شهید روز هجدهم؛

شهید «عبدالرحیم محمدزاده»: اسلام و عدالت مهدوی را در سراسر جهان برقرار کنید

در فرازی از شهید «عبدالرحیم محمدزاده» آمده است: برادرانم از شما می‌خواهم که راه مرا ادامه دهید و به سوی نبرد با کفر بشتابید تا ریشه ظلم را از جهان برکنید و اسلام و عدالت مهدوی را در سراسر جهان برقرار نمایید.
کد خبر: ۴۰۰۱۲۴
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۴ - 07June 2020

شهید «عبدالرحیم محمدزاده»: برای برقراری اسلام و عدالت مهدوی در سراسر جهان تلاش کنیدبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، به مناسبت گرامی‌داشت چهلمین سال دفاع مقدس به معرفی شهدای استان مازندران به صورت روزشمار شهادت پرداختیم. در هجدهمین روز خرداد زندگی‌نامه شهید «عبدالرحیم محمدزاده» از شهرستان نور را ورق زدیم که از نظرتان می‌گذرد.

زندگی‌نامه شهید «عبدالرحیم محمدزاده»:

«عبدالرحیم» در سال 1343 در روستای «گیلاده» از بخش چمستان نور، در خانواده‌ای مذهبی، مومن و متدین به دنیا آمد. او که دهمین فرزند «حسین و فاطمه» بود، در کنار دیگر برادران و خواهران بزرگ‌تر از خودش و در آغوش پدر و مادری زحمتکش و سختکوش پرورش یافت. اگرچه، در سه سالگی، بزرگ‌ترین حامی زندگی و ستون خانه‌اش را از دست داد. لذا از آن به بعد، به مادر تکیه کرد. اما به خاطر کوچکی سنش، برادر بزرگش را پدر صدا می‌زد تا این‌گونه، خلاء نداشتن پدر را پر کند.

در هفت سالگی به مدرسه رفت و تا کلاس چهارم، در دبستان «شهید مفتح» فعلی زادگاهش درس خواند. او به خاطر عشق و علاقه به کار و هنر، درس را رها کرده، در یک خیاطی مشغول به کار شد؛ تا هم هنری بیاموزد و هم کمک‌حال مادر باشد. اگرچه در امر کشاورزی، به خانواده نیز کمک می‌کرد.

عبدالرحیم، به ائمه معصومین ارادت خاصی داشت. لذا در مراسم شهادت یا ولادت ائمه، در مراسم مذهبی مسجد شرکت می‌کرد.

برادر شهید:

«قربان‌علی» می‌گوید: «عبدالرحیم از سن یازده سالگی در یک خیاطی مشغول به کار شد. وقتی برای دیدنش به تهران رفتم، شلواری را که خودش دوخته بود، به من داد تا من آن شلوار را استفاده کنم. در تهران بود که برادرم با امام (ره) آشنا شد.»

او هیچ‌وقت از کار فرار نمی‌کرد و همیشه در حال فعالیت بود. وقتی بسیج و سپاه تشکیل شد، علاقمند به فعالیت با این نهادها شد.

با شروع جنگ، قصد جبهه کرد. لذا با رضایت مادر و برادر بزرگ‌تر، راهی منطقه شد. وی با رفتنش به جبهه، شیفته جبهه و جنگ شده، آرزوی شهادت داشت. به خانواده می‌گفت که برایش دعا کنند که هرگز اسیر نشود؛ بلکه شهید شود.

عبدالرحیم در نیمه مهر 62، به عضویت رسمی سپاه در آمد و در واحد اطلاعات عملیات، مشغول به فعالیت شد.

خواهر شهید:

«خدیجه محمدزاده» می‌گوید: «برادرم عاشق جبهه و جنگ بود و برای رفتن ذوق داشت. وقتی به او گفته می‌شد که الان نرو، ممکن است شهید شوی؛ او ناراحت می‌شد و می‌گفت: اگر از رفتنم جلوگیری کنید، من پیش حضرت زهرا (س) از شما شکایت می‌کنم. من حتما باید بروم.»

سرانجام در 18/3/63 در منطقه عملیاتی غرب کشور در محور مریوان، در درگیری با دشمن به شهادت رسید و پس از تشییع، در زادگاهش به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «عبدالرحیم محمدزاده»:

سفارش من به مادرم این است که صبر و استقامت را از فاطمه (س) که سرور زنان عالم است الگو بگیرد و در سوگ من گریه نکند و به خواهرانم توصیه می‌کنم که همچون زینب (س) پیام رسان خون شهدا باشند و با حجاب خود که برتر از خون شهید است راه آنان را ادامه دهند.

برادرانم از شما می‌خواهم که راه مرا ادامه دهید و به سوی نبرد با کفر بشتابید تا ریشه ظلم را از جهان برکنید و اسلام و عدالت مهدوی را در سراسر جهان برقرار نمایید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها