گروه استانهای دفاعپرس - مهراب کیانی؛ تاریخ معلمی است که با خط کش بلند در دست وقتی ما درس های گذشته را خوب یاد نمی گیریم محکم کف دستمان می زند. اگر شاگر عاقلی باشیم به خودمان می آییم و درس ها را از نو مرور می کنیم و درس می گیریم و اگر نه به بیراهه می رویم و بعد خودمان می شویم یکی از همان درس ها که حال باید دیگران قصه ما را برای عبرت بخوانند.
این روزها مصادف است با سالگرد صدور عدم کفایت بنی صدر و عزل وی که یکی از رخدادهای مهم تاریخ انقلاب است شاید قصه پر غصه بنی صدر را خوانده یا شنیده باشید و اگر نخوانده و نشنیده اید این درس از کتاب تاریخ انقلاب بسیار خواندنی و شنیدنی است.
ما و هم نسل هایمان هرچند سال ها بعد از فرار بنی صدر متولد شده ایم اما در دوران کودکیم به یاد دارم که در مسیر خانه تا مدرسه ما دیواری بود که روی آن با رنگ سیاه کم رنگی که معلوم بود تابستان ها و آفتاب گرم سالیان طولانی را پشت سر گذاشته، بزرگ نوشته شده بود «بنی صدر صد در صد»؛ هرچند سن سالم کم بود اما به خاطر علاقه به تاریخ و نقل خاطره های پدرم از جوانی و اول انقلاب و مستندهایی که از تلویزیون دیده بودم بنی صدر را می شناختم اما جمله برایم نامأنوس بود.
بعد از مدتی دانستم که بنی صدر مردی که حتی یک سیلی برای انقلاب نخورده بود در روزهای آغازین انقلاب با فرصت طلبی و زیرکی و استفاده از خلاء حضور روحانیون در انتخابات ریاست جمهوری توانسته بود بر موج افکار عمومی سوار شود و به ساحل ریاست جمهوری برسد.
در این نوشتار قصد بازگویی داستان بنی صدر را ندارم که بسیاری به مراتب بهتر از من نقل تاریخ کرده و تحلیل نموده اند اما چند نکته در داستان آن رئیس جمهور عاقبت نابخیر بسیار مهم است که درسی برای همه ما بل اخص آنهایی است که به صندلی ها و کرسی های قدرت تکیه می زنند.
نکته اول این است که شاید در دوران ریاست جمهوری بنی صدر ویژگی که در شخصیت او و رفتار او به شدت جلوه گری کرد و او را به گودال ذلت کشید، غرور است غروری که باعث شد وی رای ۱۱ میلیونی مردم را بازیچه خود قرار دهد.
بنی صدر فکر می کرد رای مردم یعنی او از امام هم محبوب تر است و می تواند با تکیه به این رای در برابر مجلس و حتی امام قرار بگیرد و هر کاری دلش می خواهد کند.
غروری که بسیاری از سیاسیون به واسطه رای مردم به آن دچار شدند و به سمت نیستی رفتند. شاید همان غرور بود که باعث شد «مصدق» در پاسخ به نامه صادقانه آیت الله «کاشانی» و اخطار در رابطه با احتمال کودتا وی بنویسد «بنده مستهظر به رای ملت هستم» و آن بشود که نباید می شد.
همان غروری که برخی رئیس جمهورهای بعد از انقلاب به واسطه رای های ۱۵ میلیونی ۲۰ میلیونی و ۲۵ میلیونی و ۲۴ میلیونی به دام آن افتادند و گوش شنوا را تعطیل کردند و مسیر ترکستان را در برخی موارد پیش بگیرند و کم کم از چشم ملت بیفتند.
غرور جناب بنی صدر باعث شد که او محل نفوذ بیگانگان و منافقان شود و حتی در این راه دختر خود را نیز پیش کش رجوی کند کسی که می توانست به عنوان اولین رئیس جمهور ایران اسلامی با عملکرد خود برای همیشه به عنوان خاطره ای زیبا ماندگار شود درس عبرتی برای آیندگان شد.
شاید غرور و تکبر و بلند پروازی بی حد و حصر بنی صدر باعث شد که وی تحت نفوذ سازمان سیا قرار گیرد و به سمت پایانی تلخ هدایت شود پایانی که باعث شد دکتر «ابوالحسن بنی صدر» آیت الله زاده ای که اولین رئیس جمهور ایران اسلامی شد این روزها در سرزمین غربت روزگاری سخت را به گفته خود سپری کند و هر از چند گاهی به عنوان ابزار در رسانه های دشمن ظاهر شود و آبروی از دست رفته خود را هرچه بیشتر بازیچه دشمنان سرزمین خود کند.
انتهای پیام/