گروه استانهای دفاعپرس- سیدحسین ولیپور زرومی؛ به مناسبت گرامیداشت چهلمین سال دفاع مقدس، جانشین اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران در یادداشتی به نقش رهبری حکیمانه حضرت امام خمینی (ره) در دفاع مقدس پرداخت که از نظرتان میگذرد:
بیتردید جایگاه امام خمینی (ره)، در فرایند پیروزی انقلاب و تثبیت نظام اسلامی بیهمتا بود. اغراق نخواهد بود كه گفته شود بدون ایشان حتی ممكن بود از انقلابی بنام «انقلاب اسلامی» در كشور خبری نباشد. نقش ایشان نه تنها در فرآیند پیروزی انقلاب و به ثمررسیدن آن یگانه بود، بلكه در مراحل پس از پیروزی انقلاب نیز الگویی تمامعیار است.
پیروان امام، ایشان را از جمله «مردان خدایی» میدانستند كه با داشتن «افق عالی نظر و دید و آن بلندهمتی خاص»، در تمامی بحرانها و مسایل به كمكشان میآمد. ایشان نمونهای از یك رهبر مكتبی و دینی به شمار میرفت كه همیشه به مثابه یك الگو میبایست مورد توجه انقلابیون باشد.
پیروی از ایشان و خط ایشان در تمام زمانها و مكانها بر این پیروان لازم تلقی میباشد. با نگاه اجمالی به فرهنگواره سیاسی موجود درآن زمان به خوبی میتوان میزان الگوپذیری و ارادت تمامی انقلابیون را به امام خمینی (ره) درك كرد؛ این الگوپذیری كاملا وابسته به اعتماد بالایی بود كه آنها به «قدرت رهبری» امام خمینی (ره) در مسایل مختلف و بحرانهای حاد سیاسی پیدا كرده بودند.
نه تنها حلقه اول پیروان امام خمینی (ره) كه در صحنه رهبری نظام قرار داشتند، بلكه عامه مردم نیز نسبت به رهبری او، اعتماد كامل داشتند. جمع میان رهبری سیاسی و رهبری دینی در شخصیت ایشان، میزان اثرپذیری مردم را از امام خمینی (ره) به سرحد كمال رسانده بود، تلفیق این دو رهبری كه نتیجه بسیار شگفتانگیزی را در پیروزی انقلاب به بار آورده بود، در زمان تأسیس نظام نیز مورد توجه خاص ملت بود.
این مسأله با نتایج شگرف خود در پیوند با شخصیت اخلاقی، اجتماعی،... امام خمینی (ره)، از ایشان رهبری بینظیر و «فرهمند» ساخته بود كه بهراحتی، تبعیت پیروان را به خود جلب میكرد. تصور مردم از ایشان در جایگاه یك رهبر «فرهمند» در نظرگاه اولیه از انتصاب لقب «امام» به ایشان مشخص میشود. به جرأت میتوان گفت كه در تاریخ شیعه هیچ رهبری به جز ائمه معصومین (ع) نتوانسته بود كه در میان مردم «امام» خطاب شود.
در نزد مردم در جمیع جهات، فاصله میان «امام خمینی (ره) با ائمه معصومین به حداقل رسیده بود. البته ارتقاء امام خمینی (ره) به این درجه از اعتبار در نزد مردم، به خاطر فرهنگ خاص شیعی نیز بود. در فرهنگ شیعه، انسان ایدهآل و آرمانی از جایگاه خاصی برخوردار است. نقطه اوج این شخصیتهای نمونه، به مفهوم «امام» مربوط میشود. «امام» در فرهنگ شیعه انسانی است كه غیر از ویژگیهای یگانهای مانند علم و عصمت، از صفاتی مانند واسطۀ فیض خداندی و وسیله نجات، برخوردار است.
در میان شخصیتهای كاریزمایی فرهنگ شیعه احتمالاُ دو شخصیت بیش از بقیه در فرهنگواره مذهبی قبل و بعد از انقلاب، كاربرد داشتهاند: حضرت علی (ع) و امام حسین (ع). به دلیل آمیختگی نام حضرت علی (ع) با مفاهیمی مانند عدالت، شجاعت، ساده زیستی، بیاعتنایی به مادیات و امور دنیوی، فروتنی، مردمداری، صداقت و جوانمردی، اسطورۀ بجای مانده از ایشان، به معیاری برای تشخیص حكومت و رهبری صالح از ناصالح تبدیل شده است.
اسطورۀ امام حسین (ع) نیز تكمیلكنندۀ اسطوره اول است و در واقع الگوی واكنش در برابر حكومت ناصالح و معیار رفتار انقلابی است. برخورداری امام خمینی (ره) از سه ویژگی «تقدس»، «مبارزه» و «مظلومیت» كه ایشان را با اسطورههای فوق كاملاُ نزدیك میساخت، زمینههای جانشینسازی شخصیت وی را با الگوهای كاریزمایی موجود در فرهنگ شیعی فراهم میساخت. مبارزه مداوم امام خمینی (ره) با رژیم شاه و مفاسد گذشته، رودررویی مستقیم با آمریكا و اسرائیل، از ایشان شخصیتی مبارز، مقدس و قدرتمند ساخته بود كه همواره مورد ستایش قرار میگرفت.
رفتار امام خمینی (ره) در برخورد با مردم در نزد پیروان به صورت «علیگونه» تعبیر میشد و برخورد ایشان با نظامهای مسلط سیاسی (داخلی و خارجی) بهصورت «حسینوار» تفسیر میگردید. در پرتو این تصویر، هر قدرتی كه مخالف آن بود، بهراحتی از سوی پیروان میلیونی مورد طرد قرار میگرفت. طبیعتاُ شور عاطفی حاصل از چنین جانشینسازیهایی، انرژی روانی و انگیزۀ لازم را برای حمایت سرسختانه از امام و فداكاری برای آرمانهای او فراهم میآورد. صحنه جنگ اوج تبلور این وضعیت در پیوند میان سه ضلع «رهبری»، «مردم» و «فرماندهان دفاع مقدس» بود.
شور عاطفی و روانی خاصی كه رزمندگان اسلام در نتیجه جنگ پیدا كرده بودند، بر دامنه این احساسات و به تبع آن بر تأثیرپذیریهای اجتماع مردمی از آموزههای امام خمینی( ره) میافزود. در واقع انسجام ملی كه در پی مواجهه با یك تهدید بیرونی در كشور پدید آمده بود نیز، بر میزان تبعیتپذیری مردم از رهبر مؤثر بوده است. این بار، تمامی دستورهای ملی از منبع كاملاُ واحدی بهنام امام خمینی (ره) صادر میشد و نوع تصمیمگیریهای ملی نیز كاملاً با رعایت اصل سلسلهمراتب عجین شده بود. با وجود پیرایش عوامل متعدد تصمیمگیری در شرایط جنگی (كه طبیعی نیز به نظر میرسید)، به هیچ وجه رابطه میان رهبر و رزمندگان با اصول خشك و سلسلهمراتب نظامی قابل توضیح نبود.
نوع مدیریت حضرت امام را در جنگ باید از دو بعد نظاممندی و فرهمندی مورد توجه قرار داد: 1. از دیدگاه نظاممندی، مطالعه رفتار و عملكرد امام خمینی (ره) در طول جنگ نشان میدهد كه ایشان از این شیوه مدیریت بحرانها به نحو احسن استفاده كردند. نمونه بارز این امر، تأكید خاص ایشان به نقش شورای عالی دفاع بود. این شورا كه مطابق قانون اساسی برای اداره امور جنگ تشكیل شده بود نقشی اساسی در تصمیمگیریهای مرتبط با جنگ داشت. امام خمینی (ره) در سختترین شرایط جنگ تحمیلی نیز از این شورا سلب مسؤولیت نكرد و همواره بر تمركز تصمیمگیریها در آن تأكید داشت و خود نیز به بیان رهنمودهای كلی و انتقادهای سازنده به آن بسنده میكرد.
در چارچوب سلسله مراتب تصمیمگیری و اجرا، امام خمینی (ره) بر رعایت سلسلهمراتب و اطاعت از فرماندهان خود تأكید ویژهای داشتند. برای نمونه ایشان تا جایی كه ممكن بود به فرماندهی كل قوا از سوی بنیصدر (بهرغم عملكرد منفی ایشان) در سال اول جنگ تأكید میكردند. در سطوح پایین نیز به طور مرتب نیروهای ارتش، سپاه و بسیج را یه اطاعت از فرماندهان خود توصیه مینمودند. افزون بر شورای عالی دفاع، مجلس شورای اسلامی دومین نهادی بود که در جریان مدیریت جنگ نقش داشت. در این حوزه نیز سیاست امام خمینی (ره) تنها نظارت بر عملکرد مجلس بود و ایشان به این عملکرد اهمیت خاصی میدادند.
2. در کنار مدیریت نظاممند، رهبری فرهمندانه امام خمینی (ره) در جنگ و نیز تلفیق این مسأله با الگوی قبلی، در نوع خود بیسابقه بود. این نوع مدیریت بر ماهیت و نوع رابطه امام خمینی (ره) با تودههای مردم که تحت تأثیر کاریزمای بالای ایشان قرار داشت، مبتنی بود. برآیند چنین مدیریتی، حضور تعیینکننده نیروهای مردمی، به ویژه سپاه و بسیج در جبهههای جنگ بود و در نهایت این نیرو در عقبراندن نیروهای عراق از خاک کشور، نقش اصلی را ایفا کرد.
الگوی مدیریت امام خمینی (ره) بر آموزههای دینی و روانشناختی مردم ایران قرار داشت. ایشان با بهرهگیری از اصول روانشناختی میکوشیدند آرامش کشور و ملت را در شرایط حاد و بحرانی حفظ کنند. از سوی دیگر، ایشان توانستند با استفاده از نفوذ خود در میان مردم و با بهرهگیری از باورهای دینیشان، به بهترین وجهی آنها را برای حضور در جبهههای جنگ بسیج کنند. ایشان به شیوه بسیار ساده و قابل فهمی مسایل جنگ و مشکلات مربوط به آن را با مردم در میان میگذاشتند و از فرهنگواره دینی در شناساندن جنگ بهره میبردند.
معرفی جنگ ایران و عراق به جنگ اسلام وکفر، تعبیر دفاع مقدس از دفاع ایران در مقابل دشمن، معرفی صدام به مهره و عامل شیاطین، مقایسه شهدای جنگ تحمیلی با شهدای کربلا، انتساب فتح خرمشهر به عوامل فراطبیعی، تعابیری بودند که از یک سو برای عموم مردم قابل درک و فهم بود و از سوی دیگر عرق مذهبی و دینی آنها را نشانه میرفت.
ضمیر بیآلایش و ساده امام در عین صراحت لهجه در ابراز احساسات خود به ملت و رزمندگان که در جملاتی نظیر «ای کاش من هم یک پاسدار بودم» تبلور مییافت، به خوبی قلب و جان پیروانش را تسخیر میساخت. بر این اساس بود که آموزههای دفاعی ایشان بهراحتی در میان فرماندهان و رزمندگان جنگی به کار میرفت.
محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران در عباراتی، تأثیرپذیری رزمندگان اسلام از مدیریت امام خمینی (ره) را چنین بیان میکند: «ارتشهای دنیا معمولاُ یکپارچگی را وقتی نمیتوانند از لحاظ اعتقادی فراهم کنند از طریق انضباط خشک به وجود میآورند. برای ما واقعا در صحنه عمل این ولایت عینی حاصل میشد، و یک ولایت ذهنی برای همه بود. همه میگفتند: ما برای اسلام میجنگیم؛ ما برای خدا میجنگیم؛ فرمانده ما امام خمینی (ره) است ولی این ذهنیتی بود که عینی میشد... وقتی یک فرمانده گردان از طریق بیسیم میشنید که «برادر محسن» میگوید که اگر مقاومت کنید اینگونه سرنوشت تعیین میشود، احساس میکرد که ایشان فقط خودش نیست بلکه ایشان مستقیماُ دارد از طرف حضرت امام خمینی (ره) در جنگ صحبت میکنند...»
انتهای پیام/