خبرنگار جانباز «اکبر خیرخواه» در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در یزد ضمن عرض تبریک فرا رسیدن 17 مرداد روز خبرنگار اظهار داشت: روز خبرنگار روزی که به نام و یاد خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، شهید «محمود صارمی» که در مزار شریف افغانستان به دست نیروهای طالبان به شهادت رسید نامگذاری شدهاست. این روز فرصتی برای یادآوری خدمات و تكریم خبرنگاران است چراكه تلاش های صادقانه آنان در سطوح مختلف در طول سال دیده می شود.
اکبر خیرخواه با اشاره به اینکه خبرنگاران قاصدان امین و راویان صدیق اطلاعات، آگاهی و اخبارند گفت: بی شک از جمله پشتوانههای مهم خبرنگاران اعتماد سازی و امانتداری در بین مردم با انعكاس اخبار حقیقی و شفاف است كه در این صورت شغل خبرنگاری حرفهای شریف، پر اهمیت و با ارزش تلقی میشود.
خیرخواه با تمسک به ماجرای واقعه عاشورا و صحرای کربلا بیان کرد: اگر در صحرای کربلا پیام رسانها، خبرنگاران و گزارشگرانی مثل حضرت سجاد (ع) و امام محمد باقر (ع) و عمه سادات حضرت زینب کبری (س) حضور نداشتند قطعاً این شناخت و اطلاعاتی که ما از واقعه عاشورا داریم را نخواهیم نداشت.
جانباز خط پدافندی بانه و عملیات والفجر مقدماتی در ادامه تشریح کرد: آن زمان حکومت، حکومت رسمی در دست بنی امیه و مخالفان بنیهاشم و رسوال الله (ص) و فرزندان ایشان بودهاست. قطعاً تاریخ مکتوب نمیتوانست به نفع اباعبدالله الحسین (ع) و یارانشان وجود داشته باشد. منتهی روشی که گزارشگران صحرای کربلا به ویژه حضرت زینب کبری (س) داشتند، این بود که اخبار و گزارشها را به صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل کردند. تا امروزه ما آثار مکتوب بسیار زیادی اعم از تحقیقات علمی، دانشگاهی، رسالهها و پایاننامهها و کتب و مجلات و روزنامهها داریم.
خبرنگار روزنامه «آفرینش» و «ابرار» در رابطه با جنگ تحمیلی گفت: شرایط آن زمان هم به همین شکل عاشورا بود. ما در حال حاضر با نسلهای دهه 90 و 80 حتی 70 روبه رو هستیم که جنگ را از نزدیک لمس نکردهاند.
اکبر خیرخواه با اشاره به اینکه جنگ تحمیلی به ما تحمیل شد گفت: ما آن زمان در حال گذراندن زندگی عادی خود بودیم و تازه انقلاب هم شده بود، منتهی صدام به همراه دشمنان کشور جمهوری اسلامی ایران به ما حمله کرد و ما راهی جز دفاع نداشتیم.
خبرنگار جانباز ادامه داد: اگر خبرنگاران و گزارشگرانی نبودند که ایثارگریهایی که در جبههها اتفاق میافتاد، وقایعی که رخ میداد و عملیاتها و پیروزیهایی که صورت میگرفت را ثبت و در قالب خبر بیاورد و گزارش کند و به صورت آثار مکتوب دربیاورد، هرگز نسلهای امروزی ما اطلاعی از آن دوران نداشتند. حتی خود ما که در جریان جبهه و جنگ بودیم، در اثر گذر زمان و فعالیتهای روزمره زندگی، خیلی از آن خاطرات را از یاد میبردیم. در صورتی که آثاری که خبرنگارن آن زمان و خبرنگاران بعدی از خود به جای گذاشتند باعث شد، رزمندگان جبهههای جنگ و بسیاری از جان فشانیها و ایثار آنان را برای ما یادآور و تداعی کند.
وی با اشاره به نقش خبرنگاران که سازنده و مؤثر است گفت: خیلی خوب است که این نقشها در جامعه پررنگتر و مهمتر دیده شود.
اکبر خیرخواه با یاد شهید «مرتضی آوینی» که در تصویرسازی دوران دفاع مقدس نقش داشتهاست گفت: نقشهای مجسمی که این شهید بزرگ در ذهن و خاطر همه مردم ایران ثبت کرد باعث شد نسل فعلی بتوانند شرایط آن موقع و جنگ را درک کنند. شهید آوینی، ایثارگریها و فداکاریهایی را ثبت کرد که وصف ناشدنی بود و به سختی به رشته تحریر در آورده میشد.
جانباز هشت سال دفاع مقدس با یاد شهید فرهنگی و خبرنگار یزد سید «جلیل ساداتی» گفت: مقوله رسانهها و مطبوعات رکن چهارم دموکراسی هستند. به خاطر همین اهمیت خبرنگاری بودهاست که نام رکن چهارم به روی آن نهاده شده است. پس چه خوب است که نقش خبرنگار در تمامی مقاطع زمانی پررنگتر دیده شود.
وی در ادامه با بیان خاطراتی از جانبازی و حضورش در جبهه های حق علیه باطل گفت: سال 56 و 57 اوج مبارزات و در حال شکلگیری انقلاب اسلامی بود که در کنار بزرگترها و خانواده با این مقوله همراه بودم و در راهپیماییها و تظاهراتی که انجام میشد شرکت میکردم.
خبرنگار جانباز با اشاره به تشکبیل بسیج در سال 58 ادامه داد: پایگاههای بسیج محلی شکل گرفت و به همراه جوانها و نوجوانهای مشتاق در این پایگاهها حضور داشتم تا اینکه جنگ تحمیلی شروع شد.
خیرخواه اظهار داشت: در سال 60 برای اولین بار به جبهه رفتم. سن من هنوز به 18 سال نرسیده بود مسئولین سپاه و بسیج هم به راحتی قبول نمیکردند که افراد زیر 18 سال را به جبهه اعزام کنند. ولی با چالاکی و چابکی که از خود نشان دادم به جبهه اعزام شدم.
وی ادامه داد: برای اولین بار به بانه کردستان رفتم. آن موقع درگیریهای داخلی در کردستان بود و نیروهایی که در بانه بودند توسط استانهای یزد، مازندران، تهران و تا حدودی اصفهان تأمین میشد. حدوداً ابان ماه سال 1360 بود که برای اولین بار به بانه اعزام شدیم و برای اولین بار در بانه کردستان مجروح شدم.
خیرخواه با اشاره به اینکه در آن زمان اصلاً به یزد برنگشتم گفت: خانواده من متوجه مجروحیت من نشدند تا اینکه در اسفند برگشتم و آنها تازه فهمیدند که چه اتفاقی برای من افتادهاست.
خبرنگار جانباز یزدی ادامه داد: تابستان سال 1361 مجدداً به جبهههای غرب، منطقه گیلان غرب و مهران رفتم. تقریباً در شهریورماه بود که به یزد برگشتم و به کلاس درس مراجعه کردم و بعد از یک ماه و نیم از تحصیل، مجدد به جبهه اعزام شدم و همزمان با عملیات محرم در موسیان غرب کشور من در جبهه حضور داشتم.
وی افزود: آن زمان گردانهای یزدی گردانهای خط شکن بودند. سه شب عملیات بود که ما شب اول بودیم که گردان ما به همراه سه گردان دیگر خط شکن بودیم و برای دفعه دوم در منطقه فکه و رقابیه مجروح شدم.
خبرنگار یزدی با اشاره به مجروحیت و جانبازی خود گفت: دو بار مجروح شدم. ناحیه اول با اصابت ترکش و انفجار آرپیجی 7 بود که دچار موج انفجار شدید شدم و هر دو پردههای گوش من آسیب دید. آرپیجی 7 وقتی منفجر شد من چیزی را به خاطر نیاوردم، چند متر به بالا پرتاب شدم که وقتی در لحظه پایین آمدن بودم متوجه شدم که به زمین خوردم. کاملاً گیج بودم و نمیدانستم کجا هستم. صدای سوت بسیار شدیدی در منطقه گوشها و سرم آمد که مرا به پشت خط جهت درمان اعزام کردند.
وی افزود: مجروحیت دوم من اصابت ترکش بود. در همان عملیات والفجر مقدماتی قبل از اینکه درگیری شروع شود خمپارهای کنار ما منفجر شد و ترکش به قسمت بالای ران من اصابت کرد.
خیرخواه با اشاره به کار خبری و نویسندگی خود ادامه داد: کار خبری من از دو قسمت تشکیل میشود قبل از سال 1370 و بعد از 1370. در جبهه که بودم مرتب وقایع روزانه و چیزهایی که اتفاق میافتاد را مینوشتم. بیشترین چیزهایی که در ذهن دارم صحنههای ایثار و فداکاری رزمندگان در جبهه است.
اکبر خیرخواه با اشاره به خاطرهای از زمان بستری شدنش در بیمارستان اهواز گفت: شب اولی که بستری بودم صبح که از خواب بلند شدم هم مسئولین بیمارستان و هم پزشکان متوجه شدیم تعدادی از تختهای بیمارستان خالی است. در حالیکه بعد از عملیاتی که من مجروح شدم به همراه من بسیاری از رزمندههای دیگر که مجروح شدهبودند به بیمارستان جهت درمان منتقل شدند.
خیرخواه با اشاره به اینکه در شب اول عملیات والفجر اعزام شده بود گفت: هنوز چند شب دیگر از این عملیات باقیمانده بود. این صحنه بسیار ماندنی بود که تختهای بیمارستان خالی شد. افرادی که میتوانستند خودشان را به عملیات برسانند دور از چشم مسئولین بیمارستان وسط شب از بیمارستان بیرون رفتند و دوباره خود را به خط رساندند و در همان شب عملیات هم به شهادت رسیدند.
جانباز هشت سال دفاع مقدس با اشاره به خاطرهای از شهید «عاصی زاده» اظهار داشت: بعد از عملیات محرم، در غرب کشور و در آبان ماه بود که پاییز به انتها میرسید، باران بسیار شدیدی آمد که تمام سنگرها و چیزهایی که در سنگر موجود بود را آب و سیل برد.
وی ادامه داد: روحیهها بسیار تضعیف شده بود. از یک طرف بحبوحه جنگ و دشمن و از طرف دیگر آوارگی که به واسطه باران شهید ایجاد شده بود. شهید عاصیزاده در بین ما حضور یافت و به ما روحیه داد و صحبت کرد و گفت: از این سیل نترسید این نعمت برای ما بوده است. «الخیر فی ماوقع». یک خیری در آن بوده که اتفاق افتاده و چه بسا به واسطه عملیاتی که داشتیم و افتادن جنازه بسیار از عراقیها ممکن است یک سری بیماریهایی و تعفنهایی در فضا پخش شدهباشد که به واسطه این باران الهی بسیاری از بیماریها در منطقه از بین برود.
اکبر خیرخواه خبرنگار جانباز هشت سال دفاع مقدس در پایان سخنانش به جوانان گفت: مهم ترین چیزی که در مقطع امروزی میتواند کمک کار ما باشد و باعث نجات و آرامش باشد معنویات است. بهترین معنویاتی که میتوانیم کسب کنیم توکل به خدا، تفکر و گرایش به خداوند است.
انتهای پیام/