به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، اگر از قرن بیستم به عنوان قرن بیداری اندیشه اسلامی یاد کنیم، سخن به گزاف نگفتهایم. تاثیر و نفوذ وسیع و گسترده استعمار غرب و شرق بر سرزمینهای اسلامی و تهاجم فرهنگی آنها بر این کشورها زمانی آغاز شد که آنها فرهنگ غنی و کامل اسلام را تنها مانع نفوذناپذیر در برابر منافع مادی و سیاسی، و بزرگترین خطر برای خود تصور کردند.
سیاستمداران کشورهای استعماری به خوبی میدانستند که تنها راه رسیدن به منابع مالی و ثروتهای کشورهای اسلامی، دور کردن این خطر بزرگ و این دژ محکم از سر راهشان است. از طرف دیگر قرآن کریم و نصایح ارزشمند پیغمبر عظیمالشان اسلام و اهل بیت (ع)، مسلمانان را به جهاد علیه ظلم و ستم، دوری از تبعیض و نژاد پرستی، و ایجاد وحدت و همبستگی دعوت می کنند.
به همین دلیل بود که استعمار زمزمههای گمراه کنندهای همچون استقلال ملی، ملیگرایی، فرقهگرایی، مقدس مآبی دینی، کهنه پرستی مذهبی و غیره را طرحریزی کرد تا با دور کردن مسلمانان از اسلام حقیقی، راه را برای غارت منابع و سرمایههای سرزمینهای اسلامی هموار کند؛ در این راستا تبلیغات وسیع و گستردهای انجام داد.
این تبلیغات به قدری تاثیرگذار بود که حتی بعضی از اندیشمندان متدین و علمای دینی هم قائل به این امر شدند که مذهب فقط مربوط به امور فردی و اخروی زندگی انسانهاست و از حل مسائل و مشکلات دنیای امروز ناتوان است.
چنانچه اگر متفکرین بزرگ اسلامی همچون سیدجمالالدین اسدآبادی، علامه اقبال لاهوری، شهید مدرس، شهید مرتضیٰ مطهری و در راس همه آنها امام خمینی (ره)، ملت خفته اسلامی را بیدار کردند؛ شاید از اسلام و قرآن فقط نامی باقی میماند. اگرچه شخصیتهای عظیم یادشده اقداماتی برای احیای دین و اندیشه دینی کردند که انکار آن ممکن نیست، اما بدون هیچ شک و شبههای آن شخصیتی که باعث شکوفایی درخت احیای تفکر دینی شد به جز شخص حضرت امام خمینی (ره) کسی دیگر نبود.
امام امت با یک سلیقه متفاوت با پیشینیان، در این وادی قدم گذاشتند. هدف اصلی امام برای دین، نتیجه یک تشخیص و شناخت پایدار است که به واسطه آن میتوان مسائل و مشکلات معاصر و آینده را حل کرد.
از مطالعه شخصیت امام خمینی (ره) به آسانی میتوان دریافت که ایشان در راه احیای دین، واجد خصوصیات برتر و واضحتری نسبت به اسلاف خود بودند.
اولین ویژگی ایشان، جامع و کامل بودن شخصیتشان است. در تاریخ گذشته، زاهدان آزادمنش، فقهای بزرگ، حکما، پیران طریقت (سالکان) و سیاستمداران ممتاز و برجستهای به چشم میخورند؛ اما هیچ یک از آنها تمام آن صفات و کمالات جامع را نداشتند، در صورتی که امام خمینی (ره) تمام آن ویژگیها را یک جا داشتند.
خصوصیت برجسته دیگر امام خمینی (ره)، استنباط ایشان از بینش دینی بود، به عبارت دیگر ایشان توجه خاصی به ارزشهای والای انسانی داشتند و به همین دلیل از مردمسالاری و یا به عبارتی دیگر از دموکراسی غافل نبودند.
متاسفانه در قرنهای اخیر دموکراسی، خاص سکولاریزم (بیدینی) شناخته شده است و بر طبق نقطه نظرات جوامع غربی، استنباط امام از مردمسالاری به لحاظ اولویت دادن به مفهوم مذهب عملی نبود؛ چراکه در نظر صلیبیها به خاطر بینشهای رایج، رهبری و مردمسالاری، مخالفتی علیه دینداری تصور میشد.
در حالی که اساس نهضت امام بر دین استوار بود. در حقیقت تصویر صحیح افکار بزرگ امام راحل را میتوان در تجلی مفهوم اصلی دموکراسی جستجو کرد؛ چراکه انتخاب توسط مردم، و اعتقاد به یک قیام بر اساس قانون الهی است.
از ویژگیهای مهم دیگر حضرت امام خمینی (ره) و افکار بلند ایشان، اعتقاد به حقِ خودمختاریِ نیمه فعال دیگر جامعه، یعنی قشر زنان است. به این مفهوم که فعالیتهای دوشادوش در انجام امور سیاسی جامعه اسلامی را حق زنان میدانستند.
حضرت امام خمینی (ره) به عنوان یک رهبر، افکار و نظریات مختلفی در مسائل اقتصادی، فرهنگی و صنعتی زندگی اجتماعی جامعۀ اسلامی داشتند. مهمترین خصوصیت ایشان رهبری نهضتشان بود و اینکه این نهضت به صورت یک حکومت اسلامی جلوه گر شد.
دو نکته خیلی مهم و قابل توجه را درباره امام خمینی (ره) باید در نظر گرفت، یکی اینکه ایشان ایمان مطلق به خداوند داشتند و تکیه کامل به ذات پروردگار، دیگر اینکه ایشان به مردم اعتماد کامل داشتند و به نیروی آنها تکیه میکردند.
هنگامی که انقلاب پیروز شد، در نقاط مختلف ایران بعضی عناصر توطئهگر، عملیاتهای خرابکارانه خود را شروع کردند. در سیستان و بلوچستان برای تشکیل دولت جدید مشکلاتی پیش آمد، در کردستان گروههای باغی فعال شدند، در گنبد مسائلی به وجود آمد، گروههای جناح چپ در دانشگاههای داخل کشور برانگیخته شدند، زمانی پیش آمد که به اقتضای آن، ایران باید مجبور میشد با کمک یک ابرقدرت بر مشکلات مواجه با آن غلبه کند.
سفیر پارلمان روسیه، غروب یکی از روزها از امام خمینی (ره) وقت ملاقات خواست و پیغام داد که از رئیس جمهور برژنف حامل پیغام خیلی مهمی است، اما پاسخ امام خمینی (ره) این بود که در حال حاضر نمیخواهم کسی را ببینم، ملاقات فردا صبح باشد. اصرار سفیر پارلمان روسیه هیچ فایدهای نداشت و مجبور شد تا صبح منتظر بماند. صبح روز بعد هنگامی که با امام ملاقات کرد، امام این پیغام را به برژنف داد که: حماقت نکن، رؤیای تسلط بر خاک افغانستان را از سرت دور کن، وگرنه تو هم به همان وضعی دچار خواهی شد که آمریکا در ویتنام گرفتارش شد، و تو در باتلاق فرو خواهی رفت؛ و عالم اسلام این اقدام تو را هرگز نخواهند بخشید.
امام خمینی (ره) در چنین اوضاع بحرانی به جای تکیه به ابرقدرتها و درخواست کمک از آنها، با توکل به نیروی لایزال الهی هر دو ابرقدرت را به لرزه در آوردند. از طرف دیگر این را هم دیدیم که امام خمینی (ره) تا زمانی که در قم زندگی میکردند هر روز هیاتها و کاروانهایی از گوشه و کنار کشور میآمدند و ایشان را ملاقات میکردند و تا روزهای آخر عمر با برکتشان در تهران این کار ادامه داشت و هرگز رابطه خود را با مردم قطع نکردند.
نظریۀ جهاد علیه محدودیت دین
بدون هیچ شک و شبههای، یکی از مهمترین آثار دوران جدید انقلاب اسلامی به رهبری احیاگر بزرگ دین، حضرت امام خمینی (ره)، جهاد علیه نظریه محدود شدن دین در زندگی فردی انسانها و رسوا کردن نظریات آنها در سراسر دنیا بود. گسترش چنین نظریات گمراه کننده در قرنهای اخیر همواره مورد توجه عوامل استکباری بوده است که هدف اصلیشان توجیه این نظریات باطل است و معتقدان به آن، دین را مذهب بدون تکلیف میدانند.
امام خمینی (ره) ادیان و وظایف و مسئولیتهای همهجانبه اسلام را به طور کامل و صحیح بیان فرمودند و این توطئه خطرناک دشمنان را نقش بر آب کردند و در سطح جهانی رأی عموم را علیه کارپردازان این توطئه هموار کردند. یکی از اقدامات مهم و گامهای مؤثر علیه نظریات استکباری همچون «دین بی هدف»، ارائه اسلام ناب محمدی (ص) و پرده برداشتن از چهره واقعی اسلام آمریکایی بود. با نهضت امام، مسلمانان در مناطق مختلف دنیا از خواب غفلت بیدار شدند و رأی عامه مردم محروم و مستضعف به ثمر نشست و این یک ضربه مهلک علیه استکبار جهانی بود؛ چرا که تمام تلاش و کوشش بیوقفه استعمار بر این بود که ملتها در خواب غفلت و بیخبری فرو بروند و دین را برای آنها فقط به عنوان افیون برای جامعه، و یا به عنوان یک مسأله «عبادت فردی» معرفی کنند.
فکر تشکیل نظام جهانی یا نفی حاکمیت استعماری
یکی از اصول اساسی افکار امام خمینی (ره) در ابلاغ رسالت انقلاب، مبنی بر احیای دین، نفی کامل نظریه تجزیه در سیاست جهانی است. ایشان این حقیقت را اینگونه فرمودند: «مسلمانان باید بدانند تا زمانی که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدم میشود.»
چنین دلیل محکم و به دور از تسلط استکباری، اساس نظریه «ضرورت یک نظام جدید جهانی» است. امام خمینی عقیده داشتند که مسلمانان باید برای جستجوی یک نظام جدید جهانی که اساسش بر پایه تکریم انسانها باشد، کوشش مداوم و پی گیر داشته باشند؛ ایشان میفرمایند: «انشاءالله خداوند قدرت شکستن چهارچوب سیاستهای حاکم و ظالم جهانخواران و نیز جسارت ایجاد داربستهایی بر محور کرامت انسانی را به همه مسلمین عطا فرماید؛ و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوکت همراهی نماید.»
ترغیب دولتهای اسلامی به تشکیل کشورهای متحد اسلامی
قیام امت واحده اسلامی، همچنین کوشش برای ایجاد وحدت در بین دولتهای اسلامی و جنبش جبهه مشترک ممالک اسلامی برای مقابله با نفوذ استکبار، یک محور مهم افکار احیای دین توسط امام خمینی (ره) است. این محور در تدابیر عملی و فکری حضرت امام به طرز قاطعی نمایان است.
ایشان در این باره میفرمایند: «دولت و ملت ایران به تبعیت از احکام اسلام با تمام کشورهای اسلامی به حکم اخوت منصوص در قرآن مجید میخواست دست برادری دهد تا با وحدت کلمه و اتحاد بین تمام مسلمین از شرّ قدرتهای بزرگ سلطه گر و توطئههای ابرچپاولگران و جنایتکاران کشورهای اسلامی خلاص شوند.»
توطئۀ استکبار برای جدا کردن دین از سیاست
علاوه بر نظریات مهم امام دربارۀ اتحاد و برادری میان مسلمانان، قیام جهت برپایی حکومت اسلامی و جهاد علیه توطئۀ استکبار برای جدا کردن دین از سیاست می باشد و از همان آغاز نهضتشان با بینش و بصیرت واقعی و با پیروی از سیرۀ حضرت رسول اکرم (ص) این توطئه را نقش بر آب کردند.
همین طور حضرت امام خمینی درباره تحقق وعده خداوند تبارک و تعالی دربارۀ قیام برای برپایی حکومت مستضعفین و محرومان با اطمینان کامل قلبی میفرمایند: «هان ای مسلمانان جهان، و مستضعفان تحت سلطۀ ستمگران، به پاخیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبۀ مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است.»
وابسته نبودن به قدرتهای جهانی
یک ویژگی دیگر امام خمینی نسبت به دیگر رهبران اسلامی این است که به هیچ یک از ابرقدرتهای آن زمان وابسته نبودند. بدون هیچ مبالغهای بعد از جنگ جهانی دوم دو قدرت، سرنوشت دنیا را به دست گرفته بودند. ایمان راسخ امام خمینی (ره) الهام گرفته از فلسفه درخشان قرآن و اسلام بود. ایشان همیشه به انجام وظایف الهی مشغول بودند. به نظر ایشان معیار پیروزی و شکست در میدان جهاد علیه ظلم و کفر و استبداد، پذیرفتن شکست یا پیروزی نبود، بلکه به عقیده ایشان معیار درستی و صداقت یک رفتار و کردار فردی و اجتماعی فقط و فقط جهاد مستمر برای فتح و پیروزی حق و کسب رضایت و خشنودی خدا است.
انتهای پیام/ 151