معرفی کتاب؛

«ترنم خاطره»

کتاب «ترنم خاطره» مجموعه خاطراتی است از شهدای روستای فهرج استان یزد در طول هشت سال دفاع‌مقدس که به کوشش «رضا کریمی» و «یوسف حسینی» به رشته تحریر درآمده است.
کد خبر: ۴۰۶۴۲۸
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۹ - ۲۲:۴۱ - 18July 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، کتاب «ترنم خاطره» مجموعه خاطراتی است از شهدای روستای فهرج استان یزد در طول هشت سال دفاع‌مقدس که به کوشش «رضا کریمی» و «یوسف حسینی» به زیور طبع آراسته شده است.

این کتاب ۲۳۲ صفحه‌ای توسط انتشارات «خط شکنان» اداره حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع‌مقدس یزد در سال ۱۳۹۴ به چاپ رسیده است.

در مقدمه کتاب آمده است:

لحظه وداع؛ مادر و پدری، خواهر و برادری و یا همسر و فرزندی، با نگاهی به اشک نشسته، آنها را راهی میدان نبرد کردند. دل‌هایی که وابسته بودند؛ اما به خاطر رضای خدا و اطاعت از فرمان رهبرشان، از عاطفه‌ها و عشق‌های خود بریده بودند ...

جان‌ها همه بر کف بود و سینه‌ها در برابر گلوله‌ها سپر، از خوشی‌های دنیای فانی بریده بودند و در آتش و خون رقصی میانهمیدان کردند ...

امام و پیر و مرداشان را شاید از نزدیک ندیده بودند، اما این فرزندان روح الله، دل در گروی عشق او نهاده و راه بهشت را و بوی بهشت را از او یافته بودند، اینگونه شد که در هم‌همه میدان نبرد، با دستانی خالی به مصاف دشمن تا بن دندان مسلح رفتند.

فرزندان روح الله تنها را آماج تیرهای بلا کردند و پنجه در پنجه دشمنانی انداختند که پشت در پشت هم آمده بودند تا ریشه انقلاب اسلامی و ایران را بکنند...

آن روز که علی اکبروار از نظر پدران و مادران خویش دور شدند و عزم میدان کردند، غریب و تنها رفتند، کوچه‌ها و خیابان‌های شهر را در حالی ترک می‌کردند که همه داشته‌هایشان کوله‌پشتی کوچک، لباسی خاکی و دلی به وسعت اقیانوس بود...

اما روزی که برگشتند، دیگر غریب نبودند؛ همه مادران و پدران و برادران و خواهران این مملکت، برای آنها نیز بودند، چشم‌های زیادی در دیدار پیکر به خون خفته‌شان، به اشک نشسته بود و شده بودند همه داشته‌های یک ملت ...

پیکر پاکشان بر اقیانوس دست‌های مردم کشورشان شناور و قلب‌های زیادی در تسخیر عشقشان بود و برای همیشه، اینها زندگانی تا ابد جاوید در قلب انسان‌های اعصار شدند ...

اینک آنچه در برابر شماست، مجموعه خاطراتی از فرزندان این ملت است. فرزندانی که از روستای فهرج استان یزد فرمان امام روح الله را لبیک گفتند و عاشقانه خود را فدای دین و مملکت خویش کردند. این کتاب گوشه کوچکی از سرگذشت انسان‌هایی است که اکنون به یک خانواده تعلق ندارند، بلکه فرزندان همه شما هستند. پس سرگذشت
زندگی فرزندان خویش را با عشق و افتخار تورق کنید...

در بخشی از کتاب به زندگینامه شهید «محمود دارانی» پرداخته شده که در ادامه می خوانیم:

شهیدمحمود دارانی

محمود در ۱۹ تیر سال ۳۵ در خانواده‌ای که از لحاظ اقتصادی متوسط بودند، به دنیا آمد. او اولین فرزند خانواده و البته دوست داشتنی بود. محمود در سن چهار سالگی به بیماری سختی دچار می‌شود که مرگ او را تهدید می‌کند.

مادرش به درگاه خداوند بسیار دعا و نیاز می‌کند که در عالم رؤیا و خواب به او می‌گویند که بی‌تابی مکن! عمر فرزندت تمام است و اگر می‌خواهی که فرزندت زنده بماند، ما ۲۰ سال از عمر خودت را برمی‌داریم و به فرزندت می‌دهیم که ناگهان بیدار می‌شود و می‌بیند که دقیقه به دقیقه فرزندش بهتر می‌شود و در همان روز از بیمارستان مرخص می‌شود، بدین ترتیب محمود کودکیش را پشت سر گذاشت و در هفت سالگی وارد دبستان شد و پس از گذراندن دوره ابتدایی وارد دوره راهنمایی شد و با موفقیت این دوره را گذراند و وارد دوره دبیرستان شد.

در این دوره محمود مادرش را که مبتلا به سرطان بود از دست داد و حالا دیگر محمود به همت پدرش، دو برادر و دو خواهرش را سرپرستی می‌کرد.

محمود دوره دبیرستان را پشت سر گذاشت و مدرک دیپلمش را گرفت و به خدمت سربازی رفت و سال ۵۶ دوران خدمت سربازی اش را به پایان رساند و بعد از آن به استخدام بانک رفاه در آمد و در شعبه امام خمینی یزد مشغول کار شد. کارمندی وظیفه شناس، متعهد و مردمی بود.

محمود پس از پیروزی انقلاب اسلامی با دختر دایی‌اش در ۲۴ خرداد ۵۸ ازدواج کرد و خداوند در دوم تیر ۵۹ دختری به نام وجیهه به آنان عطا کرد.

با شروع شدن جنگ تحمیلی بنی صدر، رئیس جمهور وقت سربازان سال ۵۶ را برای جنگ به جبهه فراخوانی می‌کند، بدین ترتیب محمود که منقضی خدمت ۵۶ بود، در آذر سال ۵۹ و زمانی که دخترش پنج ماهه بود، به جبهه اعزام می‌شود.

سرانجام محمود در منطقه سرپل ذهاب در اثر اصابت گلوله خمپاره به ماشینشان و واژگون شدن آن، از ناحیه پیشانی، نخاع و گردن صدمه می‌بیند و در تاریخ ۱۳۵۹/۱۲/۰۹ به فیض کامل شهادت می‌رسد و وجیهه هشت ماهه یتیم می‌شود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها