به گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید «غلامعلی عاشوری» فرزند عباسعلی عاشوری در سال ۱۳۳۵ شمسی در روستای کودزر چشم به جهان گشود. وی با شرکت در مرحله دوم عملیات بیت المقدس مورخ هجدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ هنگام تلاش برای آزادسازی خونینشهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن نامه این شهید والامقام به پدر خویش قبل از اعزام به ارتفاعات بازیدراز در سال ۱۳۶۰ را میخوانید:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ﴿۱﴾ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۲﴾ وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۳﴾ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ ﴿۴﴾ وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۵﴾
لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ ﴿۶﴾
بگو اى کافران (۱) آنچه مىپرستید نمىپرستم (۲) و آنچه مىپرستم شما نمىپرستید (۳) و نه آنچه پرستیدید من مىپرستم (۴) و نه آنچه مىپرستم شما مىپرستید (۵) دین شما براى خودتان و دین من براى خودم (۶)
پدر جان سلام عرض میکنم. امیدوارم که سلام این بنده حقیر را از فرسنگها راه دور و دراز از پشت کوههای بلند و کوتاه و زیر رگبارهایی که در این سرزمین اسلامی ما از این کربلای ایران بین اسلام و کفر بین حق و باطل به گوش میرسد، قبول بفرمایید.
امیدوارم که حالت خوب باشد و در زیر سایه پر از نعمت الهی و در تحت توجهات ولی عصر که امید دارم هرچه زودتر ظهورشان نزدیکتر گردد و بتوانیم در رکاب و با دشمنان اسلام و این انقلاب اسلامی هم آن را جهانی نماییم بوده و سلامت باشید، انشاءالله.
حال در نبودن امام زمان نایب بر حقش امام امتمان خمینی کبیر پرچمدار این اسلام میرود که تمام بتان روی را، چون جد بزرگوارش حضرت ابراهیم و حضرت محمد (صلیالله علیه و آله و سلم) پیامبر که در موقع بعثت خود بتها را شکسته و خط بطلان روی حکومتهای فاسد و امپراطوریهای زمانه خود کشیدند خط بطلان روی حکومتهای فاسد و امپراطوریهای زر و زور و حکومتهای استعمارگر زمانه دشمنان اسلام راستین آمریکا و شوروی بر پا دارند. الحاد و شکر بکشد. حال این نوکر جیرخوار دشمنان اسلام صدام کافر است که با پشتیبانی آنها با ایران میجنگد.
پس باید البته بعد از قدرت خداوند متعال نیرویی رودر روی این دشمنان اسلام بیاستید و در راه خدا جهاد کند حال این سعادت نصیب این حقیر با هزاران هزار فرد مسلمان پیر و جوان دیگر گشته که در راه خدا جهاد کنیم. انشاءالله که پیروزی با ماست.
در هر صورت پدرجان ما عازم جبهه هستیم انشاءالله که پیروز میشویم و برمیگردیم، ولی اگر برنگشتم وصیتنامه خود را نوشته و به همسرم داده ام فقط یک نکته در این وصیتنامه تذکر ندادم و آن اینکه از آن مبلغ پولی که از بانک گرفتی مبلغی را هم به شخصی بدهید که برایم روزه و نیازهای غذا شدهام را به جا بیاورد. چون که یک مقداری از نماز و روزه ام اوایلی که آمده بودم تهران قضا شده بود.
مقداری از آن را به جا آورده ام، ولی مقداری هم مانده. مادرم را سلام مخصوص میرسانم.
اخوی کوچک محمد را دیدهبوسم، همشیرهها را دیدهبوسم. خانوادههای عمو محمدعلی و دایی روحالله و دایی عزتالله و دایی حشمتالله و دایی امیر آقا و داداشی محمد، ولی و عمه زاده احمد، خلاصه تمام اقوام و آشنایان را دعا و سلام میرسانم.
والسلام؛ در ضمن پدر جان جواب نامه را نمیخواهد بفرستید، چون که ممکن است ماموریت ما تمام شود و به تهران برگردیم.
ارادتمند شما غلامعلی عاشوری
۲۹ فروردین ۱۳۶۰»
انتهای پیام/ 900