی را ردّ و با آنها مقابله میکند حتی اگر بهای آن مواجهه نظامی باشد. برای تمامی کسانیکه از تفاوت زیاد در توازن قدرت حرف میزنند میگوییم که نتانیاهو نتوانسته است حتی یک متر در نوار غزه یا جنوب لبنان پیشروی کند و از ترس ایجاد سه شکاف در دیوار مرزی با لبنان سکته کرد پس وضعیتش چگونه خواهد شد زمانیکه در واکنش به هرگونه طرح خصمانه اسرائیل، شیران اردن که مجهز به ایمان به پیروزی هستند، به سمت مرزها عازم شوند تا اماکن مقدس اسلامی و مسیحی را آزاد و برادرانشان در اراضی اشغالی را از اسارت آزاد کنند؟
اردن در حال تغییر است و سطح میهنپرسنی و آمادگی محافل مردمی و ارتش و رهبری آن برای فداکاری به اوج رسیده است و شاید گام الحاق، در صورتیکه نتانیاهو جرات انجات آن را داشته باشد، سرآغاز پایان قلدری و نژادپرستی اسرائیل خواهد بود.
انتهای پیام/ 411