به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، حاج حسین الله کرم چهره شناخته شده و رزمنده پیشکسوت دوران دفاع مقدس است که از روزهای اولیه تشکیل سپاه پاسداران به کردستان رفت و در طول دوران جنگ تحمیلی نیز در کنار دیگر رزمندگان به دفاع از کشور پرداخت. او دکترای مدیریت علوم استراتژیک را در سال 77 گرفت و عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت شد. سپس عضویت در هیئت علمی را از مدیریت به علوم سیاسی تغییر داد تا عضو هیئت علمی دانشکده علوم سیاسی واحد تهران شود.
به مناسبت سالروز شکست حصر پاوه خبرنگار دفاعپرس گفتوگویی را با این پیشکسوت دوران دفاع مقدس ترتیب داد تا خاطرات او را از نحوه فرماندهی اصغر وصالی و این شهید شاخص در بحث کردستان جویا شود. ماحصل این مصاحبه را در ادامه میخوانید.
دفاعپرس: آقای الله کرم چطور با شهید وصالی آشنا شدید و ماجرای آشنایی شما به چه زمانی بازمیگردد؟
31 شهریور 1359 روزهای اول جنگ، عراق 2 محور اصلی حمله خود را به قصر شیرین آغاز کرد. این حملهها یکی از مرز خسروی و یکی محور پاسگاه پیروز خان یا پرویزخان شروع شد. بنده آن زمان موفق شدم به همراه دیگر همرزمان، دشمن را که از پاسگاه تا جاده آسفالت قصر شیرین سر پل ذهاب نفوذ کرده بود به عقب برانیم و پاسگاه پرویز خان را آزاد کنیم. در این وضعیت بود که فرمانده سپاه مرحوم مالکیان تماس گرفت و اطلاع داد که عراقیها از محور سوم یعنی پاسگاه کلانتر جاده را مجدد قطع کردند و من باید برای باز کردن جاده بروم. در آن مسیر با فرمانده گردان 2 سپاه مرحوم مصطفوی برخورد کردم و به همراه ستوان ادبیان اخیرا پیکر او کشف شد گروهی را تشکیل دادیم تا جاده سر پل ذهاب را باز کنیم.
حدود 24 ساعت درگیری بود و ما موفق نشدیم. دیدیم شهر به تصرف بعثیها درآمده زخمی هایی که داده بودیم روی دستمان باقی مانده بود از این رو مابقی نیروها را از ارتفاعات بازی دراز به سر پل ذهاب آوردیم ومسوولیت جبهه راست سر پل ذهاب به سپاه قصر شیرین داده شد که مسوولیت آن به بنده واگذار شد. در آنجا بود که با شهید وصالی آشنا شدم. او که گروه چریکی دستمال سرخها را فرماندهی می کرد بلافاصله از راه رسید، همراه با گروه به جبهه راست رفتند و وارد عملیات دشت ذهاب شدند. منطقه تک درخت را پس گرفت بودند که اسماعیل وصالی برادر او به شهادت رسید. برایم جای تعجب داشت که اصغر پیکر برادرش را به تهران فرستاد و خودش جنگ را ادامه داد.
وصالی و ابراهیم هادی که از اعضای دستمال سرخها بود عملیاتی روی ارتفاعات قلاویز انجام دادند و همانجا بیش از 10 تا 13 نفر از عراقیها را اسیر کردند، این برای اولین بار بود که اسیری از عراقیها را در غرب میگرفتیم. به هر حال از همینجا ارتباط من با اصغر به خاطر شهید ابراهیم هادی که رابط بین من و او بود گسترش پیدا کرد.
بعد از این جبهه راست در اختیار شهید وصالی قرار گرفت و من به عنوان فرمانده گیلانغرب به آنجا رفتم. مرحله دوم که خدمت وصالی رسیدم در جبهه گیلانغرب بود. او ماموریت داشت تنگه حاجیان را آزاد کند، این منطقه عقبه جبهه بازی دراز بود که دشمن آن را مورد تهدید قرار میداد و وصالی تصمیم داشت برای آزادی بازی دراز ابتدا تنگه حاجیان و کورک را تصرف کند که من مجددا دوباره خدمت ایشان رسیدم و قرار گذاشت که گروه چریکی شهید اندرزگو را به پشت دشمن ببریم و عقبه را ببندیم. شهید وصالی از جلو، تنگه حاجیان را مورد حمله قرار دهد که من از ابراهیم هادی و اصغر وصالی خداحافظی و به 25 کلیومتری پشت دشمن نفوذ کردم، منتها بعد از عملیات به گیلانغرب برگشتم که متوجه شدم وصالی به شهادت رسیده است.
دفاعپرس: شهید وصالی در مقطعی فرماندهی در کردستان را برعهده گرفت که تجربه نظامی نداشت، چطور توانست شرایط و نیروها را در کردستان مدیریت کند؟
از میان پاسداران انقلاب اسلامی باید از افرادی نام برد که شاخصه مدیریتی آنان در کردستان برتر بود. یکی از این افراد شهید وصالی بود که به دلیل مبارزات قبل از انقلاب تجارب مبارزاتی زیادی داشت. یا «محسن گلاب بخش» معروف به «محسن چریک» که به دلیل حضور در فلسطین از توانمندی مدیریتی برخوردار بود، در کنار آنها شهید جنگروی و شهید بروجردی در کردستان خوش درخشیدند چرا که سابقه مدیریتی داشتند. امثال بنده هم در کردستان بودیم و تحت نظر اینها عملیات میکردیم چرا که سابقه مبارزاتی قبل انقلاب را به آن صورت نداشتیم و از مدیریت این افراد استفاده میکردیم.
وصالی علاوه بر اینکه مدیری توانمندی بود خصوصیاتش در تشخیص موقعیت و شناخت به دشمن بالاتر از دیگران بود. در همان روزهای اول فهمید حضور در کردستان از کارهای اساسی است و اگر سپاه پاسداران با جدیت حضور پیدا نکند احتمال جداسازی کردستان وجود دارد. از سال 58 به کردستان رفت و حضور او در مهاباد، منطقه گردنه خان بانه، پاوه و سنندج تاثیرگذاری زیادی داشت. تیزبینی و تیزهوشی و شناخت درست دشمن او به مهرهای کلیدی تبدیل کرد که در تهران اگرچه مسوولیت اطلاعات سپاه را برعهده داشت اما با تشخیصی که داد حضورش در کردستان را واجب دانست و موجب شد مسوولیت را رها کرده و به کردستان برود.
دفاعپرس: با توجه به اینکه شهید وصالی بیشتر در حوزه سیاسی پیش از انقلاب فعالیت داشت چطور توانست از لحاظ نظامی در کردستان مدیریت داشته باشد؟
اگر بخواهیم شخصیت وصالی را تحلیل کنیم او شخصیتی آتش به اختیار بود، نه به این معنا که از قوانین عبور کند بلکه به معنای انجام کار به موقع فردی آتش به اختیار بود. در آن زمان تشخیص درستی داد و حضور در کردستان خصوصا در پاوه برجستگی این حرکت او را مشخص کرد و معلوم شد در آتش به اختیاری درست عمل میکند. نتیجه کار او کار برجسته و تاثیر گذاری بود. بنابراین برای شهید وصالی نه اینکه ساختار سازمانی مثل سپاه پاسداران جایگاه لازم را نداردبلکه به خاطر تشخیص اینکه کردستان در خطر قطعی است او را از قبول مسوولیت باز میدارد وب ه کردستان میرود، چنانچه ممکن بود برای دیگران انقدر اهمیت نداشته باشد. البته شهید وصالی در تهران تا زمانی که لازم بود حضور جدی داشت و در روز پیروزی انقلاب در تهران و در خیابان ایران در کنار دیگر برادران در شکستن کودتای لشکر گارد و لشکر 16 زرهی قزوین نقش بسزایی داشت، در شکستن مقاومت برخی نیروهای گارد و ساواکیها در تهران و بعد در دستگیری ضد انقلاب و عناصر کلیدی رژیم شاه موثر بود و مسوولیتهای مختلف را برعهده گرفت اما وقتی کردستان در سال 58 دست به شورش زد و این شورش همراه با خودمختاری و واگرایی کردستان از تهران بود ایشان این موضوع را مهمتر دانست و به این سمت رفت. او را میشود نمونه یک نیروی آتش به اختیار نامید که بعدها همه تشخیص او را صحیحتر دانستند.
دفاعپرس: دلیل تشکیل گروه دستمال سرخها چه بود؟ آیا این گروه خود را از دیگر نیروهای پاسدار حاضر در کردستان جدا کرده بودند؟
قصد دستمال سرخها از نام گذاری این اسم روی گروه اصلا جدا شدن از دیگران نبود بلکه این اقدام نشان دهنده شخصیت مدیریتی و تاثیر گذار شهید وصالی داشت. از آنجا که در اوایل انقلاب هنوز سپاه نتوانسته بود ساختار سازمانی لازم را برای حضور در صحنه و مبارزات اتخاذ کند و هنوز سازمان رزم را به صورت کامل تشکیل نداده بود، وصالی تشخیص داد باید ساختاری سازمانی وجود داشه باشد تا افراد با ویژگیهای مشابه را دور هم جمع کند، از این رو در کشورهای دنیا گروههای انقلابی و چریکی تشکیل میشود و در تیپ و لشکر ارتشها واحدهای چریکی مثل نوهد یا کلاه سبزها که آموزشهای ویژه میبینند و پایههای حرکتی و تاثیرگذار لشکرها میشوند. این گروههای محدود قادر به انجام عملیاتهای مختلف در ارتشهای دنیا هستند. حتی درارتش خودمان هم این گروهها شکل گرفته که مرکب از متخصص تاکتیک، اسلحه، تاکتیک، مخابرات، فرماندهی و غیره هستند.
شکل تشکیل گروه دستمال سرخها براساس نیاز و عدم وجود ساختارهای لازم بود. البته شرایط آن زمان به این صورت بود که شهید محسن گلاب بخش، شهید جعفر جنگروی شهید سید سعید جعفری و هرکسی که وارد مبارزه میشد باید یک گروه همبسته شکل میداد، حتی شهید همدانی وقتی سر پل ذهاب آمد همراه با یک گروه حرکت کرد. اینها متاثر از گروه دستمال سرخها شدند که شهید وصالی با فکر آن را به وجود آورد، کسانی که حاضر بودند کمبودها را با ایثار رفع کنند. این گروه ها متاثر از فرد سرگروه بودند که در اینجا سرگروه اصغر وصالی بودند.
شهید وصالی مدیری بود که خودش در اجرا وارد میشد و فقط کار ستادی انجام نمیداد بلکه خود در میدان حاضر بود. طراحیهای نبرد را با توانمندی مدیریتی و ساختار لازم به وجود میآورد آنوقت خودش نیز در وقت عمل در عملیات شرکت میکرد. پایه گذار ستاد در زمان بحران شد و با اینکه واحدهای ستادی کار فکری انجام میدادند اما اصغر وصالی صف و ستاد را با یکدگیر ادغام کرد و روش جدید را پیاده گذاری کرد که در مقاطع حساس صف و ستاد با یکدیگر ادغام شده و به نبرد میروند که این استراتژی تا پایان جنگ اجرا شد.
خصوصیات دیگر شهید وصالی ایجاد الفت و برجسته کردن مدیریت ایثار به عنوان یک راهکار میانبر برای رسیدن به اهداف و کاهش الزامات یک نبرد بود. برای جنگ ممکن است ابزارهای مختلفی نیاز باشد که اگر نباشد، نمیتوان وارد عمل شد و اگر وارد عمل شد باید مدیریت انقلابی را جایگزین مدیریت کلاسیک کرد. مدیریت انقلابی شهید اهمیت زیادی داشت و توانست موثر باشد. حتی مدیریت انقلابی او به نسلهای بعد منتقل شد و او برای جبران الزامات جنگی با نیروها ارتباط عاطفی برقرار میکرد که این ارتباط طوری شده بود نیروهای دستمال سرخها علاوه بر علایق دینی و مذهبی یک الفت ویژه با فرمانده و دیگر نیروها احساس میکردند و این احساس باعث می شد اثرات مثبتی در عملیاتها بگذارد. در حقیقت میتوان اصغر وصالی را به عنوان فرماندهی که بر دلها فرماندهی داشت معرفی کرد.
دفاع مقدس: ارتباط شهید با پیشمرگان کرد به چه صورت بود؟
پیشمرگان کرد توسط شهید بروجردی شکل گرفت تا بتواند در کنار نیروهای نظامی از نیروهای بومی و محلی به نحو احسن استفاده کند. یکی از بهترین نوع ارتباط بین نیروهای اعزامی و سازمان پیشمرگان کرد در پاوه رقم خورد که تحت تاثیر فرماندهی وصالی بود. این 2 ساختار توانستند در پاوه به خوبی عمل کنند و نشان دادند که به خوبی از انقلاب اسلامی دفاع خواهند کرد چرا که مسلمانان کرد انقلاب اسلامی را تبلور آمال و آرزوهایی می دانستند که منجر به تشکیل نظام اسلامی شده بود.
انتهای پیام/ 117