به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، چند روزی است که یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی رسما آغاز به کار کرده است. در ایامی که یاد و نام حجتالاسلام «علیاکبر ابوترابیفرد» معروف به سید و سرور آزادگان دفاع مقدس که رهبر معظم انقلاب اسلامی به او عنوان «ابر فیاض» را اطلاق کردند به واسطه سالگرد عروج ملکوتی ایشان همچنان سر زبانهاست و به نیکی از او یاد میشود، سیره رفتاری و شخصیتی او در مجلس شورای اسلامی میتواند چراغ راه نمایندگان منتخب مردم و دیگر آحاد جامعه در مسوولیتهای مختلف باشد.
حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابیفرد ازجمله مبارزان انقلاب اسلامی بود که در جریان دفاع مقدس به اسارت دشمن بعثی درآمد و در مدت ۱۰ سال اسارت در اردوگاههای عراق، به عنوان مرجعی فکری برای اسرا و نمادی از انسان واقعی و الگویی ارزشمند از مسلمان واقعی، مدرس صفات نیک اخلاقی به سربازان عراقی حاضر در اردوگاه بود. او پس از آزادی نیز همواره خود را خادم آزادگان مینامید و از هیچ کاری برای برطرف کردن خواسته و مشکلات آزادگان دریغ نمیکرد. حجتالاسلام ابوترابیفرد در مجلس چهارم و پنجم به عنوان نماینده منتخب مردم تهران در مجلس شورای اسلامی حضور داشت.
از جمله اقدامات ارزشمند وی پس از آزادی از اسارت، تاسیس «هیئت فرهنگی آزادگان» در تهران و برخی از شهرستانها و همچنین طراحی و اجرای پیادهروی سالانه حرم تا حرم - از حرم امام خمینی (ره) تا حرم امام رضا (ع) - بود که هر ساله جمعی از آزادگان وی را در این طرح همراهی میکردند.
حجتالاسلام ابوترابیفرد سرانجام در نیمه شب چهارشنبه یازدهم اردیبهشت در مسیر عزیمت به بارگاه مطهر رضوی در جاده سبزوار بر اثر وقوع حادثه تصادف به دیدار حق شتافت و پیکرش در در یکی از حجرههای جنوبی صحن آزادی حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
در ادامه سه روایت از حضور ایشان در مجلس شورای اسلامی را میخوانید.
با افتخار مشکلات مردم را حل کنیم
«محمد امینزاده» از اساتید حوزه هنری انقلاب اسلامی تعریف کرد: زمانی که آقای ابوترابیفرد نماینده مجلس شورای اسلامی بود، به نقاط مختلف کشور سرکشی میکرد و به مشکلات آزادگان توجه خاص داشت. در همان حال مردم عادی نیز که برای حل مشکل خود به ایشان مراجعه میکردند از لطف و توجهش بهرهمند میشدند. آقای ابوترابیفرد در آن مسافرتها همواره به مسوولان گوشزد میکرد که: «مردم گرفتاری دارند و ما باید با دلسوزی و افتخار مشکلات آنها را حل کنیم.»
درهای مجلس دروازههای جهنم میشود، اگر به وظیفه خود عمل نکنیم
«اکبر رحیمی» رئیس دفتر مرحوم ابوترابیفرد در خاطرهای از روز اول حضور وی در مجلس گفت: در روز افتتاح مجلس شورای اسلامی به همراه حاج آقا وارد مجلس شورای اسلامی شدیم. نزدیک در ورودی که رسیدیم گفت: «بایست» و بدون اینکه حرکتی داشته باشد با حالتی خاص به در مجلس شورای اسلامی نگاه کرد. به ایشان گفتم: «حاج آقا عجله کنید الان مراسم افتتاحیه شروع میشود و شما هنوز به داخل صحن مجلس نرفتهاید.» گفت: «این در را ببینید، اگر ما به وظیفه خود در قبال رایی که مردم به ما دادهاند عمل نکنیم برای ما دروازه جهنم خواهد بود.»
کنار پیاده رو مینشست مشکلات مردم را حل میکرد
«مرتضی نبوی» وزیر اسبق پست، تلگراف و تلفن نیز در خاطرهای از دوران نمایندگی ایشان در مجلس شورای اسلامی گفته است: در ایامی که حاج آقا ابوترابیفرد نماینده مجلس شورای اسلامی بودند، همیشه عبا را میانداختند کنار پیادهرو و همانجا مینشستند و پاسخ ارباب رجوعها را داده و برایشان نامه مینوشتند یا به نامههایشان جواب میدادند. یک روز مسوولان حراست مجلس به محافظان ایشان گفتند: به حاج آقا بگویید صورت خوبی ندارد که شما کنار پیادهرو مینشینید. ما هم موضوع را به حاج آقا گفتیم. گفتند: «اگر نیروهای انتظامی نگران رفت و آمد افراد هستند، جایمان را عوض میکنیم، اما اگر مسولان نگرانند که مردم بد عادت شوند که به آنها مراجعه کنند، در اشتباه هستند. به آنها بگویید شما باید راه بیافتید در خیابانها و به وظایف خود عمل کنید.»
راضی به تبلیغات انتخاباتی نیستم
«سید علی خوشنویس» از دوستان مرحوم ابوترابیفرد در خصوص مناعت طبع و زیر دین کسی نرفتن حاج آقا ابوترابی تعریف کرده است: در ایام تبلیغات دوره پنجم انتخابات مجلس شورای اسلامی در حال نوشتن پلاکاردی تبلیغاتی برای آقای ابوترابی بودم که دوستان مسجد امام حسین (ع) سفارش داده بودند. از قضا در همان موقع ایشان از مقابل مغازه من عبور کرد. مانند همیشه ایستاد و سلام کرد. وقتی پلاکارد را دید با ناراحتی پرسید: «چه کسی گفته برای من پلاکارد بنویسید؟» پاسخ دادم: «آقایان مسجد گفتهاند» فرمود: «من پولی ندارم که به شما بدهم و راضی هم نیستم افرادی برای تبلیغ من متحمل پرداخت هزینهای شوند. بهتر است پلاکاردها را جمع کنید. حسب فرمایششان پلاکاردها را جمع کردم و ایشان به مسجد رفت. پس از ادای نماز که از مسجد بیرون آمد پرسید: «هزینه پلاکاردی که نوشتید چقدر است؟» پاسخ دادم: «قابلی ندارد، هدیه من به شماست» اصرار کرد مبلغ را به ایشان بگویم تا آن را پرداخت کند.
انتهای پیام/ 141