به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، سحرگاه اولین روز از فصل گرم تابستان ۵۵ سال پیش، اشک و لبخند میهمان خانهای شد که اولین فرزندشان در آن پا به عرصه وجود نهاد، فرزندی که ۱۹ سال و چند ماه بعد، در قهقهه مستانه خود «عندربهم یرزقون» شد. فرزندی که حلاوت حضورش، بر گرمای عطشناک تابستان افزوده و رقمزننده شور و حرارتی کممثال شد، بیشک نفس گرم او بههمراه انفاس قدسی و مطهر همرزمانش، سبب گرمی نفس وارثان و یاوران انقلاب اسلامی شد و نفس بعثیها را به شماره انداخته و به فنا فرستاد.
شهید «موسی مقاری» اول تیر سال ۱۳۴۴ برابر با سالروز اربعین حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در روستای «حصار حسنبیک» از توابع شهرستان «ورامین»، قدم به این دنیای خاکی گذاشت و در ۱۱ دی سال ۱۳۶۳ مصادف با سالروز میلاد امام حسن عسکری (ع) در «بوکان» آذربایجان غربی، با ردای سرخ شهادت، میهمان خدا شد؛ واقعا حیات و ممات کشتگان در مسیر خدا زیباست و موسی نیز مثل دیگر همرکابانش، از این قاعده و وعده الهی مستثنی نشد!
موسی فقط ۱۹ بهار را دید و به دیدار خالق بهار شتافت و بهای یافتن حقیقت را به زیبایی تمام، پرداخت؛ گویا به موسیهای زمان، الهام میشود که به دیدن بهار بسنده نکنند و در پی آفریننده بهار باشند و بهای آن را به هر میزان، پرداخت کنند و از این پرداخت ابایی هم نداشته باشند.
موسی «از آب گرفته شدهای» بود که نیل زندگی را با سرخی خون خود به عظمت گیتی گسترش داد و برکه امید را وسعتی به قدر و مرتبت هستی بخشید و برای جلب رضایت آفریننده خود، از جان شیرین خویش گذشت؛ آری! در طول تاریخ، اینچنین موسیها بسیارند که تا ابدیت همچون ستارگانی که راه را نشانمان میدهند، در سپهر انسانیت، تلالؤ و نورافشانی دارند.
کودکان خوشلحن، زیباروی و تاریخساز دهه ۴۰، همان دهه بذرپاشی انقلاب، انقلابی سرومانند و سترگ را در دهه ۶۰ رقم زدند و مبدل به جوانانی خودساخته و برومندی شدند که در دفاع از خاک و ناموس خود، انگشت حیرت را به دهان جهانیان گذاردند؛ حیرتی که در تاریخ پر پیچ و خم ایران، اوراق کممثالی را به نمایش درآورد.
بسیاری از جوانان رعنای دهه ۶۰، نمایشی خارقالعاده را در عرصه دفاع از کیان کشور و اعتقادات خود ارائه کردند که نتیجه آن فداکاری و ایثار، عزت و آبرومندی نظام اسلامی ایران سرافراز در جهان پرمخاطره امروزی شد و بیشک یکی از دلایل آن، عیان و به وضوح دیدن ظلمت طواغیت توسط این جوانان خداجوی پاکفطرت در عرصه پهناور ایران و تلاش برای رهایی مردم مظلوم و ستمدیده ایران بود.
اکنون در گام دوم انقلاب و پس از سی و چند سال از پایان دوران دفاع مقدس، به راستی به چه اندازه شهدایی زندگی میکنیم و یا شبیه شهیدان هستیم و به رنگ آنها شدهایم؟ پاسخ این سوالات در عمل به فرامین و دستورات قرآنی دین مبین اسلام و فرهنگ ناب و سرخ تشیع خلاصه شده و با بازخوانی سبک زندگی ساده و بیآلایش شهدا و الگوپذیری از ایشان، رنگ خدایی به خود گرفته تا در مسیرشان ثابت قدم حرکت کنیم که حداقل اندکی مثل شهیدان شویم!
شیدایی خدا شدن و رشادت و ازجانگذشتگی، از خصایص بارز مردان خداست که برای رسیدن به مقام قرب الهی از هیچکس و هیچچیز، هراس و واهمهای نداشته و در بیشه دژخیم اهریمن، فقط در پی کسب رضایت حقتعالی گام بر میدارند و تاریخ ایران از این افراد بسیار است؛ فقط باید چشمها را شست و جور دیگر دید تا پیدایشان کنیم که موسیهای دوران بسیارند!
انتهای پیام/ 113