سوسنگرد چهار روز در تصرف ارتش عراق بود

پس از آزادی سوسنگرد وقتی آقای غیور اصلی در تاریکی شب به همراه آقایان حسین نظیری و احمد غلامپور با یک جیپ آهو استیشن به سمت دهلاویه می رفتند تا وضع قوای دشمن را بررسی نمایند با یک کمپرسی که از روبرو می آمد و با چراغ خاموش حرکت می کرد تصادف کردند.
کد خبر: ۴۱۰۱
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۹ - 03October 2013

سوسنگرد چهار روز در تصرف ارتش عراق بود

خبرگزاری دفاع مقدس: شهر سوسنگرد یکی از شهرهایی است که در همان روزهای آغازین حملة عراق به ایران، مورد تهاجم ارتش بعثی قرار گرفت. این شهر در آن هنگام دارای مردمی شیعه و عرب و با جمعیتی حدود 15 هزار نفر بود.

در زمان شروع جنگ، مردم دشت آزادگان در سوسنگرد و 193 روستای این ناحیه به دامداری و کشاورزی مشغول بودند. مأموریت حمله به سوسنگرد به لشکر 9 زرهی ارتش عراق واگذار شده بود.

این لشکر پس از عبور از تنگة چزابه و بدون اینکه با مقاومت عمده ای روبرو گردد به سمت شهر بستان در 17 کیلومتری مرز حرکت کرد و پس از رسیدن به اطراف بستان به سمت سوسنگرد که 31 کیلومتر از بستان فاصله داشت، پیشروی خود را آغاز کرد.

نیروی رزمی دیگری نیز از محور کوشک- طلائیه به سمت جادة سوسنگرد- حمیدیه پیشروی و با عبور از رودخانه کرخه کور در 4 مهر ماه 1359 وارد اطراف شهر سوسنگرد شد و سپس آن را به تصرف در آورد و در آنجا متوقف گردید. تانک های عراقی پس از عبور از رودخانه کرخه برای اولین بار در 6/7/1359 وارد شهر سوسنگرد که در 60 کیلومتری شمال غربی اهواز قرار دارد، شدند و این شهر را به اشغال خود در آوردند.

به هنگام حملة ارتش عراق مردم سوسنگرد در شهر بودند و ارتش بعثی نفراتی از وابستگان خود از اهالی سوسنگرد را به عنوان فرماندار و مسئولین دیگر برای ادارة شهر انتخاب کرد.

فرمانده لشکر 9 ارتش عراق تالی الدوری 58 نفر از مردم عرب دشت آزادگان را به دلیل عدم همکاری با ارتش عراق اعدام کرد. آقای حبیب شریفی فرمانده سپاه سوسنگرد که به همراه خانواده اش در شهر حضور داشت به هنگام حرکت با همسرش در جادة سوسنگرد- اهواز مورد حملة نیروهای عراقی قرار گرفت و هر دو به اسارت ارتش عراق درآمدند.

خانم خدیجه میرشکاری پس از 400 روز اسارت آزاد ولی از حبیب شریفی دیگر خبری نشد و او در اسارت به شهادت رسید. سوسنگرد چهار روز در تصرف ارتش عراق بود.پس از اشغال سوسنگرد، ارتش عراق پیشروی خود را به سمت اهواز ادامه داد و در این محور از حمیدیه عبور کرد ولی وارد آن نشد. هدف نهایی ارتش عراق از تهاجم از این محور رسیدن به شهر اهواز بود. ارتش عراق انتظار حماسه آفرینی و مقاومت نیروهای ایرانی را نداشت و تصور می کرد که می تواند به پیشروی خود ادامه دهد.

اما رزمندگان سپاه خوزستان به مقابله با ارتش بعثی پرداختند. با برنامه ریزی صورت گرفته عملیاتی چریکی در ساعت 5 بامداد روز 9/7/1359 به فرماندهی آقای علی غیور اصلی به همراه 23 تن دیگر از رزمندگان سپاه خوزستان در پیچ حمیدیه صورت گرفت.

این شبیخون که با شرکت رزمندگان داوطلب و بسیار با انگیزه انجام شد موجب عقب نشینی گستردة واحدهای ارتش عراق گردید و در پی آن شهر سوسنگرد آزاد شد. در این عملیات بالگردهای کبرای هوانیروز هم به شکار تانک های عراقی پرداختند و نقش خوبی در انهدام قوای زرهی ارتش بعثی ایفا کردند.

در جریان تهاجم بالگردهای هجومی یکی از آنها مورد اصابت قرار گرفت و خلبان آن سرهنگ وطن پور به شهادت رسید. سرانجام در طی این شبیخون موفقیت آمیز، تعداد 22 تانک و نفربر ارتش عراق به غنیمت گرفته شد و 4 پاسدار رزمنده به شهادت رسیدند.

پس از آزادی سوسنگرد وقتی آقای غیور اصلی در تاریکی شب به همراه آقایان حسین نظیری و احمد غلامپور با یک جیپ آهو استیشن به سمت دهلاویه می رفتند تا وضع قوای دشمن را بررسی نمایند با یک کمپرسی که از روبرو می آمد و با چراغ خاموش حرکت می کرد تصادف کردند.

در این سانحه آقای غیور اصلی به شهادت رسید و سایر سرنشینان خودرو هم مجروح شدند. غیور اصلی از تکاوران ویژة ارتش بود که به سپاه مأمور شده بود و قبل از آغاز جنگ به کار آموزش می پرداخت.

او ابتدا در درگیری های کردستان شرکت داشت و سپس قبل از شروع جنگ به خوزستان رفت. جسم ورزیده ای داشت و افراد گردان بلالی توسط وی آموزش دیده بودند. به هنگام جنگ، خانوادة وی در مشهد بودند و خودش در جبهة سوسنگرد می جنگید. پس از آزادسازی سوسنگرد افراد وابسته به رژیم بعثی عراق که به عنوان فرماندار و مسئولیت های دیگر منصوب شده بودند به دام افتادند و بعضی از آنها در دادگاه محکوم به اعدام شدند.

با استقرار رزمندگان در شهر و از آنجا که سوسنگرد به یکی از جبهه های فعال جنگ تبدیل شده بود و احتمال حملة مجدد ارتش عراق به آن می رفت، مردم این شهر آن را ترک کردند.

از این پس و با مشخص شدن اهمیت حفظ سوسنگرد، پاسداران و مردم داوطلبی که از شهرهای مختلف کشور بویژه آذربایجان به جبهه جنوب اعزام می شدند، عمدتا خود را به سوسنگرد می رساندند و در آنجا به مقابله با ارتش متجاوز عراق می پرداختند. گرچه ارتش عراق در تصرف سوسنگرد شکست خورد ولی نمی توانست از اشغال این شهر صرف نظر کند.

بنابراین بار دیگر واحدهایی از لشکر 9 زرهی ارتش عراق در روز 23/8/1359 از شمال رودخانه کرخه کور که بعدها به دلیل حماسه آفرینی رزمندگان در اطراف آن به کرخه نور تغییر نام یافت به طرف جاده حمیدیه- سوسنگرد پیشروی خود را آغاز کردند و شهر سوسنگرد را در 24 آبان 1359 از شرق، جنوب و غرب به محاصره خود در آوردند.

در آن هنگام حدود 310 رزمنده از سپاه و بسیج در شهر مقاومت می کردند. در این هنگام نبردهای خیابانی بین مدافعین شهر با تانک ها و زرهپوش های عراقی آغاز گردید و حماسه های بسیاری خلق شد.

از آنجا که تعدادی از رزمندگان تبریزی جزء مدافعین شهر بودند،علی تجلایی فرماندة این نیروها طی تماسی با آیت الله سید اسد الله مدنی امام جمعة با صفای تبریز ضمن توضیح وضعیت وخیم محاصرة سوسنگرد و شرایط خطرناک رزمندگان موجود در شهر، از ایشان استمداد طلبید.

آیت الله مدنی بلافاصله پس از تماس با دفتر امام خمینی (ره) در جماران به تهران عزیمت نمود و طی دیداری با امام خمینی ایشان را در جریان محاصرة سوسنگرد و اوضاع سخت رزمندگان قرار داد. امام نیز فورا از طریق داماد خویش حجت الاسلام حاج آقا شهاب الدین اشراقی به رئیس جمهور بنی صدر دستورات لازم را صادر نمودند. نیروهای عراقی در 25 آبان ماه به منظور اشغال مجدد سوسنگرد به آن شهر حمله کردند.

با دستور امام خمینی که "تا فردا باید سوسنگرد آزاد شود" و با پیگیری های بعمل آمده یک گروه رزمی با استعداد چند اسکورپین و تعدادی نفربر در بامداد روز 26 آبان ماه از سمت تپه های فولی آباد اهواز به کمک محاصره شدگان شتافتند.

نیروهای گروه جنگهای نامنظم هم با حدود 20 نفر به فرماندهی دکتر چمران به کمک آمدند. حمله از بیرون و مقاومت از درون شهر موثر واقع شد و سرانجام در ساعت دو و نیم بعد از ظهر روز 26 آبان ماه، رزمندگان اسلام با شکستن حلقه محاصره سوسنگرد، از سمت شرق وارد شهر شدند و دوباره حلقة محاصرة سوسنگرد را شکستند و از افتادن این شهر به دست ارتش بعثی جلوگیری کردند. در این درگیری ها بیش از 80 نفر از رزمندگان اسلام که عمدتا در شهر مقاومت می کردند به شهادت رسیدند و تعداد بیشتری زخمی شدند و دکتر چمران نیز از ناحیة پا مجروح گردید. در این عملیات پیروزی بزرگی نصیب قوای اسلام شد و ناکامی ارتش بعثی در تصرف سوسنگرد به میزان زیادی عراق را از پیشروی های بیشتر مأیوس کرد.

پس از مدتی و بعد از دفع عملیات نصر، ارتش عراق باز هم عزم تهاجم به سوسنگرد را کرد. برای آخرین بار در 18 دی ماه 1359 واحدهایی از ارتش عراق از سمت جادة هویزه به مواضع رزمندگان اسلام در سوسنگرد حمله کردند ولی این بار نیز با پرتاب سه موشک تاو از سوی چند تن از اعضای گروه سوار زرهی ارتش که موجب انهدام سه تانک عراقی شد، ارتش بعثی از پیشروی باز ماند و حملة مجدد ارتش عراق به سوسنگرد دفع گردید.

در مجموع در دوران جنگ ، سوسنگرد سه بار از سوی ارتش عراق محاصره و یک بار نیز به طورکامل به اشغال درآمد. از نظر نظامی و به شرط آمادگی از قبل، شهرهای سوسنگرد و هویزه به دلیل وضعیت طبیعی محصور بودن با رودخانه ها قابل دفاع بودند و اگر یک طرح پدافندی مناسب پیش از آغاز جنگ وجود داشت،یگان های ارتش باید می توانستند در مواضع خود مقاومت کرده و این دو شهر را حفظ نمایند.

اگر سوسنگرد و عین خوش در روزهای آغاز جنگ به دست ارتش عراق نمی افتاد، تأثیر زیادی در حفظ خوزستان داشت و جنگ زودتر به پایان می رسید. به هر حال ارتش عراق دو بار از مسیر سوسنگرد تا نزدیک شهر اهواز پیشروی کرد ولی با مقاومت رزمندگان و مردم آن دیار مواجه و مجبور به عقب نشینی شد.

سرانجام ارتش عراق علیرغم تلاش های بسیار نتوانست اهواز مرکز استان خوزستان را تصرف کند و نهایتا در دب حردان مستقر شد و آرایش دفاعی به خود گرفت.

در مجموع باید گفت یکی از بیشترین مقاومت ها در جریان تهاجم عراق، در منطقة سوسنگرد صورت گرفت و پس از درگیری های شجاعانة خرمشهر، شدیدترین نبردها در جبهة سوسنگرد اتفاق افتاد.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار