گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: «اکنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما که از سلاله رسول اکرم (ص) و خاندان حسین بن علی (ع) هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب میباشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند». این جمله، بخشی از پیام امام خمینی (ره) پس از اقدام تروریستی گروهک «فرقان» در ترور حضرت آیتالله خامنهای در ششم تیر سال 60 است.
گروهک «فرقان» درحالی دست به ترور امام جمعه تهران زد که به خیال خودش، میخواست به نظام جمهوری اسلامی ایران عیدی بدهد! چراکه وقتی ضبط صوتی که در آن بمب کارگذاری شده بود، منفجر شد، تروریستها با ماژیک قرمز روی جداره داخلی آن نوشته بودند: «اولین عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی».
نجات جان حضرت آیتالله خامنهای از ترور نافرجام گروهک «فرقان»، مانند معجرهای است که ایشان را برای جمهوری اسلامی ایران حفظ کرد تا پس از رحلت امام خمینی (ره)، ایشان بهعنوان «سربازی فداکار »، «معلمی آموزنده» و «راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب»، سکان هدایت انقلاب اسلامی را در دست بگیرند، تا امروز در گام دوم انقلاب، جمهوری اسلامی ایران بر قلههای اقتدار بدرخشد.
مروری بر حادثه ترور نافرجام حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی)
جلسه مهم مجلس شورای اسلامی برای عزل «بنیصدر» رئیس جمهور خائن کشور، طولانی شد و آیتالله «سید علی خامنهای» نماینده مردم تهران در مجلس، به جلسه پرسش و پاسخ هفتگی خود که در مسجد «ابوذر» برگزار میشد، نرسید؛ بنابراین هفته آینده یعنی ششم تیر سال 1360، با یکهفته فاصله، امام جمعه تهران به این مسجد رفت تا در کنار مردم، به سؤالات آنها پاسخ دهد. روز حادثه ایشان نیمساعت زودتر از اقامه نماز ظهر و عصر، به مسجد رفت و به گفتوگو با شهید «عباس بابایی» که از جماران تا مسجد با ایشان همراه شده بود، پرداخت.
پس از اقامه نماز ظهر و عصر، ضبط صوتی از میان جمعیت دستبهدست به تریبون رسید و توسط جوانی با قد متوسط و موهای فر و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی، با تهریش مختصر، روی تریبون مقابل قلب حضرت آیتالله خامنهای قرار داده شد. این شخص کسی نبود جز «مسعود تقیزاده» که پس از دستگیری، در بازجوییهای خود گفت: «من ظهر به مسجد رفتم و دیدم که یک نماز به امامت خود [آیتالله] خامنهای خواندهاند و نماز بعدی را هم من شرکت کردم و سپس وقتی وی برای سخنرانی به پشت میز بزرگی که قرار داشت، رفت؛ من بعد از یکی دو دقیقه ضبط را به کار انداخته و جلوی وی گذاشتم. البته، چون میز بزرگ بود او برای برداشتن کاغذ سؤالها به آن طرف و این طرف خم میشد، من امکان اینکه به هدف بخورد را زیاد نداشتم و دیگر اینکه، چون ترس داشتم، قبل از رسیدن نوار به آخر بمب عمل کند، هر چه سریعتر به کناری رفته و جورابهایم را پوشیدم و سپس به توالت رفته و از آنجا خارج شدم و از کوچه پشتی به میدان ابوذر که فولکس را آنجا گذاشته بودم، رفتم و از محل دور شدم».
از سویی دیگر، یکی از محافظان حضرت آیتالله خامنهای در روز حادثه، نیز نقل کرده است: «من همینطوری رفتم به ضبط یک سری بزنم! کمی زیر و رویش را نگاه کردم و بعد ناخودآگاه جایش را عوض کردم و گذاشتم سمت راست، کنار میکروفن، کمی با فاصلهتر از آقا! یکدفعه میکروفن شروع کرد به سوت کشیدن... آقا برگشتند و گفتند: «این صدا را درست کنید یا اصلاً خاموش کنید». منبریها اینجور مواقع کمی عقب و جلو میشوند تا بلکه صدا درست بشود! من روبهروی آقا، کنار در شبستان ایستاده بودم، آقا کمی به عقب و سمت چپ رفتند که یکدفعه یک صدای عجیبی توی شبستان پیچید».
پس از وقوع انفجار، حضرت آیتالله خامنهای به پهلوی چپ، روی زمین افتادند. یکی از محافظان در اینباره گفته است: «هرطور که بود، راه را باز کردیم و خودم برگشتم پشت تریبون، ضبط صوت مثل یک دفتر ۴۰ برگ از وسط باز شده بود و با ماژیک قرمز هم روی جدارهی داخلیاش نوشته بودند: «اولین عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی»».
محافظان، حضرت آیتالله خامنهای را به بیرون مسجد منتقل کرده و با یک خودروی «بلیزر» سفید با سرعتی غیر قابل تصور، ایشان را به بیمارستان رساندند. حضرت امام خامنهای، لحظات پس از ترور خود را اینگونه تشریح کردهاند: «از وقتی که بار اوّل بر زمین افتادم - که البته نفهمیدم چطور شد که افتادم - تا وقتی که به کلّی بیهوش شدم، سه مرتبه، برای لحظاتی به هوش آمدم و هر دفعه هم یک احساسی داشتم. آن حالات، هیچوقت از یادم نمیرود. حالا یکی را عرض میکنم: در یکی از حالات، احساس کردم که دارم میروم؛ یعنی احساس کردم که مرگ در مقابل من است. کاملاً در آن مرز عالم برزخ، خودم را دیدم و احساس کردم که در آن حال، انسان هیچ دستاویزی به جز خدا ندارد؛ هیچ دستاویزی! یعنی هرچه هم عمل پشتسر خودش داشته باشد، باز اگر نتواند تفضّل الهی و رحمت خدا را جلب کند، خاطرجمع به آن عمل نیست. آدم شک میکند: آیا این عمل را با اخلاص بهجا آوردم؟ آیا نیّتم ۱۰۰ درصد خدایی بود؟ آیا در آن شرک و ریا نبود؟ آیا ملاحظه این و آن نبود؟ بههرحال ماها مرکز عیوب هستیم. متأسّفانه، همه شائبهها در ما هست. آنجا انسان احساس میکند که مثل پرِ کاهی بین زمین و آسمان است. از همه چیز منقطع میشود. من این حالت انقطاع را در آن وقت احساس کردم و پیش خدای متعال، تضرّع نمودم و گفتم: «پروردگارا! میبینی که من چقدر دستم خالی است و چیزی ندارم و محتاجم! اگر تفضّلی بکنی، کردهای وَاِلّا ما رفتهایم». منظورم مردن نبود؛ رفتن از وادی سعادت بود. بعد، بیهوش شدم و چیزی نفهمیدم».
حضرت آیتالله خامنهای؛ سربازی فداکار، معلمی آموزنده، خطیبی توانا و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران بعد ترور نافرجام حضرت آیتالله خامنهای، در پیامی فرمودند: «خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجمتر و پیوندها را مستحکمتر نمود و مصداق «لا زال یُویّدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر» تحقق پیدا کرد».
ایشان همچنینن تأکید کردند: «اینان هرجا سخن گفتند، خود را رسواتر کردند و هرچه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هر چه شخصیتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما که از سلاله رسول اکرم و خاندان حسین بن علی (ع) هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب میباشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند».
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران در پیام خود، با اشاره به انحرافی در میان اعضای گروهک تروریستی «فرقان» وجود داشت، بیان داشتند: «اینان با سوءقصد به شما، عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور، بلکه جهان جریحهدار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بینصیبند که بیدرنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنینانداز است».
امام خمینی (ره) همواره معتقد بودند که اعمال جنایتکارانه دشمنان ملت ایران، موجب بیداری مردم خواهد شد؛ بنابراین در این پیام نیز فرمودند: «اینان در این عمل غیر انسانی به جای برانگیختن و رعب، عزم میلیونها مسلمان را مصممتر و صفوف آنان را فشردهتر نمودند. آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان بر حذر دارند؟ آیا نمیدانند که دست زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست میرود؟».
حضرت آیتالله خامنهای در قلب مبارک امام امت، سربازی مجاهد بودند «شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر میبرند»؛ بنابراین در ادامه پیام امام خمینی (ره) میخوانیم: «ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) افتخار میکنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر میبرند. من به شما خامنهای عزیز، تبریک میگویم که در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم».
انتهای پیام/ 113