به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، مسئله آزادی در نظام جمهوری اسلامی با همه روشنی و صریح بودن آن، از نظر برخی از افراد مناقشهانگیز است و، چون درکی از آزادی در ساحت جمهوری اسلامی ایران ندارند، وجود چارچوبهای بدیهی در جامعه اسلامی، مانند حجاب، عدم اهانت به اعتقادات مسلمانان مثل ولایت فقیه، ایجاد مانع برای تبلیغ فرق ضاله از قبیل بهائیت و ... را به فضای بسته در ایران اسلامی تعبیر میکنند.
آزادی در نظر این افراد نوعی از ولنگاری و هرج و مرج طلبی است که با هیچ متر و معیاری قابل توجیه نیست. این که هر کس در رفتار و گفتار و نشر افکارش آزاد باشد، خود نوعی سلب آزادی محسوب میشود، فضای آنارشیستی حاصل از این رویکرد سبب میشود هر حزبی که قدرت عمل بیشتری داشته باشد برای حفظ منافعش سایر احزاب را محدود کند.
شهید بهشتی در بحث تبیین آزادی در نظام جمهوری اسلامی آرای قابل تاملی دارد که مرور آنها ماهیت حقیقی جمهوری اسلامی را روشن میکند. شهید بهشتی با تسلط بر جریانهای سیاسی دنیا و در عین حال به عنوان یک فقیه عالم و محققی کارآزموده، دیدگاه بازتری به مسئله آزادی دارد. مطالعه آرای شهید بهشتی در آستانه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت این انقلابی شهیر و یارانش میتواند فرصتی باشد برای بازنگری فلسفه وجودی انقلاب اسلامی.
در ادامه بخشی از کتاب «آزادی، هرج و مرج، زورمداری»، مناظره «محمد حسینی بهشتی»، «حبیبالله پیمان»، «مهدی فتاپور» و «نورالدین کیانوری» که توسط «بنیاد نشر آثار و اندیشههای آیتالله شهید دکتر بهشتی» و «نشر روزنه» منتشر شده است. میخوانید:
آزادی مشروع، آزادی مشروط
«در رابطه با مسائلی که هنوز مربوط به زیربنای آزادی در مکتب و آیین مقدس اسلام است، مطالبی [هست]که آنها را باید بیان کنیم. من تأکید دارم که در یک جامعه متکی به یک نظام عقیده و عمل، هیچ وقت نمیشود یک مسأله را جدا از مسایل ریشهای مطرح کرد و به نتیجه رساند.
ما باید آن حداقل لازم از توضیحات مربوط به مبانی آزادی انسان در اسلام را اینجا مطرح کنیم. بعد، در آن آخر کار آنها را به صورت یک اصول استنتاج شده بر اساس دید خودمان تنظیم بکنیم و بگوییم بر اساس این سه اصل، این چهار اصل، این ده اصل، میرویم سراغ تجزیه و تحلیل مسائل روز.
اگر زیربنای تحلیل را روشن نکنیم، چه بسا این مسائل را به صورت پراکنده مطرح بکنیم و به جایی نرسیم. وقتی میگوییم چند نفر یا چند گروه با هم اختلاف نظر دارند، معنایش این نیست که بر سر هر چیزی اختلاف دارند. مهم این است که نقطه نظرهایی که فرق میکنند، آنها مشخص بشود و در ادامه بحث، در تجزیه و تحلیل مسائل و در تبیین مسائل جاری، بگوییم اینجا تفاوت وجود دارد.
[برخی از آقایان میگویند]جبر اجتماعی را قبول نداریم و نمیگوییم جبر اجتماعی وجود دارد. اما دقت کنید که معنای این سخن این است که مارکسیسم در یکی از اصولی که از ابتدا بر آن تأکید داشته و کارش را با آن شروع کرده، تجدید نظر کرده و آن را کنار گذاشته. البته در حرفهای خود مارکس هم هست.
اگر میخواستیم بحث اصولی و گسترده بکنیم، بنده عین متنهای کاپیتال را میآوردم و نشان میدادم. در جاهای مختلف با هم تناقض دارد. یا عین متنهای مربوط به بعد از کاپیتال، از انگلس و دیگران را هم در اختیار داریم؛ آنها را هم میآوردیم و میگفتیم اینها با هم تناقص دارد. اما ما نمیخواهیم بگوییم که چه کسی چه گفته؛ ما میخواهیم بگوییم از این پس چه بگوییم. [اگر عدهای]قبول دارند جبر تاریخی وجود ندارد و تضاد طبقاتی تعیین کننده نیست، بسیار خوب. اینها باید روشن بشود و جلو برویم.
از نظر اسلام و مواضع جمهوری اسلامی، میخواهم بگوییم که ما از نظر اجتماعی به چه آزادیهایی معتقدیم و حدودی و شیوهای که اسلام برای آزادیها مشخص میکند چیست. بر اساس مبانی [جمهوری اسلامی]، آزادی عقیده امری است طبیعی. اعتقاد و باور اصولاً قابل تحمیل نیست. یعنی ما معتقدیم هیچ وقت نمیشود اعتقاد و ایمان و باور را به کسی تحمیل کرد، یا دین را به کسی تحمیل کرد. با زور و اکراه یا تطمیع نمیتوان عقیدهای را به دیگری منتقل ساخت یا از او سلب کرد.
فقط بحث، استدلال، تجزیه و تحلیل و اغناء و نظایر اینهاست که میتواند وسیله ایجاد یک عقیده یا سلب یک عقیده باشد. این عقیده و نظرگاه قاطع ماست درباره آزادی. بعد میرسیم به آزادی بیانِ این عقیده و آزادی تبلیغِ این عقیده.
از نظر آزادی بیان و تبلیغ، مبانی اسلامی ما این طور میگوید که نشر یک طرفه عقاید و افکار ضد اسلامی در جامعه اسلامی ممنوع است و از انتشار کتب ظَلال و نشریات گمراه کننده جلوگیری میشود، مگر آنکه با نشریاتی دیگر همراه باشد که به خواننده در تجزیه و تحلیل رسای این گونه عقاید و افکار ضد اسلامی کمک کند؛ این موضع جمهوری اسلامی است.
آن چیزی هم که در قانون اساسی گفته است که حدود اینها را قانون معین میکند، از دیدگاه ما قانون بر طبق موازین اسلامی تنظیم میشود.
جامعه اسلامی نه همچون جامعههای دربسته اردوگاه مارکسیسم است که انسانها را در پشت دیوارهای آهنین نگه دارند و نه همچون جامعههای لیبرال غربی است که بازار مکاره عرضه بیضابطه آراء و افکار باشد، بلکه در این زمینه هم به راستی نه شرقی است نه غربی.
علاوه بر این، از نشر مطالب توهینآمیز به مقدسات اسلام نیز جلوگیری میشود؛ زیرا هر جا ایمان هست، عشق و علاقه و حساسیت نیز هست و جریحهدار کردن این عشقها و علاقههای مقدس آزاد نیست. بسیاری از درگیریهایی که الآن، برخلاف توصیههای مؤکد جمهوری اسلامی، به وجود میآید، به خاطر این است که گروههای دیگر به مقدسات اسلام و به مقدسات انقلاب اسلامی توهین میکنند و افراد را تحریک میکنند.
آن وقت به اینها میگویند شما بیرگ باشید؛ تحریک نشوید! ما توهین میکنیم، شما بی رگ باشید! آزادی است! قرآن آن قدر روی مسأله رابطه عشق و ایمان با احساس و حساسیت تکیه دارد که به مسلمانها میگوید، به خدایان و بتهای کفار فحش و دشنام ندهید، این اخلاق اسلام است.
ما در عین حالی که الآن از مارکسیسم قویاً انتقاد میکنیم، ولی میبینید در برخورد با این آقایان ادب اسلامی را رعایت میکنیم. این وظیفه ماست، این تربیت اسلامی ماست. وقتی جوّ، جوّ دشنام شد، اینها به مقدسات آنها دشنام میدهند، فهمیدن و فهماندن یا انتخاب کردن نیست. این جوِّ آلرژی و حساسیت است که نباید باشد. همچنین نشر دروغ و تهمت و افتراء و شایعه نیز گناه و ممنوع است و درخور کیفر، و باید طبق ضوابط قانونی از آن جلوگیری شود.
میگویند ما را آزاد بگذارید برای دروغپراکنی! برای تهمت زدن! برای شایعه سازی. نه! این آزادیها در جمهوری اسلامی نیست و قانون باید جلویش را بگیرد. یکی از حقوق طبیعی هر انسانی این است که بتواند با انسانهای دیگری که با او همفکر و هم هدفند همکاری نزدیک داشته باشد تا با هم به صورت یک گروه سازمان یافته درآیند و با رعایت موازینی که در مورد آزادی بیان و تبلیغ گفته شد، به تبلیغ نظرات خود یا فعالیتهای اجتماعی دیگر بپردازد.
این آزادی در زمینه بیان نقطه نظرهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، با رعایت کامل اصول و احکام اسلام هیچ گونه محدودیتی ندارد. این موضع حزب [جمهوری اسلامی]است. آزادی در زمینههای بیان نقطه نظرهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، با رعایت کامل اصول و احکام اسلام هیچگونه محدودیتی ندارد.
گروهها میتوانند در ابتکار برنامهها و راههای عملی مناسب با شرایط زمان و مکان، ولی منطبق با احکام و مقررات سیاسی و اقتصادی و جزائی اسلام، در یک مسابقه مثبتِ سازنده شرکت کنند. زیرا جامعه اسلامی امت واحده هست، ولی جامعه تکحزبی نیست.
احزاب و سازمانها و گروههایی که به راستی مسلمانند، با هم رابطه برادرانه و مثبت و سازنده دارند نه رقابتهای خصمانهای که برادری و وحدت امت را بر هم میزند و رشک و کینهتوزی و تفرقه را به جای آن مینشاند.»
انتهای پیام/ 161