به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یاسوج، کتاب «ماسهها و حماسهها»، تاریخ شفاهی «محمد ارشادی» از فرماندهان دوران دفاع مقدس استان کهگیلویه و بویراحمد است که با حمایت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس این استان به چاپ رسیده و در اختیار علاقهمندان به فرهنگ ایثار و شهادت قرار گرفته است.
این کتاب در 464 صفحه به قلم «ابوالحسن ناصرپور» به رشته تحریر درآمده و در شمارگان 1100 جلد توسط انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس به بازار نشر عرضه شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
کمی پیاده راه رفتیم. فرمانده عراقی در کانالی که حدود یک متر عمق و 40 متر طول داشت، ایستاد و به زمین اشاره کرد و گفت: اینجا! اینجا جنازه شهید است.
اول باور نکردیم، بعد شروع کردیم با دستمان خاکها را کنار زدیم. یک میله آهنی پیدا کردیم. زمین هم نرم بود. مقدار کمی که زمین را کندیم به چیزی برخورد کردیم. لباس یک رزمنده بود. اول گفتیم نکند اینجا جنازه عراقیها باشد ولی وقتی به طور کامل آن را از زیر خاک بیرون آوردیم، متوجه شدیم لباسها ایرانی هستند. حتی در خاطرم هست که زیر لبه پوتین ایشان به زبان فارسی کلمه «وین» نوشته شده بود. مطمئن شدم که این جنازه از شهدای ما است. هنوز نارنجک و فانسقه روی کمرش بود و مهمتر اینکه پلاک داشت.
وقتی مطمئن شدیم که جنازهها متعلق به شهدای عزیزمان است، به سرهنگ عراقی گفتم که شما بروید. یکی از نیروها را فرستادم تا تعدادی نیرو و کلنگ و بیل و ملحفه و پلاستیک و ... آوردند. نیروها که آمدند شروع کردیم به کندن زمین و تعداد 12 تا از پیکرهای مطهر شهدا را همانجا پیدا کردیم.
از جنازهها فقط استخوانها باقی مانده بود. وقتی جنازهها را بلند میکردیم که روی پلاستیک و یا ملحفه بگذاریم ، استخوانها داخل لباس به هم میریخت و خورد میشد. استخوانهایی که داخل لباس نظامی بودند هر کدام را جداگانه داخل یک ملحفه میپیچیدیم، شماره پلاک آن را روی ملحفه مینوشتیم و خود پلاک را به ملحفه میبستیم.
همه جنازهها پلاک داشتند، فقط یکی از آنها پلاک نداشت. جیبهای آن جنازهای که پلاک نداشت را گشتم، کارت شناسایی ایشان در جیبش بود، آن را بیرون آوردم؛ ولی آنقدر باران خورده بود که کاملا سیاه شده بود و اصلا قابل خواندن نبود. حدود نیم ساعت، کارت را دست به دست کردیم ولی هیچ چیز قابل خواندنی نبود. با ناامیدی کارت را گرفتم و آن را از بالا باز کردم و در کمال تعجب دیدم دو تا کارت به هم چسبیده است و وقتی از هم جدا شدند کاملا خوانده میشد. روی کارت نوشته شده بود ...
انتهای پیام/