به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد، کتاب «خطشکن کویر» مجموعه خاطرات شفاهی سردار «محمدمهدی فرهنگدوست»، به کوشش «محمدعلی همتی» است که توسط انتشارات «خط شکنان» با حمایت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس یزد به چاپ رسیده است.
این کتاب در 720 صفحه در سال 1395 به چاپ رسیده است که در مقدمه کتاب را میخوانیم:
نگارش خاطرات شفاهی فرماندهان دفاع مقدس و کسانی که به نحوی در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی ايران در جنگ تحمیلی کوشیدهاند، نه تنها برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران حائز اهمیت است، بلکه اين خاطرات برگهای از اسناد شفاهی کتاب تاريخ معاصر ايران است.
کتابی که گرچه تلاشهايی ارزشمند برای نگارش آن صورت پذيرفته است، با اين وجود همچنان برگههای زيادی از اين کتاب قطور در حال نابودی است و بخشی ديگر، امروز در دسترس نیست.
خاطراتی ارزشمندی که شايد به خاطر کمتوجهی به تاريخ سپرده شدهاند. بههمین منظور ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان يزد، چندی است با در نظر گرفتن الويتبندیها در صدد جمعآوری خاطرات فرماندهان جنگ تحمیلی در قالب مصاحبه مستقیم با آنان و سپس تدوين خاطرات شفاهی ايشان است.
خطشکن کوير خاطرات شفاهی سردار محمدمهدی فرهنگدوست، از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس است.
فرهنگدوست يا به قول قديمیهای جنگ، «مهدی نیرنگ» از جمله رزمندگانی است که حضور فعال و مستمر در خطوط مقدم جبهه جنگ با دشمن بعثی را تجربه نموده و بارها شیرينی جراحت سنگین نبرد در راه حق را چشیده است.
اين کتاب حاصل چهل و سه جلسه مصاحبه و قريب چهل و دو ساعت خاطره از زبان معاون وقت عملیات تیپ مستقل ۱8 الغدير يزد در دوران دفاع مقدس میباشد.
در اين کتاب ضمن پرداختن به عملیاتهايی که تیپ ۱8 الغدیر در آنها شرکت داشته، گوشههايی از حضور پرشور رزمندگان يزدی در جبهههای نبرد حق علیه باطل را بیان نمودهاست.
سردار فرهنگدوست روايتگر وقايع تلخ و شیرين و حضور هزاران نفر رزمنده و ايثارگری است که امروز در میان ما حضور ندارند و يا در صحنهی تاريخ دفاع مقدس کمتر از آنها یادی شدهاست.
از 150 شهید و 200 رزمنده و جانباز یزدی در کتاب خط شکن کوير، نمونهای از اين حضور باشکوه و قدمی در ثبت خاطرات اين عزيزان است.
در تدوين اين خاطرات تلاش بر اين بود تا کمترين دخل و تصرف در خاطرات پیاده شده صورت گرفته و در حد امکان ساختار جملات و بیاناتی که از زبان رنج کشیدهی سرداری بیريا برمیخاست، حفظ شود.
پس از تدوين، محتوای خاطرات توسط برادر بزرگوارم آقای سید «محمدرضا صدرالساداتی»، مسئول تحقیقات ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان يزد، مورد بررسی، راستیآزمايی و ويرايش قرار گرفت و سپس سردار فرهنگ دوست مروری دوباره بر اثر نمودند تا متنی شفاف و به دور از ابهام حاصل آيد.
حال که توفیق حاصل گشت تا اين اثر را برای دوستداران خاطرات جنگ فراهم آوريم، جا دارد از رزمنده دلاور آقای «علیمحمد دشمنفنا» و خانم «زهره بقائیان» که زحمت انجام مصاحبه را به عهده گرفتند، تشکر نمايم و از تمامی کسانی که حامی من برای ورود به دنیای پهناور و زيبا، اما مغفول مانده تاريخ دفاع مقدس استان يزد بودند، تقدير و تشکر نمايم.
«محمد علی همتی»
در بخشی از کتاب میخوانیم:
قبل از انقلاب چه گروههای سیاسیای در یزد حضور داشتند؟
قبل از انقلاب، تشکلهای سیاسیای که آن موقع در سطح کشور مطرح بودند، در استان يزد حضور نداشتند خصوصاً تشکلهايی مثل مجاهدين خلق که خود را انقلابی جا زدهبودند و بعد از انقلاب چهرهی خودشان را نشان دادند و به عنوان منافق مطرح شدند.
جريانهايی مثل کمونیستها هم کم و بیش در استان يزد حضور داشتند؛ ولی مردم پذيرای آنها نبودند. در مجموع تشکل چندان مطرحی به ذهنم نمیآيد؛ فقط موردی که مطرح میشد اينکه مثلاً اين اشخاص انقلابی هستند؛ اينها با رژيم همراهند؛ اينها، با رژيم بد هستند و... که شاخصترين آنها آيت الله «صدوقی» بودند.
افراد ديگری هم بودند که در انقلاب نقش داشتند؛ ولی محوريت کار دست روحانیت استان، از جمله آقايان «ربانی، مناقب و راشد» بود. آقای راشد قبل از پیروزی انقلاب (در سال 1351)، دستگیر و تبعید شدند و بعد از دهم فروردين 1357 دوباره تبعید شدند و حضورشان در يزد کمتر شد.
اواخر سال 56 که دوم راهنمايی بودم، انقلاب شروع شده بود. حضرت امام نفوذ عجیبی در من پیدا کردند و توانستم در مسیر انقلاب قرار بگیرم. سال سوم که بودم، مدارس و دانشگاهها تا حدودی رسمیت خود را از دست داد.
من تابستانها نزد دامادمان قصابی میرفتم. چون آن مغازهی قصابی سر محل بود؛ همیشه در جريان انقلاب بودم. دستور بود که قصابیها و نانوايیها در زمان انقلاب تعطیل نباشند و جزء کسانی که اعتصاب میکنند نباشند، برای اينکه به رزق و روزی مردم برسند؛ ولی با اين حال در راهپیمايیها حضور پیدا میکرديم.
در ادامه تصاویری از کتاب آورده میشود:
انتهای پیام/