معرفی کتاب؛

«زنگ شهادت»

کتاب «زنگ شهادت» خاطرات «شهدای پایگاه مقاومت سادات علوی» اردبیل است.
کد خبر: ۴۱۰۲۱۳
تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۱:۲۴ - 12September 2020

«زنگ شهادت»

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس  از اردبیل، کتاب «زنگ شهادت» خاطرات «شهدای پایگاه مقاومت سادات علوی» اردبیل است که به کوشش «شهاب الدین وطن دوست» گردآوری و تدوین شده است.

این کتاب 208 صفحه ای را انتشارات «ساوالان ایگیدلری» در سال 1393 به سفارش و حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس چاپ و منتشر کرده است.

برشی از متن کتاب:

سردار شهید «میر علی یوسفی سادات» وارد هسته اولیه جوانان مبارز پیرو خط امام می شود و همراه با آقایان محمد فرشی و حاج جواد  صبور و دیگر مبارزان گروه ضربت را تشکیل می دهند و به نگهبانی در داخل شهر می پردازند.

آقای فرشی در مورد فعالیت های انقلابی او می گوید: «در اوایل انقلاب در گروه ضربت هم پست بودیم و مسئول شب.

جیپی از اداره بهزیستی به گروه داده بودند.

آن شب به ما اطلاع دادند یک کمپرسی از سمت دروازه آستارا به طرف شهر می آید که بارش آجر است ولی زیر آجر اسلحه پنهان کرده اند و شماره ماشین را هم به ما دادند.

با هماهنگی آیت الله مروج که مسئول گروه ضربت و حراست شهر بود به طرف نمین حرکت کردیم.

اطراف روستای گیلانده منتظر ماندیم و با کنترل کردن شماره کمپرسی ها بالاخره کمپرسی مزبور را دستگیر کردیم.

ماشین را به اطراف دریاچه شورابیل برده و بارش را خالی کردیم.

سرانجام چهل قبضه اسلحه مخفی شده در زیر آجرها را کشف کردیم و آوردیم.»

میر علی در ادامه فعالیتش با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جذب سپاه می شود.

حاج علی عالم راثی پدر شهیدان بزرگوار صابر و مسعود عالم راثی در این باره می گوید: سپاه اردبیل را تازه تشکیل داده بودیم و چند نفری بیشتر نبودیم.

میر علی یوسفی سادات را که بیشتر به بسیج و سپاه رفت و آمد داشت و در واقع جذب بسیج شده بود می شناختم واز هر جهت شایسته و کاری بود.

بنده مسئولیت تعاون سپاه را بر عهده داشتم و ایشان را به عنوان همکار به تعاون سپاه اردبیل آوردیم و به این طریق به عنوان پاسدار رسمی وارد مرحله جدیدی از تلاش و فعالیت شد.

بعدها که به مسئولیت بنیاد شهید شهرستان اردبیل انتخاب شدم میر علی یوسفی سادات را هم با خود به آنجا بردم و انصافا در سمت معاونت بنیاد شهید خیلی موثرتر از همه مشغول انجام وظیفه شد.

وی در ایامی که به عنوان معاون و کارمند بنیاد شهید کار می کرد، طوری با جنازه های شهدا درد دل می نمود که گویی سر و سری با آنها داشت.

پیکرهای مطهر آنها را با عطر و گلاب معطر می نمود و تابوتشان را شخصا آماده تدفین می کرد و بعد با روش خاص خود همراه با دلجویی و ملاطفت، خانواده ها را در جریان شهادت فرزندشان قرار می داد و آنها را آماده برگزاری مراسم تشییع پیکر می کرد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار