به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، روز هفتم ذیالحجه برابر است با شهادت مظلومانه امام پنجم شیعیان حضرت امام محمدباقر (ع) امامی که باید ایشان را پایهگذار نهضت علمی در قرن دوم هجری محسوب کرد. نهضت ماندگار آن امام در دوران امامت فرزندش حضرت جعفر بن محمد (ص) نیز ادامه داشت و به اوج خود رسید.
مبارزه علمی امام محمدباقر (ع) در جهت مقابل فرقههای و مسلکهای انحرافی در سطحی وسیع در نوع خود بینظیر بود. مبارزهای که باید آن را مانند قیام عاشورا به حساب آورد. اگر قیام امام حسین (ع) قیام با شمشیر بود، نهضت علمی امام محمد (ع) باقر قیام با کتاب و علم نبوی بود.
شکافنده علم نبوی
امام محمد بن علی مشهور به امام محمد باقر(ع) ملقب به باقرالعلوم، امام پنجم شیعیان است که حدود ۱۹ سال امامت شیعیان را برعهده داشت. ایشان جنبشی علمی پدید آورد که در دوره امامت فرزندش امام جعفر صادق (ع) به اوج خود رسید.
امام باقر(ع) جنبش علمی به وجود آورد که در دوره امامت فرزندش امام صادق (ع) به اوج خود رسید. وی در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد بنیهاشم بود و روایات و احادیث وی در زمینه علم دین، آثار و سنت نبوی، علوم قرآن، سیره و فنون اخلاق و آداب بدان حد است که تا آن روز از هیچ یک از فرزندان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به جا نمانده بود. در این عصر بود که علمای شیعه تدوین فرهنگ خود، شامل فقه و تفسیر و اخلاق را آغاز کردند که تا پیش از امام باقر (ع)، نظرات فقهی شیعه، محدود بود.
سستی پایههای حکومت امویان، برای امام باقر(ع) و نیز امام صادق (ع) زمینهای را فراهم آورد که برای سایر ائمه (ع) فراهم نشد. این زمینه، سبب شد تا امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بیشترین آرای فقهی، تفسیری و اخلاقی را در کتب فقهی و حدیثی از خویش بر جای گذارند. از این رو راویانی چون محمد بن مسلم 30 هزار حدیث و جابر جعفی ۷۰ هزار حدیث از امام باقر نقل کردهاند. شهرت علمی امام باقر نه تنها در حجاز، بلکه در عراق و خراسان نیز فراگیر شده بود.
از امام باقر(ع)، روایات بسیاری در زمینههای فقه، توحید، قرآن و اخلاق نقل شده است. همچنین در دوره امامت آن امام، تدوین دیدگاههای شیعه در رشتههای گوناگون مانند فقه، کلام و تفسیر آغاز شد. طبق منابع تاریخی، امام باقر(ع) هنگام واقعه کربلا خردسال بوده است.ایشان در حدیثی میفرمایند: «من چهارساله بودم که جدم حسین بن علی کشته شد. من شهادت وی و آنچه در آن وقت بر ما گذشت را به یاد دارم.»
بر پایه حدیث لوح که جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده، پیامبر اسلام پیش از به دنیا آمدن امام باقر(ع) نام او را محمد و لقبش را باقر (شکافنده) قرار داده بود. کنیه معروفش «ابوجعفر» است. ایشان ملقب به «باقرالعلم»، «شاکر»، «هادی» و «امین» بود؛ اما مشهورترین لقبش «باقر» (شکافنده) است. یعقوبی مینویسد؛ امام محمد بن علی (ع) بدان سبب باقر نامیده شد که علم را شکافت. به گفته شیخ مفید امام باقر(ع) در علم، زهد و بزرگواری از همه برادرانش برتر، و قدر و منزلتش بیشتر بود و همه او را به عظمت میستودند.
مبارزه با مسلکهای انحرافی
سالهای ۹۴ تا ۱۱۴ق زمان پیدایش مسلکهای فقهی و اوجگیری نقل حدیث درباره تفسیر بود. در این دوران گروههایی مانند خوارج، مرجئه، کیسانیه و غالیان در ترویج عقاید خود تلاش میکردند. امام باقر(ع) استدلالهای اصحاب را رد میکر و میان عقاید اهل بیت با سایر فرق اسلامی مرزبندی کرد. او درباره خوارجپ فرمود: خوارج از روی جهالت عرصه را بر خود تنگ گرفتهاند، دین ملایمتر و قابل انعطافتر از آن است که آنان میشناسند.
امام باقر بخشی از وقت خود را به بیان مباحث تفسیری اختصاص داده بود که برگزاری جلسات تفسیر و پاسخ به سوالات و شبهات دانشمندان و مردم از جمله آنهاست. گفته شده امام باقر کتابی در تفسیر قرآن نوشته است که محمد بن اسحاق ندیم در کتاب الفهرست، از آن نام برده است.
امام باقر، شناخت قرآن را منحصر در اهل بیت میدانستند. چرا که آناناند که میتوانند محکمات قرآن را از مشابهات و ناسخ و منسوخ را تشخیص دهند و چنین علمی در نزد هیچ کس غیر از اهل بیت وجود ندارد.
امام باقر(ع) به احادیث رسول اکرم (ص) اهمیت میداند، تا جایی که جابر بن یزید جعفی از شاگردان امام باقر، ۷۰ هزار حدیث از پیغمبر اکرم (ص) نقل کرده است. حضرت تنها به نقل حدیث و انتشار آن اکتفا نکردند، بلکه اصحاب خود را به همت گماشتن در فهم حدیث و آشنایی پیدا کردن با معانی آن فرا میخواندند. ایشان فرموند:
مراتب شیعیان ما را با میزان روایتکردنِ آنان از احادیثِ اهل بیت (ع) و معرفتشان به آن احادیث بشناسید، و معرفت، همان شناخت روایت و درایة الحدیث است، و با درایت و فهم روایت است که مومن به بالاترین درجات ایمان میرسد.
در زمان امام باقر(ع) با توجه به فرصت ایجاد شده و کمتر شدن فشار و کنترل از سوی حاکمیت، زمینه برای ظهور و بروز عقاید و افکار مختلف بوجود آمد که خود این باعث ایجاد و رواج افکار انحرافی در جامعه شد، در این شرایط امام ضمن بیان عقاید اصیل و صحیح شیعی و رد عقاید باطل، شبهات مربوطه را پاسخ میداند. او بحثهای کلامی خود را ناظر به این امور مطرح میکرند. از جمله این مباحث عاجز بودن عقل انسان از درک حقیقت خداوندازلی بودن واجبالوجود و وجوب اطاعت از امام(ع) بود.
میراث دیگری نیز از امام به یادگار مانده است که میراث فقهی و میراث تاریخی از آن جمله است. از فعالیتهای علمی امام باقر(ع)، مناظره با افراد مختلف است. برخی از مناظرات ایشان از این قرار است: مناظره با اسقف مسیحیان، مناظره با حسن بصری، مناظره با هشام بن عبدالملک، مناظره با محمد بن منکدر، مناظره با نافع بن ازرق، مناظره با عبدالله بن معمر لیثی و مناظره با قتاده بن دعامه.
مبارزه با اسرائیلیات
از گروههایی که در دوره امام باقر(ع) در جامعه اسلامی حضور داشتند و تأثیر عمیقی در فرهنگ آن روزگار بر جا گذاشتند، یهودیان بودند. شماری از عالمان یهود که به ظاهر مسلمان شده و گروهی دیگر که هنوز به دین خود باقی مانده بودند در جامعه اسلامی پراکنده شده بودند و مرجعیت علمی گروهی را به عهده داشتند.
مبارزه با یهود و القائات سوء آنها در فرهنگ اسلامی و تکذیب احادیث دروغین و ساخته و پرداخته یهودیان در مورد انبیای الهی و مطالبی که باعث خدشهدار شدن چهره واقعی پیامبران خدا میشد، امام باقر با این تفکر مبارزه میکرد، از جمله زراره بن اعین نقل کرده که امام باقر در حالیکه مقابل کعبه نشسته بود فرمود: نگاه کردن به خانه خدا عبادت است. در همان لحظه عاصم بن عمر، نزد امام باقر آمد و گفت: کعب الاحبار میگوید: «انّ الکعبه تَسْجُدُ لبیت المقدس فی کلِّ غداة؛ کعبه هر صبحگاهان برابر بیتالمقدس سجده میکند.»
امام باقر فرمود: نظر تو در مورد سخن کعب الاحبار چیست؟ آن مرد گفت: سخن کعب صحیح است.
امام باقر (ع) فرمود: تو و کعب الاحبار هر دو دروغ میگویید. آنگاه در حالی که به شدّت ناراحت بود فرمود: خداوند بقعهای محبوبتر از کعبه روی زمین نیافریده است.
ابن حجر هیثمی مینویسد: ابوجعفر محمد باقر، به اندازهای گنجهای پنهان علوم، حقایق احکام و حکمتها و لطایف را آشکار نموده که جز بر عناصر بیبصیرت یا بد نیت، پوشیده نیست و از همین روست که وی را «باقر العلم» [شکافنده علم] و جامع آن و برپاکننده پرچم دانش خواندهاند. او عمرش را در طاعت خدا گذراند و در مقامات عارفین بدان حد رسیده بود که زبان گویندگان از وصف آن ناتوان است. او سخنان بسیاری در سلوک و معارف دارد.
عبدالله بن عطا که از دانشمندان هم عصر امام باقر بود، میگوید: علما را در محضر هیچکس کوچکتر از آنان در محضر ابوجعفر [یعنی امام باقر] ندیدم. همچنین ذهبی از رجالیان اهل سنت مینویسد: از کسانی است که بین علم و عمل و آقایی و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده، و برای خلافت اَهلیّت داشت.
دشمنی با امام
هشام بن عبدالملک در موسم حجّ در مسجدالحرام امام باقر علیه السّلام را دید که در حال طواف است و مردم بر گردش حلقه زده از او سؤال می کنند. این توجّه و علاقة مردم نظر او را جلب کرد، از اطرافیان نام وی را پرسید و چون گفتند که او محمّدبن علی است، شگفت زده، گفت : «همان که مردم عراق فریفتة اویند» یا «امام مردم عراق» گویا بعد از همین موسم حجّ بود که هشام امام باقر علیه السّلام را همراه با فرزندش حضرت صادق علیه السّلام به شام فراخواند. امام هنگام ورود به مجلس او بر همة اهل مجلس یکجا سلام کرد، بر خلاف رسم متعارف ، خلیفة اموی را امیرالمؤمنین نخواند و بدون کسب اجازه نشست.
هشام خشمگینانه زبان به ملامت گشود که چرا شما مردم را به امامت خود فرامیخوانید. حاضران در مجلس نیز بنا بر قرار قبلی همین شیوه را به کار گرفتند. امام در پاسخ هشام بدون در نظر گرفتن موقعیت او، صریحاً از جایگاه اهل بیت پیامبر در دین و اینکه آنان عهده دار هدایت مردم اند، سخن گفت، همچنین به گذرا بودن حکومت امویان اشاره کرد. هشام ابتدا او را به زندان افکند، ولی بعد، ناگزیر به آزاد کردن و برگرداندن آنان به مدینه شد.
شهادت
امام باقر(ع) و در 7 ذیالحجه سال 114 هجری قمری در 57 سالگی به شهادت رسیدند. شهادت اشان در دوران خلافت غاصبانه هشام بن عبد الملک رخ داد. در اینکه چه فرد یا افرادی در قتل وی دست داشتهاند، نقلهای مختلفی وجود دارد. بعضی از منابع، شخص هشام بن عبدالملک را عامل شهادت او دانستهاند. و برخی نیز ابراهیم بن ولید را عامل مسمومیت امام محمدباقر معرفی کردهاند.
امام باقر در سال 95 قمری پس از شهادت امام سجاد به امامت رسیدند. و تا زمان شهادتشان در سال 114 ق امامت را بر عهده داشتند. احادیث برجا مانده از پیامبر(ص) که در آنها به امامت وی پس از امام زین العابدین اشاره شده، از دلایل امامت او به شمار میآید. امام سجاد (ع) نیز به وی زیاد اهمیت میداد و در پاسخ سؤالی در این باره فرمود: «امامت در فرزندان او باقی خواهد ماند تا روزی که قائم ما قیام کند و دنیا را پر از عدل و قسط نماید. پس او هم امام است و هم پدر امامان.»
آن چه مسلم است این است که امام باقر (ع) با طرح مرموز و مخفیانه هشام بن عبدالملک مسموم شده و به شهادت رسید، ولی عامل و چگونگی آن به روشنی مشخص نیست. بعضی می نویسند: ابراهیم بن ولید بن یزید بن عبدالملک (پسر برادر زاده هشام) آن حضرت را مسموم نمود و بعضی مینویسند: زید بن حسن به دستور هشام، زهر را به زین اسب مالید و اسب را به حضور امام باقر علیه السلام آورد، و اصرار کرد که آن حضرت بر آن سوار گردد، آن حضرت ناگزیر بر آن سوار شد و آن زهر در بدن او اثر کرد، به گونهای که رانهایش متورم شد و سه روز به سختی در بستر بیماری افتاد و سرانجام به شهادت رسید.
کلینی به سند صحیح از زراره روایت کرده است که گفت: «روزی از حضرت امام محمدباقر (ع) شنیدم که فرمود: در خواب دیدم که بر سر کوهی ایستادهام و مردم از هر طرف آن کوه به سوی من بالا میآمدند چون مردم بسیاری در اطراف آن کوه جمع شدند به ناگاه کوه بلند شد و مردم از هر طرف آن فرو میریختند، تا آن که جماعتی بر آن کوه باقی ماندند و این اتفاق پنج مرتبه تکرار شد.»
در کافی و بصائر و سایر کتابهای معتبر روایت کردهاند که حضرت امام صادق (ع) فرمود: «پدرم بیماری سختی گرفته بود و بیشتر مردم از بیماری حضرت ترسیدند و اهل بیت آن حضرت گریان شدند. امام باقر (ع) فرمود: من در این بیماری از دنیا نخواهم رفت زیرا دو نفر نزد من آمدند و به من چنین خبر دادند. پس از آن بیماری صحت یافت و مدتی سالم بود.
پس روزى حضرت امام جعفر صادق (ع) را طلبید و فرمود: جمعى از اهل مدینه را حاضر کن. چون ایشان را حاضر کردم فرمود: اى جعفر! چون من به عالم بقاء رحلت کنم مرا غسل بده و کفن کن و در سه جامه که یکى رداى حبره بود که نماز جمعه در آن مىکرد، و یکى پیراهنى که خود مىپوشید و فرمود که عمامه بر سرم ببند و عمامه را از جامههاى کفن حساب مکن و قبر مرا چهار انگشت از زمین بلند کن و آب بر قبر من بریز و اهل مدینه را گواه گرفت.
چون بیرون رفتند گفتم: اى پدر بزرگوار! آنچه مى فرمودى به عمل مى آوردم و به گواه گرفتن احتیاج نبود. حضرت فرمود که: اى فرزند! براى این گواه گرفتم که بدانند تویى وصىّ من و در امامت با تو منازعه نکنند. پس گفتم: اى پدر بزرگوار! من امروز تو را از همه روز صحیحتر مى یابم و آزارى در تو مشاهده نمىکنم. حضرت فرمود: آن دو کس که در آن مرض مرا خبر دادند که صحّت مىیابم در این مرض به نزد من آمدند و گفتند: در این مرض به عالم بقاء رحلت مىنمایی.
کلینی به سند حسن روایت کرده است که حضرت امام محمد باقر (ع) هشتصد درهم برای تعزیه و ماتم خود وصیت فرمود. و به سند موثق از حضرت امام صادق (ع) روایت کرده است که پدرم گفت: «ای جعفر از مال من برای ندبه کنندگان وقف کن که ده سال در منا در موسم حج بر من ندبه و گریه کنند و رسم ماتم را تجدید نمایند و بر مظلومیت من زاری کنند.»
کلینی به سند معتبر نیز روایت کرده است که چون امام محمد باقر (ع) به جهان باقی رحلت نمود، حضرت امام صادق (ع) فرمود: «که هر شب در حجرهای که آن حضرت در آن وفات یافته بود، چراغ میافروختند.»
کتابشناسی
تا کنون کتابهای متعددی در سیره و زندگی امام محدباقر نگاشته شده است که تعدادی از آنها به قرار زیر است.
«پيشواى پنجم حضرت امام محمد باقر(ع)» گروه نويسندگان
«راویان مشترک فریقین از امام محمد باقر (ع)» تهیهکننده مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی
«زندگانی حضرت امام محمد باقر(ع)» گزیدهای از «منتهی الآمال محدث قمی»
«زلال معرفت: پژوهشی در زندگانی امام محمد باقر(ع)» محمدباقر طاهری
«شکافنده علوم حضرت امام محمد باقر(ع)»، گروه مؤلفان
«پیام معصومین به انسانها و انسانیتها: امام باقر(ع)» برگرفته از آثار محمدرضا حکیمی
«مسند الامام الباقر (ع)» عزیزالله عطاردی
منبع: «دانشنامه اسلامی» و «دانشنامه شیعه»
انتهای پیام/ 161