گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: شهید «محمد بروجردی» را ناجی کردستان مینامند، کسی که در سالهای اول پس از انقلاب اسلامی به جهت فعالیت ضد انقلاب در غرب کشور برای جداکردن کردستان از خاک ایران عزم سفر به این دیار را کرد و با تشکیل قرارگاه حمزه سیدالشهدا و سازماندهی گروه پیشمرگان کرد توانست قدم بزرگی در متحد کردن نیروهای مردمی علیه ضد انقلاب داشته باشد. او در کنار انجام فعالیتهای نظامی و هماهنگ کردن نیروهای اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دفاع از شهرهای کردنشین غرب کشور با کار فرهنگی و همراهی با مردم، مانع از ادامه فعالیتهای ضد انقلاب شد. سردار اکبر براتی از همرزمان شهید بروجردی است که پیش از انقلاب و در تشکیل گروه صف عملیاتهای مسلحانه را ضد رژیم پهلوی طرح و سازماندهی میکردند. وی پس از انقلاب نیز در ماجرای حضور شهید بروجردی در کردستان تا آخرین روزهای فعالیتهای او کنار وی ماند. در ادامه، بخشی از گفتوگوی این همرزم شهید به همراه سردار آقامیر از همرزمان دیگر شهید بروجردی را با خبرنگار دفاع پرس در خصوص آخرین دیدار با شهید بروجردی و نحوه شکل گیری قرارگاه حمزه سیدالشهدا میخوانید.
ماجرای نامگذاری قرارگاه حمزه سیدالشهدا/ گلایه به مسوولین بابت معرفی شخصی غیر از بروجردی به فرماندهی
دفاعپرس: قرارگاه حمزه در سال 1361 تاسیس شد که شهید بروجردی نقش مهمی در تاسیس آن داشت، چه شد نام این قرارگاه حمزه سیدالشهدا شد و ماجرای تشکیل آن چه بود؟
براتی: دفاتری در پادگان ولیعصر وجود داشت که هر زمان رزمندهها از منطقه بازمیگشتند با آنها صحبت و مصاحبه میشد و ایدههایی که مطرح میکردند را به ستاد فرماندهی میدادند. از جمله بحثهایی که شکل گرفت این بود که چون همزمان در کردستان با ضد انقلاب و از جنوب و غرب با رژیم بعث عراق در جنگ هستیم بهتر است موضوع کردستان را تخصصی کنیم. لذا در جلسات متعدد با حضور شهید بروجردی و شهید کاظمی تصمیم بر این شد قرارگاه بعثت شامل استانهای آذربایجان غربی و استان کردستان تاسیس شود و استان کردستان به پایین زیر مجموعه قرارگاههای جنگ با بعثیها قرار بگیرد. این مصوبه انجام شد ولی مدتی به تاخیر افتاد، برخی روی اسم آن و برخی روی موضوعات دیگر بحث داشتند نهایتا شهید بروجردی عنوان کرد که اگر مسئله روی اسم است چون در آن منطقه تعداد اهل سنت زیاد هستند و قرارگاه نظامی است بهتر است نام آن حمزه سیدالشهدا باشد و در رای گیری که انجام شد این اسم بیشترین رای را آورد و اینگونه بود که قرارگاه تصویب و بروجردی مسوول اجرایی قرارگاه شد.
قرار شد تشکیلات قرارگاه جدید کاملا از کرمانشاه جدا شود کارگروهی به مسوولیت شهید ناصر کاظمی و ایزدی تشکیل شد، پروندهها را دسته بندی کردند و زمانی معین شد تا ظرف 2 ماه کارها انجام شود و استان کردستان با آذربایجان غربی ادغام شود و قرارگاه اینگونه تشکیل شد.
شاید 2 ماه بیشتر نگذشت، بعد از عملیات بیت المقدس اواسط تابستان بود که قرارگاه کار خود را شروع کرد ولی هنوز فرمانده مشخص نبود با من تماس گرفتند و گفتند میخواهیم حکم را به نام تو بزنیم، گفتم چون عمل جراحی مفصلی دارم فقط میتوانم سه ماه در این مسوولیت باشم تا شما کسی را پیدا کنید، گفتند سه ماه خوب است و حکم سرپرستی را زدند تا اینکه داوود کریمی را معرفی کردند و منطقه را به او تحویل دادم. گذشت و عملیات مسلم بن عقیل شروع شد و من هم مسوولیت را تحویل دادم بعد از جراحی دوباره به قرارگاه حمزه رفتم که متوجه شدم یکی از برادران بزرگوار فرمانده شده و شهید بروجردی معاون عملیات است. خیلی ناراحت شدم، با تهران تماس گرفتم و گفتم بروجردی تمامی ساختار و تنظیمات قرارگاه را طراحی کرده، شما آنوقت آمدید برادری را سر کار گذاشتید که قادر به انجام کار نیست.
دفاعپرس: روایتی هست که می گوید شهید بروجردی یک زمانی کردستان بود بعد به سیستان رفت،دوباره به پادگان ولیعصر (عج) برگشت و بار دیگر به کردستان رفت، آیا این روایت درست است؟
براتی: برای مسئله خلق بلوچ سفری به سیستان داشت و وضعیت منطقه را بررسی کرد و سریع برگشت. اینطور نبود که آنجا بماند.
آقامیر: در حمله پاوه ابوشریف فرمانده پادگان ولیعصر مسوول عملیات سپاه بود ما در پادگان بودیم که شهید بروجردی به ما ملحق شد. آزادسازی پاوه با ابوشریف و شهید اصغر وصالی بود و بروجردی نقشی نداشت.
دفاعپرس: پس قبل از سیستان سفری نداشت؟
براتی: ایشان هرجا مشکلی پیش میآمد، به آن منطقه میرفت و گزارشی به فرماندهان میداد اما وقتی سپاه متمرکز شد فقط به کردستان رفت.
بروجردی امید آزادی کردستان را زنده کرد
آقامیر: طرح سازمان پیشمرگان کرد مسلمان را به شورای عالی انقلاب بُرد و تصویب کرد آن زمان هنوز بنی صدر رئیس جمهور نشده بود و اعضای شورای عالی انقلاب هم امیدی نداشتند و بریده بودند، شهید بروجردی به اصرار از آنها خواست فرصتی به او بدهند لذا مبلغی تهیه شد و به او دادند تا کارهایی که مدنظرش بود را انجام دهد.
آخرین لحظه دیدار با مسیح کردستان
دفاعپرس: آخرین دیدار شما با بروجردی کجا بود؟
براتی: در قرارگاه حمزه بودم. به سردار نقدی برای اطلاعات قرارگاه حکم داده بودند، آن زمان بروجردی تنها معاون هماهنگ کننده عملیات بود. از آنجا که هنوز در جادهها امنیت کامل برقرار نبود و نیروها برای احتیاط مسیر دیگری را برای رفت و آمد انتخاب میکردند شهید بروجردی گفت این ذهنیت در بچهها عجیب است که برای رفتن به کرمانشاه و گرفتن برخی پروندهها از زنجان و تبریز و همدان دور میزنند و از داخل کردستان کسی نمیرود. گفتم اتفاقا پروندهای دست من هست و باید دنبالش بروم که فردا از مسیر کردستان به کرمانشاه میروم تا فضای ناامنی مسیر کردستان به کرمانشاه شکسته شود، عدم تردد نیروها از این مسیر باعث گستاخ شدن ضد انقلاب شده بود. بروجردی از من خواست گزارش جادهها را بنویسم و در همه پایگاهها پخش کنم، گزارش را نوشتم و بروجردی دستور داد از این به بعد رفت و آمدها از این منطقه باشد چون این راه نزدیک است و وقتمان برای رفتن به کرمانشاه تلف نمیشود. جلساتی که برای این کار انجام شد و این آخرین دیدارها من با شهید بود. تا اینکه در اردیبهشت سال 62 یک شب در لنکروز ضربه شدیدی به من خورد و پایین بدنم لمس و تقریبا فلج شد، بروجردی تا فهمید دستور داد ماشینی تهیه شود و به تهران رفتم. من زیرعمل بودم که بروجردی شهید شد و خبر شهادتش را به من دادند.
انتهای پیام/ 117