گروه استانهای دفاعپرس - عذرا شباب؛ ادبیات تجلی گاه فکر و اندیشه و زبان بیان فرهنگ یک جامعه است، فرهنگی برگرفته از سختیها و تلاش ها، خوشی و ناخوشیهای انسانهایی که پا در عرصه این گیتی گذاشتهاند.
انسانها در گذر زمان از زبان برای انتقال پیام ها، عواطف و تفکرات همگان و از ادبیات که زبان ابزاری و وسیلهای برای ماندگار کردن ارزشها و اندیشهها که سهمی بزرگ و عمده در انتقال اندیشههای تاثیرگذار داشته بهره جستهاند.
ادبیاتها در قالب تفاوت هایی با همدیگر دارند؛ اما ادبیاتی مانا خواهد ماند که از فرهنگ و ارزشهای یک ملت حراست و حفاظت کند و در نشر با آرمان های مقدس یک کشور پیوند خورده باشد که در این زمان ادبیات پایداری و مقاومت پا به عرصه خواهد گذاشت.
عنوان ادبیات پایداری معمولا به آثاری اطلاق میشود که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی، قانون گریزی، غصب قدرت و سرزمین و سرمایه های ملی و فردی و... شکل می گیرند که اکسیر اصلی این آثار با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی در همه حوزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و ایستادگی در برابر جریانهای ضد آزادی است.
صرف نظر از ویژگی های کلی این نوع ادبیات، آن چه وجه ممیزه آن از سایر مقوله های ادبی است بدین معنا که آثاری از این دست اغلب دردها و مظلومیت های مردمی هستند که قربانی نظام های استبدادی شدهاند را نمایان میکند.
این آثار ضمن القای امید به آینده و نوید دادن پیروزی موعود دعوت به مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم و ستم، ستایش آزادی و آزادگی، ارج نهادن به سرزمین و شهیدان و جان باختگان وطن را در بطن خود دارند.
یکی از دغدغه های اصلی نویسندگان و شاعران این نوع ادبیات، بی هویتی نسلی است که رفاه غربت، آنها را از درد و رنج ملت خویش غافل کرده و از این جهت می کوشند با طرح نمادهای اسطوره ای ملی و تاریخی، عرق وطن دوستی و دفاع از آب و خاک و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب به جای تن دادن به وضع موجود را در افراد ایجاد کنند.
میتوان دامنه ادبیات پایداری را به هر نوع ایستادگی و رویارویی انسان که در قالب شعر و نثر ظهور و بروز مییابد گسترش داد که در این صورت همه آثاری که به جنگ های تاریخ ملتها برمیگردند در قلمرو ادبیات پایداری قرار میگیرند.
از نظر علمی، ادبیات پایداری به مجموعه آثاری اطلاق میشود که از زشتیها و پلشتیهای بیداد داخلی یا تجاوزگر بیرونی، در همه حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی با زبانی هنری ادیبانه سخن میگوید.
شاید بتوان گفت این ادبیات عمدتا به سرودههای نمایشنامهها، داستانهای کوتاه و بلند، قطعات ادبی، طنزها و آثاری گفته میشود که در همین سده آفریده شدهاند و روح ستیز با جریانهای ضد آزادی و ایستادگی در مقابل آنها را نشان میدهند و ضامن رهایی و رشد و بالندگی جامعههای انسانی هستند.
در این نوع ادبیات بهرهگیری از نماد زیبایی و قدرت را مشاهده میکنید که قالب نمادهای قومی، منطقهای و ملی را در خویش دارند و همه اقشار را در برمیگیرد در واقع ادبیات پایداری، فرازمانی و فرامکانی است و هر کس درهمه جا میتواند در آن آثار خود را بیابد یا چهره سیاه زشت کاران و اندوه و درد دردمندان و تجلیگاه ایستادن و نبرد و ستیز با ستمگران را در آنها تماشا کند و اندیشه اصیل انسانی را در این ادبیات نظارهگر باشد.
این ادبیات به جهت ارزشی بودن دارای شاخصه های همچون ترسیم چهره رنج کشیده و مظلوم، دعوت به قیام و ایستادگی، بیان جنایتکاری ها و بیدادگریهای ظالمان، توصیف جان باختگان و شهیدان، القای امید به آینده، ستایش سرزمین خود و آزادگی و مردانگی و طرح نمادهای اسطوره ای ملی و تاریخی است.
ادبیات پایداری ادبیاتی پر تلاطم که یأس و نا امیدی را نمیپذیرد و پیوسته در کالبد خمیده ادبیات مرده و بی جان هر عصری به اقتضای روح مقاومت جامعه دمیده میشود.
در واقع این ادبیات در طول تاریخ و در کشاکش تهاجم قدرتها و تدافع جوامع سلطه ناپذیر، همواره به مثابه ابزار و سلاحی باز دارنده رخ نموده و موجبات احياء، تداوم و بقای فرهنگی جوامع مورد هجوم یا تحت سلطه را فراهم آورده است.
انتهای پیام/