به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، «علی اکبر انگورج تقوی» فرزند «حسن» در تاریخ هفتم تیر 1341 در شهرستان چالوس به دنیا آمد و در تاریخ سوم بهمن 1365 در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید «علی اكبر انگورج تقوی»:
بسم رب الشهداء و الصدیقین
ان الذین آمنوا و الذین هاجروا فی سیبل الله اولئك یرجعون رحمت الله غفور رحیم
آنان كه بدین اسلام گرویدند و از وطن خود هجرت نموده اند و در راه خدا جهاد كردند اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند كه خدا بر آنها بخشاینده و مهربان است. (بقره آیه 217)
با درود به روان پاك شهدای گلگون كفن اسلای و سلام به امت شهیدپرور همیشه در صحنه و مقاوم و مبارز چون این مقدار عمری كه از ما گذشت بیشتر آن را در جهل و گمراهی میگذراندیم و به امید آنكه خداوند مهربان به همه ما توفیق دهد كه راهمان كه همان صراط مستقیم و خط حضرت امام امت میباشد بدون هیچ انحرافی و وسواسی طی كنیم.
ای رزمندگان بسیجی، پاسداران، مومنین و ای صفشكنان باید جواب هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) لب تشنه را در كربلای جنوب و غرب كشور با تكبیر خود لبیك گفته و از دیار خود كوچ كرده و به این كاروان حسین بپیوندید.
آنی تو كه حال دل نالان دانی
احوال دل شكسته بالان دانی
گر خوانمت از سینه سوزان شنوی
ور دم نزنم زبان لالان دانی
مار سر و سوادی كسی دیگر نیست
در عشق تو پروای كسی دیگر نیست
جز تو دگری جای نگیرد در دل
دل جای تو شد جای كس دیگر نیست
میدانم كه در بسته نیست لیكن ما دست و پا بسته ایم الی شب پره را پرواز باشد در شب، الهی لذت ترك لذت را در كامم لذیذتر گردان، از چه سخن بگویم؟ حال كه آماده شده و به خود جرات داده ام تا از درون آنچه دارم، بر خطهای ریز كاغذ برم، شرمم میآید. چه بنویسم؟ از چه سخن بگویم؟ از مرگ، وفا، عشق، مرید، مراد، شوق و دوستی، از كدام یك؟
حال كه تصمیم گرفتم از مدت زیادی فاصله با معیادگاه عشق (جبهه) دوباره خود را نزدیك كنم. بهتر آنكه بنویسیم و هیچ نگویم كه قلم یارای نوشتن را دارد. شاید نوشتههایم برایم مسكن باشد. ای عزیزان دنیا بازیگاه كودكان است و عادت و شیوه دنیا آن است كه پیوسته خود را بیآراید و زینت كند تا مردمان را بیازماید.
نشان بزرگی آن است كه از آن دل برداری و پیش رفتن توشه آخرت را فراهم كنی كه دنیا را ثابت و بقایی نیست و دنیا را با هیچ كس وفائی نمیباشد بنگرید قبرستان را همه نوع انسان را در خود گرفته و آغوش كشاند و منتظر ن و تو میباشد و چه زیباست كه به گذار شهدا نظری كنی كه خود بهشتی دیگر است و اگر آنجا راهی یابی چه نیكو بهتر است اگر عاشق شدی عشق مایه آسودگی است هر چند مایه فرسودگی است دل عاشق همیشه بیدار است و دیده ای او گهربار است. محنت او پیوسته با محنت قرین است دل عاشق خانه شیر است.
عشق و عاشقی چون مرید و مراد است كار مرید با جستجو و كار مراد با گفتگو است و كار مرید ریاضت است كار مراد با عنایت. اگر عاشقی خلاصی مخواه و اگر كشته عشقی قصاصی مجوی كه عشق آتش سوزان است و بحر بیكران، عشق قصه بیپایان است و درد بیدرمان – عقل در ادراك آن سرگردان و دل از دریافت او ناتوان و عاشقی را چیزها باشد در عشق چیزها نهفته است كه با قلم شكسته نمیتوان آن را نوشت دل پاك میخواهد قلم راست.
روز محشر عاشقان را با قیامت كار نیست. كار عاشق جز تماشای وصال یار نیست، از سر گویش اگر بوی بهشت میبرند پای ننهم گرد آنجا وعده ی دیدار نیست، خدایا، بارالها، معبودا ما را عاشق بمیران من از آیه و حدیث و روایت چیزی نمیگویم و از جائی نقل نمیكنم آنچه مینویسم آهی از سینه سوزان من است به قول شاعر آتش از خانه همسایه درویش مخواه آنچه از روزنه آن میگذرد خون دل است ترجیح دادم بیشتر درد دل كنم شاید یكی از رموز وصیتنامه نوشتنها همین باشد كه انسان در آخرین لحظه های رفتنی خودش را سبك كند و دلش را خالی كند هر چند نمیتوان همه چیز را نوشت (خیلی چیزها هستند كه قابل نوشتن نمیباشد.)
آیا میتوان قطرههای خونی كه به زمین میریزد ترسیم نمود؟ هر چیزی را از دست دادن راحت است و آسان ولی در این معامله جان باید داد و جان دادن بسیار مشكل است از هر چیز مشكلتر ولی برای عاشق آسان است یك كلمه عسل از هر شیرینی شیرینتر است شهادت از عسل شیرینتر است).
پدر و مادر عزیزم! چون لیاقت و شایستگی در شماست كه بعد از سالها رنج درد و زحمت قربانی تقدیم اسلام انقلاب و حسین زمان كردید لذا هیچ نمیگویم كه خود شما میدانید ابراز پشیمانی نكنید؛ زیرا من راضی نیستم چرا كه آنچه خدا برایم مقدر نمود دوست دارم و شما نیز آنچه را من برای خودم دوست داشتم شما نیز برای من همان را دوست بدارید.
كلام آخر؛ لیلا مال شماست و یادگار من. تا زنده اید از او نگهداری كنید و اما شما همسرم خوب و مهربانم! نمیدانم از كجا شروع كنم تا تو را پند دهم كه هر چه فكر میكنم میبینم كه خود آگاهید من فقط انتظار را از تو دارم كه صبر و شجاعت دختر پهلو شكسته و بازوان كبود شده پیامبر فاطمه زهرا پیشه خود كنی و قدمهایت را محكم و استوار بر زمین بكوبی و الگوئی برای دیگران باش و همچنین از شما همسرم میخواهم كه تنها فرزند عزیزم و این یادگار بزرگم را چنان تربیت كنی كه مرا سرفراز و در آخر شما و دختر كوچولویم را به فاطمه زهرا این دختر پهلو شكسته و پیامبر اسلام میسپارم.
خواهر مهربان من! افتخار برایتان، من به شما میبالم و افتخار میكنم ای آبرومند! پاداش شما همین بس كه برادری را تقدیم انقلاب و اسلام عزیز نموده اید و انتظار دارم و میدانم كه شما كوه صبر هستید و تحمل هر دردی و هر سختی و هر مصیبتی برای شما راه یافتگان بسیار آسان. و لیلا را به شما سپردم عزیزم خدا نگهدارتان باد.
لیلای عزیزم! اكنون كه این وصیتنامه را مینویسم و با سرعت زیادی كولهبار به دوش عازم خط مقدم جهت ماموریت سنگین همینقدر كه میدانم وظیفه است شكسته است بسته مینویسم تا خود بخوان حدیث از این مجمل.
لیلا جانم اگر بزرگ بودی میگفتم عزیزم نوبتی باشد نوبت من است البته این خلاف علاقه عشق است كه با تو آخر از همه عزیزان سخن بگویم ولی با توجه به آنچه در اول گفته ام آخر میگویم.
عزیزم! با كدامین تازیانه بر پیكر عریانت كوبیدهاند؟ با كدامین گناه تو كه معصوم بودی و طعم تلخ زندگی دنیا را نچشیده بودی. كدام نادان زه از كمان كشیده و با تیری زهرآلوده جرقه بر خرمن زندگیت زد و كلبهات را سوزانید تو با كدام امامزاده پیمان بسته بودی كه همدرد او شوی؟
آری! میدانم تو پیمان با علیاصغر بسته بودی با او عهد كرده بودی كه تو نیز با او بیهمدرد و همدم به كدامین دیار تو را صدا كنم كه در هر دیاری؟ با كدام گناه ترا ببینم كه برق صورتت چشمانم را كور كرده است چشمانم آب ندارد كه با آبش غلست میدادم اشكهایم بر كدامین ستارهریزم كه نخشكد؟
شمع وجودم كه زبانه میكشد بر كدامین بذر نثارت كنم كه تو خود سراپا ایثاری- عشقی و شوری فریاد گریهات شبها در كنار بسترت بیدارم میداشت در خواب كه بودی نفس گرم سینه ات تسكینم میداد لازم بود من چند سال بالای سر تو بودم ولی حال كه خدا خواست و مرا پذیرفته است شما نیز از من بگذرید و شما نیز تنها هدیه ات كه پدرت میباشد به خدایت تقدیم كن مرحبا بر تو ای نوگل پژمرده آهنگ صدا بوع بوع گفتنت در گوشم هست من میدانم شاید هم علی اصغر در كربلا با بابایش اینگونه وداع می كرد.
پیروز باد خط خونین حسین زمان و جاودانه باد نام امام عزیزمان برقرار باد پرچم توحید رنگین خط خونین شهادت روشن باد، راه شهیدان مستدام باد پیمان امت و امام پررهرو باد، راه شهیدان برقرار باد- كشور جمهوری اسلامی ایران به رهبری یگانه مرجع عالم تشیّع
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
علی اكبر انگورج تقوی
1365/10/23
انتهای پیام/