به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، «فتح خون» اثر ماندگار شهید آوینی روایتی است تفسیرگونه از حادثه عظیم کربلا و تحلیلی بهروز از قیام انسانساز عاشورا.
شهید آوینی این کتاب را در سال 1366 تألیف کرده که بخشهایی از آن در زمان حیات نویسنده در ماهنامه «سوره» و فصلنامه «دفتر ادبیات و هنر مقاومت» منتشر شد. بعد از شهادت آوینی این منتشر و با توجه میزان علاقه مخاطبان به چاپ پانزدهم رسید. با توجه به اهمیت کتاب و ماه محرم بخشهایی از این اثر ارزشمند منتشر خواهد شد که قسمت چهارم آن را در ادامه میخوانید:
راوی: حسین دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان که میان او و ادای امانت ازلی فاصله بود... و اینجا سدرةالمنتهیها هست. نه... که او سدرةالمنتهی را آنگاه پشت سر نهاده بود که از مکه پای در طریق کربلا نهاد... و جبرائیل تنها تا سدرةالمنتهی همسفر معراج انسان است. او آنگاه که اراده کرد تا از مکه خارج شود گفته بود: مّن کانّ فینا باذِلاً مُهجَتَهُ و مُوَطناً لِقا اللهِ نَفسُه فّلیّر حّل مَعَنا، فَاِنَنی راحِلُ مُصبِحاً ان شاءَ اللهُ تَعالی.
سدرةالمنتهی مرزدار قلمرو فرشتگان عقل است، عقلِ بیاختیار. اما قلمروز آل کسا، ساحت امانتداری و اختیار است و جبرائیل را آنجا بار نمیدهند که هیچ، بال میسوزانند. آنجا ساحت اِنی اَعلَمُ ما لا تّعلّمون است، آنجا ساحت علم لدُدنی است، رازداریِ خزاین غیب آسمانها و زمین؛ آنجا سُبُحات فنای فیالله است و بقای بالله، و مرد این میدان کسی است که با اختیار، از اختیار خویش درگذرد و طفل ارادهاش را در آسمان ارادت قربان کند... و چون این چنین کرد، در مییابد که غیر او را در عالم اختیار و ارادهای نیست و هر چه هست اوست.
اما چه دشوار مینماید طّی این عرَصات! آنان که به مقصد رسیدهاند میان ما و شما تنها همین «خون» فاصله است؛ تا سدرةالمنتهی را با پای عقل آمدهای، اما از این پس جاذبۀ جنون تو را خواهد برد... طّی این مرحله دیگر با پای اراده میسور نیست؛ بال میخواهد، و بال را به عباس میدهند که دستانش را در راه خدا قربان کرد.
انتهای پیام/ 121