به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، بزرگترین بحران پس از انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی بود که حتی میشود آن را از بزرگترین بحرانهای تاریخ ایران نیز دانست؛ چراکه رزمندگان اسلام در کوران تحریمهای شدید نظامی و غیرنظامی، مقابل ارتش تا بُن دندان مسلحی ایستادند که از جانب بیش از ۳۶ کشور جهان خصوصاً ابرقدرتها، پشتیبانی مالی و تسلیحاتی میشد؛ ارتشی که از انواع و اقسام سلاحهای ممنوعه و غیر ممنوعه برخوردار بوده و حتی خاک ایران را به محلی برای آزمایش سلاحهای دیگر کشورها تبدیل کرده بود؛ بنابراین مدیریت چنین صحنهای که میتوان گفت بیشتر شباهت زیادی به یک «جنگ جهانی» داشت، فرصتی برای آزمون و خطا نبود؛ چراکه بیشک آنسوی اشتباه، آتش بود و شهادت و اسارت. شاید هم تکهتکه شدن خاک وطن.
اینروزها گاهی پیش میآید که با وجود این همه امکانات، هرچه میگردیم، تدبیری برای حل برخی بحرانها نمییابیم؛ درحالی که بیشک آن بحران، بزرگتر از بحرانی نظیر جنگ نیست؛ آنهم جنگی مانند هشت سال دفاع مقدس که جنگ دو کشور نبود؛ بلکه جبهه رویارویی غرب و شرق با تفکر «نهشرقی، نهغربی؛ جمهوری اسلامی» بود؛ بنابراین باید در مدیریت بحرانها، بهدنبال راهی باشیم که از آن طریق، در روزگاری نهچندان دور بحرانی بهبزرگی هشت سال دفاع مقدس توسط جوانان این سرزمین مدیریت شد.
تصویر مربوط به یکی از جلسات فرماندهان تیپ یکم «عمار» لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)
در اردوگاه «قلاجه» است که از چپ به راست، سردار شهید «ابراهیم علی معصومی»،
سردار «جعفر عقیل محتشم»، سردار شهید «سید ابراهیم کسائیان»، سردار شهید
«اکبر حاجیپور» و سردار شهید «اسماعیل لشگری» در آن دیده میشوند.
مدبریت بحران در دوران دفاع مقدس نه در سالنهای کنفرانس مجلل صورت میگرفت و نه پشت میز و صندلیهای آنچنانی، بلکه از اتاقی کوچک و ساده در «جماران» شروع میشد و تا اتاقهای فرماندهی و سنگرها ادامه پیدا میکرد و حتی گاهیوقتها نیز رزمندگان، بر کف خاکها و ریگهای بیابانها مینشستند و تصمیمات لازم را میگرفتند؛ اگرچه این بهمعنای آن نیست که امروز هم مسئولان صرفاً باید بر کف بیابانها بنشینند و بحران را مدیریت کنند، هرچند که اگر لازم باشد، باید در چنین شرایطی هم قرار بگیرند؛ اما بدون شک، آن درسی که باید امروز مسئولان از فرهنگ دفاع مقدس گرفته و در مدیریت خود از آن بهره بگیرند، این است که فرماندهان جوان دوران دفاع مقدس، خود در خطوط مقدم جبههها در کنار رزمندگان قرار داشته و به مدیریت عملیاتها و میدان نبرد میپرداختند و وقتی به خاطرات بسیاری از فرماندهان شهید این دوران مراجعه میکنیم، میبینیم که آنها نهتنها وابسته به میز و صندلیهای ریاست نبودند، بلکه پس از قبول مسئولیتها، مسئولیت خود را در قبال خدمت به مردم و دِینی که نسبت به ملت ایران بر گردن داشتند، سنگینتر میدیدند.
انتهای پیام/ 113