به گزارش گروه بینالملل دفاعپرس، درحال حاضر وضعیت اسرائیل را میتوان در دو نقطه خلاصه کرد؛ زندگی در یک مخمصه امنیتی و نظامی و در عین حال یک بنبست درباره سرنوشت این رژیم.
اتفاقاتی که اخیرا در مناطق مرزی میان لبنان و فلسطین اشغالی بهویژه در مزارع شبعا رخ داد٬ از نظر سردرگمی و هرج و مرج هماهنگی و عملیاتی یگانهای رژیم صهیونیستی موضوع تازهای نیست و ما به این الگوی سردرگمی صهیونیستها در درگیریهای بیشماری عادت کردهایم.
اما اتفاقی که هفته گذشته رخ داد٬ از حد و مرزهای مقبول و معقول برای یگانهای نظامی ارتشی که ادعای شکستناپذیری و نیز برتری در منطقه را دارد٬ عبور کرده بود.
این حادثه رسواکننده ناشی از توهمات برخی عناصر صهیونیست در منطقه مزارع شبعا که مدعی بودند حزبالله در پاسخ به شهادت یکی از رزمندگانش در تجاوز هوایی اسرائیل به سوریه٬ حملاتی ضد مواضع آنها انجام داده است٬ نشان میدهد که خیالات و توهمات عناصر نظامی و سیاسی و رسانهای رژیم صهیونیستی انتها ندارد.
اینکه گاهی ممکن است چنین اشتباهاتی از سوی عناصر یک ارتش سر بزند درست است و حتی اگر این رفتار را به توهم عناصر صهیونیست در این نمایش مضحک تعمیم بدهیم؛ بازهم این حجم از رعب و وحشت در سطح نظامی و رسانهای و سیاسی صهیونیستها ما را وادار به بررسی ابعاد آن میکند.
اما این اتفاق چگونه میتواند در هماهنگی اداره عملیات یا فرماندهی ارشد دشمن به شکل ویژه و پس از آن در موجودیت رژیم صهیونیستی به عنوان یک حاکمیت غیرطبیعی که زمینهای فلسطین و سوریه و لبنان را اشغال کرده تاثیر بگذارد؟
گفتیم که امروز اسرائیل در یک بنبست امنیتی و نظامی و نیز یک تنگنا و مخمصه در زمینه سرنوشت خود قرار گرفته است که میتوان این شرایط را به شکل زیر طبقهبندی کرد؛ حادثه اخیر در مرزهای فلسطین اشغالی با لبنان بیانگر عدم هماهنگی در همه سطوح نظامی دشمن بود که با شلیکهای ناشیانه از ترس پاسخ حزبالله که ممکن است در هر زمان و مکان و به هر روشی صورت بگیرد٬ خود را نشان داد.
این عدم هماهنگی زمانی تشدید میشود که این موضوع باید ابتدا توسط فرماندهی ارتش صهیونیستی مورد ارزیابی قرار میگرفت و سپس یک عملیات حسابشده انجام میشد. این عدم هماهنگی همچنین تا فرماندهی منطقه شمالی ارتش اسرائیل و افسران ارشد و با تجربه آن نیز گسترش یافت.
فرماندهی منطقه شمالی ارتش رژیم صهیونیستی با وجود اختیارات و تواناییهای زیادی که در ارزیابی مواضع و تصمیمگیریها دارد نتوانست به این رسوایی رسیدگی کند و به ویژه «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی با یک واکنش مبهم و زننده گفت که اتفاق بزرگی در مرزهای شمالی افتاده است.
عبارت «اتفاق بزرگ» که نخستوزیر رژیم صهیونیستی از آن صحبت میکند٬ میتواند در کشته شدن شماری از نظامیان صهیونیست یا خسارت به تعدادی از مواضع ارتش اسرائیل در مرزها و یا حداقل ناپدید شدن شماری از عناصر آن تفسیر شود.
این شرایط تنها نمایانگر بنبست کوچک امنیتی و نظامی دشمن است که در رفتار نظامیان وحشتزده آنها که از ترش موشکهای حزبالله خواستار عقبنشینی از مرزها هستند به نمایش درآمد.
این بنبست همچنین در رفتار شهرکنشینان وحشتزده صهیونیست که از ترس حزبالله و بی اعتمادی به ارتش ناهماهنگی که قادر به تصمیمگیری نیست٬ خواب راحت ندارد نیز دیده میشود.
درست است که مخمصه و تنگناهای کوچک نظامی-امنیتی مسئلهای مهم و اساسی بوده و باید حل شود٬، زیرا عدم رهایی از آن منجر به بروز یک فاجعه بزرگ خواهد شد؛ اما در این جا چند سوال باقی میماند:
-آیا رژیم صهیونیستی میتواند از فلسفه اشغالگریهای خود محافظت کند؟
-آیا میتواند مفاهیم یهودیت حاکمیت اسرائیل که اصل موجودیت آن و اشغالگریهایش را شکل داده حفظ کند؟
-آیا قادر به تامین امنیت و صلح میان یهودیان در سراسر جهان است؟
-آیا میتواند آنها را با امنیت و صلح و رفاه و ثبات اجتماعی و اقتصادی برای مهاجرت به سرزمین موعودی که ادعا دارد٬ ترغیب کند؟
-آیا قادر به تثبیت مبانی زندگی و معیشتی صهیونیستها در فلسطین اشغالی است؟
البته نمیتوان تواناییهای مالی و اقتصادی و دیپلماسی رژیم صهیونیستی را انکار کرد یا موقعیت نظامی آن را از نظر امکانات پیشرفته و سلاحهای مدرن و همچنین حمایت نامحدود منطقهای و بینالمللی از این رژیم نادیده گرفت؛ اما همه این امتیازات نتوانسته ثبات این رژیم را تضمین کرده و میبینیم که با یک حادثه جزئی فرماندهی نظامی و سیاسی و امنیتی آن از هم میپاشد؛ بنابراین شرایط رژیم صهیونیستی با همه امکاناتی که در اختیار دارد به گونهای است که شهرکنشینان صهیونیست هیچ یک نمیتوانند احساس امنیت داشته باشند و بیتردید سرنوشت نهایی این رژیم در نهایت نابودی و از دست دادن همه آن چیزهایی که طی سالهای گذشته غصب کرده٬ است.
منبع: المیادین
انتهای پیام/411