شهید حجت‌الاسلام «عباس شیرازی»؛ مرد بصیرت و روشنگری

شهید حجت‌الاسلام «عباس شیرازی» تمام زندگی پربار خود را وقف تبلیغ اسلام و روشنگری مردم کرد که سرانجام پس از عمری مجاهدت در ۱۸ خرداد سال ۱۳۶۴ در حوالی شهر «دزفول» به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۰۱۵۹۲
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۴:۴۰ - 19June 2020

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید حجت‌الاسلام شیخ «عباس شیرازی» سال ۱۳۲۳ در روستای «گلناباد» از توابع «رفسنجان» متولد شد. شش ساله بود که خانواده‌اش مجبور شدند برای فرستادن وی به مدرسه، از روستای «گلناباد» به «کشکوئیه» نقل مکان کنند. از همان سال‌هایی که «عباس» دروس دوران ابتدایی خود را می‌گذراند، پدرش «اسدالله شیرازی» فعالیت‌های اجتماعی و مذهبی خود را گسترش داد و خانه آن‌ها در «کشکوئیه» محل رفت و آمد روحانیون و بزرگان شد.

«عباس» تحصیلات خود را تا سال چهارم قدیم در «کشکوئیه» گذراند و سپس برای ادامه تحصیل، به «رفسنجان» رفت و در خانه پدربزرگ خود اقامت گزید و پس از سه سال تحصیل، سرانجام در سال ۱۳۳۷ با مهاجرت به شهر قم، در مدرسه «حجتیه» و سپس مدرسه «خان» دروس حوزوی خود فراگرفت.

حجت‌الاسلام شیخ «عباس شیرازی» به‌دلیل هوش و ذکاوت بالا، دروس سطح را خیلی زود فرا گرفت و سپس در محضر استادان بزرگ، به تحصیل دروس خارج فقه پرداخت. همنشینی وی با علمای اعلام و آیات عظام در کنار طی کردند مراتب بالای علوم حوزوی، موجب شد تا جایگاهی ویژه در میان بزرگان حوزه به‌دست آورد و در کنار تحصیل، به تدریس نیز بپردازد.

وقوع قیام خونین ۱۵ خرداد موجب شد تا وی در روند نهضت امام خمینی (ره) قرار گیرد و در حمایت از رهبر نهضت، سخنرانی‌های پرشوری را ایراد کند و علاوه‌بر سخنوری و تبلیغ شفاهی، اندک‌اندک وارد عرصه‌های دیگر تبلیغ، نظیر نوشتن مطالب روشنگرانه و تکثیر و توزیع سخنان امام خمینی (ره) شود.

شهید حجت‌الاسلام «عباس شیرازی»؛ مرد بصیرت و روشنگری

تبعید امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۲، موجب شد تا نهضت انقلاب اسلامی شکل مخفیانه‌تری به خود بگیرد؛ اما شیخ «عباس شیرازی» در کنار آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی، شهید باهنر و سایر چهره‌های تأثیرگذار نهضت، همچنان به فعالیت‌های مبارزاتی خود ادامه داد؛ بنابراین از گزند رژیم پهلوی در امان نماند و پس از چندبار گریز، سرانجام سال ۱۳۵۶ در یکی از مساجد شهر کرج اسیر نیرو‌های ساواک شد و به زندان افتاد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی در اسارت طاغوت بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام شیخ «عباس شیرازی» به‌دلیل روحیه مسئولیت‌پذیری که نسبت به انقلاب اسلامی داشت، برای حفظ و پاسداری از نهال نوپای انقلاب، تلاش‌های بی‌وقفه‌ای را صورت داد و موجب شد تا حضرت امام خمینی (ره) در همان ماه‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی، وی را برای دعوت مردم به اتحاد و همدلی به شهر‌های مختلف بفرستند.

تجاوز رژیم بعث عراق به خاک ایران، صحنه‌ای دیگر را در زندگی جهادی حجت‌الاسلام شیخ «عباس شیرازی» رقم زد؛ بنابراین وی با علاقه‌ای که به کار فرهنگی و تبلیغی داشت، ابتدا مسئولیت قائم مقامی سازمان تبلیغات اسلامی و سپس مسئولیت تبلیغات جبهه و جنگ را پذیرفت.

حجت‌الاسلام شیخ «عباس شیرازی» تا واپسین روز‌های زندگی جهادی خود، به‌صورت مکرر به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل سرکشی می‌کرد که در یکی از این مآموریت‌ها در ۱۸ خرداد سال ۱۳۶۴ در حوالی شهر «دزفول» بر اثر سانحه رانندگی به شهادت رسید و مزد سال‌ها مجاهدت خود را از خداوند متعال گرفت.

شهید حجت‌الاسلام «عباس شیرازی»؛ مرد بصیرت و روشنگری

حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، در پی شهادت حجت‌الاسلام شیخ عباس شیرازی، در پیامی فرمودند: «حاج شیخ عباس شیرازی (رحمه‌الله علیه) بی‌شک ضایعه و مصیبتی است که به آسانی جبران نخواهد شد. این روحانی عزیز و با اخلاص سال‌ها از عمر خود را در خدمتی صادقانه و ارجمند به انقلاب اسلامی گذرانید و منشأ خدماتی بزرگ و فراموش نشدنی گردید؛ و سرانجام در حین تلاش مقدسش برای ایفای یکی از مهم‌ترین تکالیف انقلابی به لقاء‌الله پیوست و عرصه کارزار با دشمنان اسلام را به خون خود رنگین ساخت. رحمت و نور بر روان آن عزیز که زندگی و مرگش در حال انجام وظیفه بود. اینجانب این فقدان افتخارآمیز و غم‌انگیز را به پدر و خانواده‌ی گرامیش و نیز به همکاران محترمش در سازمان تبلیغات اسلامی تبریک و تسلیت می‌گویم و علو درجاتش را از خداوند متعال مسئلت می‌کنم».

حضرت آیت‌الله احمد جنتی نیز در مراسم تشییع پیکر شهید حجت‌الاسلام شیخ عباس شیرازی گفت: «آقا شیخ عباس شیرازی اسماً قائم مقام سازمان تبلیغات بودند؛ اما تمام کار‌ها به دوش ایشان بود. من الان باید آن جمله‌ای را که سیدالشهداء (ع) بالای سر حضرت عباس (ع) فرمودند در تشییع پیکر ایشان بگویم. امام حسین (ع) فرمودند: «الان قد انکسر ظهری» من هم می‌گویم: الان کمرم شکست».

سخنی از شهید حجت‌الاسلام شیخ عباس شیرازی

تقوی از ریشه «وقی» است. وقی یعنی نگهداری و اتقاء یا تقوا یعنی خودنگهداری. یعنی انسانی که بتواند خودش را در مسیری که انتخاب کرده، نگهداری کند؛ حال هر مسیری که می‌خواهد باشد؛ هر هدفی که می‌خواهد باشد، انسان اگر خودش را در این مسیر نگه داشت، تقوای در آن مسیر را دارد... تقوی همچون عبادت ، عمل روح است؛ حالت روح انسان است. بنابراین، ترجمه کردن تقوی به پرهیز، اگر مراد پرهیز و گریز اجتماعی باشد، غلط است…. تقوی همان قدرت اجتنابی است که نفس و روح انسان پیدا می‌کند. یعنی نفس انسان عاری از گناه است. نفس انسان ابا دارد ازآلودگی و نفس انسان نیرومند است…. اسلام نخواسته افراد را ضعیف‌النفس بار بیاورد. بگوید همیشه از محیط آلوده فرار کن…. انسان با تقوی، انسان نیرومند و توانمندی است که اگر هم در محیط فاسدی وارد شد، به رنگ فساد درنمی‌آید …. در روایتی از امیرمؤمنان (ع) می‌فرماید:«اتقوا عصمت لک فی حیاتک و زلفت لک بعد مماتک» تقوی عصمت شماست در زندگی شما. عصمت چیست؟ «عصمت ای ما یتصع به» یعنی چیزی که وسیله نگهداری باشد. این را می‌گویند عصمت، مثل ترمز در ماشین. تقوی در انسان حکم ترمز در ماشین را دارد…. امیرمؤمنان (ع) فرمود :«حتی فکر گناه را هم نکنید، برای اینکه فکر گناه یواش یواش تو را به گناه می‌کشاند نگو فکر گناه، گناه نیست خدا این لطف را به ما کرده که اگر فکر گناه کردی و عمل نکردی، توی پرونده‌ات گناه نمی‌نویسند، اما در عین حال این زمینه گناه کردن می‌شود… حدیثی است از امام صادق (ع)، نقل می‌کند که حضرت عیسی بن مریم خطاب به قومش می‌کند و می‌گوید:«حضرت موسی (ع) آمد به شما گفت:گناه نکنید، زنا نکنید، من آمده‌ام به شما بگویم که حتی حدیث نفس به گناه نکنید؛ یعنی پیش خودتان حدیث نفس نکنید. این کار را می‌کنم و این کار را نمی‌کنم، نه، همانا کسی که حدیث نفس می‌کند به گناه مثل کسی است که توی خانه زینت شده و آراسته و زیبایی آتش روشن کند. شعله‌های آتش بالا می‌کشد زبانه می‌زند، دود می‌کند، دود آتش، خانه زیبا و آراسته را تیره و سیاه و آلوده می‌کند. اگرچه این شعله آتش اتاق را نسوزاند؛ اما تیره و تارش می‌کند»

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها