وصیت نامه شهید «هاشم مرادی اشرف آباد»؛

خوشا به حال آن کسی که به آرزوی خود که شهادت در راه خداست برسد

در فرازی از وصیت نامه شهید «هاشم مرادی اشرف آباد» آمده است: خوشا به حال آن کسی که به آرزوی خود که شهادت در راه خداست می‌رسد، شهادت همراه با تزکیه نفس، شهادت همراه با جوانمردی و شجاعت، شهادت همراه با تقوا و پرهیزگاری، شهادت همراه با مبارزه خودپرستی، مقام طلبی و خود را بزرگتر شمردن و مردم را کوچکتر شمردن.
کد خبر: ۴۰۰۰۱۶
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۶ - 19June 2020

به گزارش خبرنگار  دفاع‌پرس  از خرم آباد، «هاشم مرادی اشرف آباد» سی اردیبهشت سال 1338 در روستای «اشرف آباد» از توابع شهرستان نورآباد دیده به جهان گشود. در سن هفت سالگی، راهی مدرسه شد.

تا پنجم ابتدایی، در روستای زادگاهش، درس خواند. بعد از آن، به علت نبودن امکانات فرهنگی به نورآباد آمد. در منزل یکی از بستگانش مشغول تحصیل شد. بعد از تعطیلات مدارس، به روستا برمی گشت و در کارهای کشاورزی، به پدرش کمک می کرد.

به علت کمبود درآمد پدرش تصمیم گرفت به نورآباد نقل مکان کند و با سخت ترین مشکلات زندگی می کردند، ولی از تحصیل غافل نبود. بسیار زرنگ و باهوش بود. کاملا طبق موازین اسلامی، با پدر و مادر و همسایگان برخورد می کرد.

با اوجگیری مبارزات، دوستان و آشنایان، به خصوص همکلاسی هایش را تشویق می کرد و برای آنان در مورد نقش مردم مسلمان در انقلاب صحبت می کرد و بر ضد حکومت سلطنتی، اعلامیه های امام را از خرم آباد به نورآباد می آورد و تکثیر می کرد و در بین مردم تبلیغ های فراوان توزیع می کرد.

از نه سالگی، با مسائل دینی آشنا بود. در ماه های دی و بهمن سال 1357، در راهپیمایی ها، شرکت فعال داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت هایش، در زمینه های مذهبی و سیاسی چند برابر شد. در دبیرستان انجمن اسلامی تشکیل داد. در سال 1360 موفق به گرفتن مدرک دیپلم شد و به عضویت سپاه پاسداران نورآباد درآمد. جلسات قرآن تشکیل داد و خود نیز از قاریان قرآن بود. بعد از قرائت قرآن و دعا برای امام، از برادران شرکت کننده ، التماس میکرد که دعا کنند، ایشان به شهادت برسد.

طولی نکشید که سرانجام در دهم اردیبهشت سال 1361، در سومین مرحله، از عملیات پیروزمندانه «بیت المقدس» به شهادت رسید.

وصیتنامه شهید

 بسم الله الرحمن الرحيم

خوشا به حال آن کسی که به آرزوی خود که شهادت در راه خداست می رسد، یعنی شهادتی که امام پسندانه باشد. شهادت همراه با تزکیه نفس، شهادت همراه با جوانمردی و شجاعت، شهادت همراه با تقوا و پرهیزگاری، شهادت همراه با مبارزه و خودپرستی، مقام طلبی و خود را بزرگتر شمردن و مردم را کوچکتر شمردن.

ای خدای من با تو رازونیاز میکنم، دستم را به سوی تو دراز میکنم و با تو میگویم که ای پروردگار من این نفس روحانی را بر نفس اماره ام پیروز و غالب گردان. تزکیه نفس عطا بفرما دست مرا بگیر، از این ظلمات و جهل و نادانی عجب و کینه، حد و مقام پرستی به راه راست که صراط مستقیم است هدایت کن.

چون خودت گفته ای اگر کسی توبه کند، او را می پذیری. پس مرا به بزرگی و جلال خودت ببخش خدایا ما که سهمی در این انقلاب عزیزمان نداشتیم، ولی تو خود بهتر میدانی که از جهل و نادانی بوده است، مرا ببخش ای امام امت خمینی بت شکن به خدای لایزال اگر دنیا همه دست از تو بردارند و تو را همراهی نکنند، من تو را رها نخواهم کرد، تا قطره خونی در بدن داشته باشم، هرچند که تو مقام خود را داری و این خیلی بزرگ است به من این حرف را بزنم؛، ولی نمی دانم که چه طور تو را لمس کنم خدا مرتبه تو را می داند که چقدر بلند مرتبه هستی.

من ازشنیدن اسم امام نمی توانم احساسات خود را کنترل نمایم . از دیدن عکس و تصویر تو در تلویزیون نمی توانم برخود بجنبم ای امت عزیز و شهید پرور مبادا که امام را تنها بگذارید . امام را یاری کنید.

تو ای پدر و مادر گرامی که سال های سال، بامن رنج و زحمت کشیدید و مرا باسواد کردید اگر شب و روز شما  را به آغوش گیرم، از زیر زحمات شما بیرون نمی روم، ولی شما باید بزرگی کنید و مرا حلال کنید شما باید افتخار کنید که فرزندتان را باسواد کردی با قرآن و اسلام آشنا کردی و با مکتب حسين (ع) آشنا نمودی تا در راه او نیز کشته شود و سربلندی برای شما برجای بگذارد.

برادران و اقوام را دلالت کنید و اجازه ندهید گریه و زاری کنند. ای پدرم مبادا اجازه دهید کسی صورت خود را زخمی کند که باعث عذاب من شود. ای پدرم تو باید این پیام را به امام و ملت عزیز بدهی که من این فرزندم را فدای او و برای حفظ اسلام و ملت در راه خدا دادم.

ای مادرم تو نیز خیلی زحمات برای من کشیده ای. برای رضای خدا، مرا حلال کن از خدا بخواه که مرا عفو کند از من راضی شود. ای برادران من شما راه شهادت حسین (ع) را ادامه دهید.

پدرم نادر را به شما می سپارم که هر چه بیشتر او را به مکتب اسلام آشنا کنید. از آموزش علوم اسلام و درسی به نادر و دیگر برادرانم کوتاهی نکنید. مرا در کنار قبر شهید «محمدعلی یوسفوند» بگذارید که شاید خدا، به وسیله او مرا هم بیامرزد و از سر تقصیرات من بگذرد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها