به گزارش خبرنگار دفاعپرس از تهران، کتاب «حاج قاسم خلبان» از مجموعه کتابهای تاریخ شفاهی دفاع مقدس است که در برگیرنده خاطرات خلبان «قاسم ژنده رزمی» است که مصاحبه و تدوین آن توسط «بهرام مرادی» انجام گرفته است.
این کتاب در سال 1397 و در 426 صفحه توسط انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و با حمایت ادارهکل حفظ آثار دفاع مقدس استان تهران به زیور طبع آراسته و منتشر شده است.
بخشی از کتاب
آن منطقه یک سمتش کوه و سمت دیگرش دره بود. ما باید پایین پایین میرفتیم. حدود صد پایی زمین باید حرکت میکردیم. بعد سینه کوه را میکشیدیم و بالا میرفتیم که بتوانیم از آن سمت بنشینیم. آنجا منطقهای بود شبیه کاسهای که یک طرفش سوراخ باشد. یعنی اگر این کاسه را به چهار قسمت تقسیم میکردیم، از یک قسمت ما میتوانستیم وارد بشویم. بعد هم چون موقع نشستن باید بالا برویم و اینکار آن جا مقدور نبود که approach کنیم و ملخ هلیکوپتر بتواند جوابگو باشد، به همین خاطر در سطح خیلی پایین ولی با سرعت خیلی زیاد حرکت میکردم. در حدود صدو چهل نات سرعت داشتم.
آنجا سرعتم را کم کردم تا به آن منطقه رسیدم. به ما گفته بودند اصلاً چراغ روشن نکنیم با این وجود من یک لحظه چراغ را خاموش و روشن کردم و فرود آمدم. بلافاصله مجروحین را به همراه دو شهید سوار هلیکوپتر کردم و بلند شدم. ما به ارتفاع ده پایی نرسیده بودیم که متوجه شدم همان جایی را که ما نشسته بودیم با خمپاره زدند. مجروحینی را که سوار کرده بودیم، خیلی بد حال بودند، به طوری که همان شب آنها را شبانه به تبریز اعزام کردند. ترکش به سرشان خورده بود ولی بعداً شنیدم که نجات پیدا کردهاند. بعد از این پرواز بود که شهید آبشناسان گفتند: پس میشود در شب هم پرواز کرد!
انتهای پیام/