حقوق بشر آمریکایی به سبک حمایت از خونریزی جنایتکاران تاریخ؛

کمک‌های «از شیر مرغ تا جان آدمیزاد» آمریکا به صدام برای شکست انقلاب اسلامی ایران

آمریکا در جنگ تحمیلی از هیچ حمایتی برای صدام و علیه ایران کوتاهی نکرد تا آنجا که از نظر نظامی و نظر مالی رژیم بعث عراق را در مقابله با ایران تجهیز کرد.
کد خبر: ۴۰۴۱۱۱
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۳۹۹ - ۰۰:۲۵ - 03July 2020

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ایالات متحده آمریکا در تمام طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در کنار عراق و علیه ایران بود، تا جایی که بر اساس دستورالعمل شورای امنیت ملی آمریکا، ایالات متحده باید به هر طریق ممکن (قانونی و غیرقانونی) مانع پیروزی ایران در جنگ با عراق می‌شد.

سهم عمده‌ای از ایفای این نقش را ناوگان جنگی آمریکا در خلیج فارس به عهده داشت که در عمل با اقدامات خصمانه بر ضد کشتی‌ها و سکو‌های نفتی ایران در خلیج فارس و حمله و انهدام هواپیمای مسافری ایران این ماموریت را به انجام رساند. اگرچه در تمام این موارد که نیرو‌های آمریکایی به عملیات جنگی تمام‌عیار دست می‌زدند، دولت آمریکا سعی داشت با استناد به حق فردی دفاع مشروع اعمال خود را صحیح جلوه دهد. اینگونه عملیات‌ها در حالی انجام می‌شد که بنا به گفته خود آمریکایی‌ها، ایران نهایت احتیاط را بکار می‌برد و سعی نیرو‌های ایرانی بر این بود که تا سر حد امکان از رویارویی با نظامیان آمریکایی بپرهیزند.

کمک‌های شیمیایی و بیولوژیک آمریکا به عراق

به نقل از شبکه تلویزیون‌ NBC آمریکا: «صدام حسین از یک شرکت آمریکایی به نام «آل کولاک» در بالتیمور بیش از ۵۰۰ تن ماده شیمیایی فیودی گلیکوک خریداری کرد که این ماده در ترکیب با اسیدکلریدریک به گاز خردل تبدیل می‌شد. بنا بر گزارشی شرکت‌های خصوصی آمریکا در دهه ۸۰ میلادی با گرفتن مجوز از طرف وزارت بازرگانی آمریکا نمونه‌هایی از مواد بیولوژیکی و میکروبی را به عراق صادر کرده‌اند که این مواد از نوع ضعیف شده نبوده و قادر به تولیدمثل بوده‌اند. در میان آن‌ها میکروب سیاه زخم، طاعون و یک باکتری سمی به نام ستریدیوم باتولینی به چشم می‌خورد.»

نمونه‌ای از رسوایی‌های مالی

بانک‌های آتلانتا که یکی از شهر‌هایی است که بیشترین بانک‌های ایتالیا در آن وجود دارند بیشترین وام را در اختیار مالیات‌دهندگان آمریکایی قرار داد تا آن‌ها نیز بتوانند این وام‌ها که حدود پنج میلیارد دلار می‌شد را برای خرید تجهیزات نظامی و سلاح‌های شیمیایی در اختیار دولت عراق قرار دهند که این وام‌ها از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ به آمریکاییان واگذار می‌شد. در آگوست ۱۹۸۹ مدیران شعبه بانک BNL به علت پرداخت وام‌های غیر قانونی و پنهانی که برای خرید سلاح‌های شیمیایی و نظامی برای دولت عراق در اختیار آمریکاییان قرار داده بود، متهم شدند که داستان این رسوایی در روزنامه‌های نیویورک تایمز و لس‌آنجلس تایمز به طور گسترده‌ای منتشر شد و چون این رسوایی گریبان‌گیر دولتمردان آمریکایی نیز بود مجلس آمریکا سریعا به آن رسیدگی کرد. آلن فردمن شرح این رسوایی را درکتاب تارعنکبوت خود آورده است.

پیوند ماهواره‌ای آمریکا و رژیم بعثی عراق

کنت «تیمرمن» محقق و نویسنده آمریکایی می‌نویسد: «پیوند ماهواره‌ای در صدر موافقت‌های عراق و آمریکا بود. در مورد تحرکات نیروی هوایی ایران نیز اطلاعات با ارزشی در اختیار ارتش عراق قرار می‌گرفت این اطلاعات را آواکس‌های آمریکایی مستقر در ریاض به کمک پرسنل آمریکایی از منطقه نبرد جمع‌آوری می‌کردند. در همین راستا مجتمع پیشرفته و پر هزینه‌ای در بغداد ساخته شد تا اطلاعات مستقیما از ماهواره دریافت شده و پردازش بهتری از اطلاعات روی عکس‌ها صورت پذیرد. ماهواره‌ها نتایج حملات هوایی و موشکی را نیز گزارش می‌دادند.

رادیو‌های کدگذاری‌شده‌ای در اختیار خلبانان عراقی قرار داده شد تا آن‌ها امکان ارتباط با افسران مستقر در کشتی‌های آمریکایی در خلیج‌ فارس را داشته باشند. یک افسر بازنشسته در این زمینه گفته است: «هدف این بود که هواپیما‌های عراقی بر فراز خلیج فارس بتوانند با افسران ما تماس بگیرند این روابط روزانه باعث شد تا هواپیما‌های عراقی بتوانند نفت‌کش‌ها و کشتی‌های تجاری به مقصد ایران را شناسایی کنند و این امر کمک زیادی به عراقی‌ها در انتخاب اهدافشان می‌کرد.»

عملکرد آمریکا درخلیج فارس در حمایت از عراق

آمریکا برای شکست ایران در جنگ با عراق از هیچ کوششی فروگذار نکرد. در ادامه به عملکرد‌های مستقیم آمریکا در خلیج فارس در حمایت از عراق و علیه ایران که تا مرحله جنگ مستقیم با ایران نیز کشیده شد، می‌پردازیم:

کاسپارواین برگر وزیر دفاع آمریکا در گزارشی به کنگره آمریکا در تاریخ ۱۵ ژوئن ۱۹۸۷ (بهمن سال ۱۳۶۶) مهمترین وظیفه ناوگان آمریکا در خلیج فارس را این می‌داند که با دشمن تلقی کردن ایران، مانع غلبه یا برتری ایران شود و نگذارد که پیروزی‌های آن مایه بیمناکی دولت‌های میانه‌روی عرب شود. برای آنکه ناوگان آمریکا به بهترین وجه از عهده چنین کاری براید لازم بود که توان عملیاتی آن تقویت شود. بدین منظور حجم اندک نیرو‌های آمریکایی در اوایل جنگ در نوامبر ۱۹۸۷ به حدود ۳۵ ناو جنگی و ۱۲ ناوچه پشتیبانی و ۲۰ هزار نفر تفنگدار دریایی رسید. این میزان تجمع قوای دریایی آمریکا از زمان جنگ ویتنام به بعد بی‌سابقه بود.

اگرچه هدف آمریکا از قشون‌کشی به خلیج فارس تامین آزادی کشتیرانی اعلام شده بود، ولی نیرو‌های آمریکایی کمترین واکنشی نسبت به حملات عراق نشان نمی‌دادند، حال آنکه این حملات آزادی تردد کشتی‌ها را مختل کرده. عراق مصمم بود تا با ناامن کردن خلیج فارس مانع صدور نفت ایران شود؛ لذا به هر شناوری که به این منطقه وارد می‌شد حمله می‌کرد. تا بهار سال ۱۹۸۴ (۱۳۶۳) حملات عراق به کشتی‌های بی‌طرف با استفاده از هواپیما‌های سوپراتاندارد و میراژ اف ۱ مجهز به موشک‌های اگزوسه لطمات و خسارات جانی و مالی بسیاری به بارآورده بود. حتی نفتکش‌های حامل پرچم عربستان سعودی متحد نزدیک عراق هم از این حملات مصون نمانده بودند. بی‌اعتنایی آمریکا تنها خاص حملات هوایی عراق نبود بلکه ناو‌های آمریکایی نسبت به مین‌گذاری‌های عراق هم سکوت اختیار کردند. عراق به مین‌گذاری آب‌های نزدیک سواحل ایران بسنده نمی‌کرد و مین‌های فراوانی را در آب‌های بین‌المللی رها کرده بود.

نفتکش‌های متعددی که با پرچم دولت‌های بی‌طرف حرکت می‌کردند نیز با این مین‌ها برخورد کردند. آمریکا که نسبت به مین‌گذاری‌های عراق، این چنین ساکت و بی‌تحرک بود در عوض با عملیات مین‌گذاری که به ایران نسبت می‌داد به صورت نامتناسب و با خشونت تمام به مقابله برمی‌خاست. در ۲۱ سپتامبر ۱۹۸۷ (۳۰ شهریور ۱۳۶۶) بالگردهای آمریکایی با این ادعا که کشتی در حال مین‌گذاری بوده است، به کشتی تجاری «ایران اجر» با محموله شیشه حمله‌ور شدند. مقامات آمریکایی هیچ دلیلی که نشان‌دهنده این امر باشد، ارائه نکردند و فیلمی که نشان دهد کشتی در حین عملیات به توقیف در آمده است، به معرض نمایش نگذاشتند. سپس اعلام کردند فیلم‌ها قابل ارائه نیستند و پس از چند روز کشتی را منهدم کردند. دولت آمریکا اعلام کرد که حمله، توقیف و انهدام کشتی بر اساس تجویز ماده ۵۱ منشور ملل متحد و در اعمال حق دفاع مشروع صورت گرفته است. آمریکا در ۱۸ آوریل ۱۹۸۸ (۳۰ فروردین ۱۳۶۷) دو سکوی نفتی ایران به نام‌های سلمان و نصر را منهدم کرد. البته روشن بود که هدف آمریکا از این عمل قلدرمآبانه وارد کردن ضربه‌ای به ظرفیت تولید نفت ایران و کاستن از آن بود.

در بهار سال ۱۳۶۳، با حملات گسترده عراق به نفتکش‌های بی‌طرف حامل نفت ایران در اطراف پایانه نفتی جزیره خارک، صدور نفت ایران تقریبا دچار مشکل شد؛ اما زمانی که ایران می‌خواست متقابلا مانع جریان نفت عراق از طریق کویت شود، دولت‌های عرب خلیج فارس، تحت حمایت آمریکا یک صدا به اعتراض برخاستند. درخواست دولت‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس از شورای امنیت برای تشکیل جلسه فوق‌العاده در حقیقت با حمایت آمریکا عملی شد. این اقدام به شکلی برق‌آسا به تصویب قطعنامه ۵۵۲ در اول ژوئن ۱۹۸۴ (۱۲ خرداد ۱۳۶۳) منتهی شد. این قطعنامه حمله به کشتی‌های تجاری که از مبداء یا به مقصد بندر‌های کویت و عربستان سعودی در حرکتند را محکوم کرد، ولی هیچ ذکری از حملات عراق به کشتی‌هایی نکرد که به بندر‌های ایران رفت و آمد می‌کردند. در صورتی که تعداد حملات عراق بسیار بیشتر و شدیدتر و چند سال بود که ادامه داشت.

از ششم فوریه ۱۹۸۷ (۱۸ بهمن ۱۳۶۵) نیروی دریایی آمریکا به مراقبت نظامی از نفتکش‌های کویتی روی آورد. در ۳۰ ژوئن ۱۹۸۷ (۱۰ تیر ۱۳۶۶) وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد که ۱۱ نفتکش کویتی به زیر پرچم آمریکا رفته‌اند. تصمیم به اعطای پرچم آمریکا سازگاری کامل با همه سیاست‍‌های آمریکا از آغاز جنگ داشت که بار دیگر پرده از تلاش مداوم ایالات متحده برای حمایت از عراق برداشت.

معاون وزیر خارجه آمریکا چند روز قبل از اعطای پرچم آمریکا به کشتی‌های کویتی در مقابل سنای آمریکا اعلام کرد که کویت متحد بالفعل عراق است و دیگر در موضع بی‌طرفی نیست. به واقع پشتیبانی مالی کویت از عراق در طول جنگ تحمیلی بر کسی پوشیده نبود. کوتاه سخن آن که، بدون کمترین تردید کلیه اقدامات جانبدارانه آمریکا از عراق و متحدانش در طول جنگ، نسبت به ایران کاملا برعکس بود و به همان میزان با ایران ضدیت و دشمنی می‌کرد. در نتیجه عدول آمریکا از رعایت بی‌طرفانه مقرراتی که دولت‌های متخاصم در زمان جنگ وضع می‌کنند، این دولت مرتکب نقض تعهدات دولت بی‌طرف نسبت به رفتار برابر با متخاصمان شد و نقض این تعهدات همانا زیر پا نهادن قواعد حقوق عرفی راجع به وظایف دولت‌های بی‌طرف به هنگام مخاصمه مسلحانه است.

سیاست خصومت‌آمیز آمریکا نسبت به ایران و باز گذاردن دست فرماندهان ناوگان جنگی آمریکا در تشخیص و توصیف، اعمال یا مقاصد خصمانه، به یقین زمینه‌ساز فاجعه سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران بوده است. در چنان اوضاعی بود که در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ هواپیمای خطوط هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران با خونسردی هدف قرار گرفت و فاجعه‌ای رخ داد که در تاریخ هواپیمایی کشوری بین‌المللی سابقه نداشت. این فاجعه دهشتناک، نقطه اوج و آخرین حلقه سلسله اقدامات خصومت بار آمریکا بر ضد ایران از آغاز جنگ ایران و عراق تا پایان آن بود.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها