گروه اخبار داخلی دفاعپرس- مهری کارخانه؛ سی و یک سال از پروازت میگذرد، اما هنوز هم جای خالیات حس میشود، هنوز هم جماران و آن صندلی ساده سخنرانیهایت بوی تو را میدهد.
ساعت ۷ صبح ۱۴ خرداد ۶۸ بود که مجری خبر در مقابل دوربینهای صدا و سیما نشست و به میلیونها بیننده و شنودهای که منتظر شنیدن خبر بهبودی و سلامتی تو بودند، با بغضی سنگین و اشکهای حلقه بسته در چشم خبر رفتنت را اینگونه اعلام کرد. «انا لله و انا الیه راجعون... روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان حضرت امام خمینی (ره) به ملکوت اعلی پیوست» صبحی که با خبر از دست دادنت آغاز شد و به تمام ایران رنگ ماتم و اندوه بخشید و بهارمان را زمستانی کرد.
انگار همین دیروز بود که در سخنرانی بهشت زهرا پشت تمام میکروفنها فریاد زدی که من به واسطه ملت دولت تعیین میکنم و حالا رفتنت از میانمان داغی سنگین بر دلهایمان نشاند و همین ملت را یتیم کرد.
چه قدر زود تنهایمان گذاشتی، انقلابمان هنوز نوپاست و راهنماییهای پدرانهات را میخواهد.
به تازگی از زیر بار فشار و تجاوز هشت ساله دشمنی دژخیم رها شده بودیم که غم نبودنت کمرمان را شکست.
آنهایی که تقویم سنی یشان به آن روزها میخورد اینگونه برایمان روایت کردند که سفر ابدیات تمام ایران را سیاه پوش کرد.
آن روزی که پیکر مهربانت را در تابوت شیشهای گذاشتند همچون الماسی در میان دستهای عاشقانت میدرخشیدی.
چشم هایمان سرخ از نبودنت و سینه هامان مالامال از درد نداشتنت، آن روز داغ بر دل نشسته نهتنها ایران بلکه تمامی مظلومانی شدی که از درسهای آزادی خواهانه ات مشق مبارزه کرده بودند.
تو جسارت و شجاعت را یادمان دادی، تو به ما آموختی که زیر بار هیچ ننگی از جنس کاپیتولاسیونها نرویم.
هنوز هم وقتی دشمنانمان در خیالات کاذبشان تصور دست درازی به داشته هایمان را میکنند، آن ندای پر رمز و راز «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» در روح و جانمان طنین انذاز میشود.
حالا سی و یک سال از سفر ابدی ات میگذرد، اما همه ساله با نزدیک شدن به سالروز رفتنت، غم نبودنت دوباره به سراغمان میآید. دوباره تاریخ یادمان میاندازد چه بزرگ مردی را از دست دادیم.
دعا میکردیم که تلویزیون خبر سلامتی امام (ره) را بدهد
طاهره بهرامی زنی خانه دار است که آن روزها را به خاطر دارد و درباره آن زمان این گونه برایمان روایت میکند: سیزدهم خرداد بود که از تلویزیون اعلام کردند که حال امام (ره) خوب نیست و تمام ملت برای سلامتی ایشان دعا کنیم.
همه مضطرب بودیم و مدام منتظر بودیم که از رسانهها وضعیت سلامتی امام (ره) را اعلام کنند، همگی در دلمان دعا میکردیم که ایشان به زودی خوب شوند.
ساعت ۷ صبح ۱۴ خرداد ماه که مشغول آماده کردن بچهها برای رفتن به مدرسه بودم، رادیو روشن بود که ناگهان صدای گرفته و بغض آلود مجری را شنیدم که خبر فوت حضرت امام (ره) اعلام کرد.
تمام حرفهایی که مجری با صدای بغض آلودش میزد را باور نمیکردم، به سرعت چادرم را سرم کردم و سراسیمه به خانه مادرم رفتم دیدم آنجا هم همگی چشمانشان خیس از اشک است.
انگار نمیخواستیم باور کنیم که امام (ره) را از دست دادیم، چه قدر تنها شده بودیم و گویی که خبر فوت پدرمان را شنیده بودیم.
یادم میآید که همان شب مردم مصلی رفته بودند، برادر من هم یک وانت از هندوانه را به همراه دوستان خود به آنجا برده بود تا در میان جمعیت به نیت شادی روح امام (ره) تقسیم کند.
یادم میآید روز تشییع همه مردم به خیابانها آمده بودند، همگی بر سر و صورت خود میزدند، عدهای پلاکاردهای سیاه دستشان بود که روی آن نوشته بود «امت بی پدر شد» و شعار «عزاعزا است امروز» را سر میدادند.
ما تقریبا تا نزدیک بهشت زهرا رفته بودیم، تمام مسیر ماشینهای کمک رسانی مرتب آب، نان و غذا به مردم میرساندند.
اکثر خانوادهها با فرزندان کوچکشان حضور داشتند، همه اشک میریختند و دلتنگ امام (ره) بودند، هنوز هم رفتنش را باور نمیکردیم.
به دلیل ازدحام جمعیت ما دیگر توانستیم مسیر را ادامه دهیم به خانه بازگشتیم و ادامه مراسم را از تلوزیون دنبال کردیم.
پیکر امام راحل را در تابوتی شیشهای گذاشته بودند و ملت همچون شمعی گرداگرد ایشان در طواف بودند و با کوبیدن دستها برشان عزادار این داغ بودند.
به خاطر دارم شبی که در مصلی و در برنامه شام غزیبان حضور داشتیم یکی از فرزندان شهداء که حدودا ۹ ساله بود با گریه هایش امام (ره) را پدرش خطاب میکرد و تمام جمعیت حاضر در مراسم را تحت تاثیر حرفهای خود قرار داده بود.
امام فرمانروای دلها بود
۱۶ خردادماه ۶۸ بود که پیکر پاک و مطهر این پدر دلسوز در میان محلی در نزدیکی بهشت زهرا آرام گرفت و ملت با جسم او وداع کردند.
امام خمینی (ره) فارغ از شخصیت سیاسی خود همچون پدری دلسوز برای ملت خود بود چرا که از سال ۴۲ در تمامی سختیها حضور یافت و دوشادوش آنها با جریان ظلم و استکبار ستیزی مبارزه کرد.
او در این مسیر سربازان بسیاری را هم برای نسل خود و هم برای نسل پس از خود تعلیم داد و به تمامی مظلومان آموخت که پایههای ظلم و ستم هیچگاه استوار نخواهد ماند.
او توانست قبل از رهبری بر مردم بر دلها و قلب هایشان فرمانروایی کند، به گونهای که حضور منسجم مردم در مراسم تشییع او بزرگترین مراسم تشییع دنیا را به خود لقب داد و تمامی رهبران دنیا را متعجب ساخت.
امام راحل نهتنها رهبر بلکه پیر بابای تمام ملت بود.
انتهای پیام/