به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «حسین اسفندیاری» از شهدای شهرستان میاندورود فصلهایی از زندگی این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید:
نامش «حسین» بود و چهارمین فرزند «عنایت و زینب». نورسیدهای برخاسته از روستای «برگه» كه در دهمین طلوع از تابستان 1343 چشم به هستی گذاشت.
دوره ابتدائی حسین در دبستان «سپاه دانش» زادگاهش سپری شد. او دانشآموز پایه اول راهنمایی بود كه راهی حوزه علمیه «رستمكلا» شد و از محضر «آیتالله اَیازی» بهره بُرد. سپس به حوزه «مصطفیخان» ساری رفت. در نهایت، در سال 1355 به حوزه علمیه «قم» رفت تا از محضر اساتید آنجا كسب فیض كند.
در بیان تقیدات دینی این فرزند نیکسیرت، همین بس که در ادای فرائض واجب، اهتمامی خاص داشت و در حد امکان، مستحبات را نیز به جا میآورد. علاوه بر آن، با قرآن، این سرچشمه لایزال حق، مانوس بود و در عمل به فرمانهای آن، کوشا.
حسین به سبب عطوفت و خلق نیک، همواره محبوب همگان بود. بهگونهای که هنوز از پی این سالها، از او به خوبی یاد میکنند. علاوه بر آن، در ادب و احترام نسبت به والدین نیز، زبانزد بود.
شركت در تظاهرات، توزیع نوارها و اعلامیههای امامخمینی(ره)، از جمله فعالیتهای او در سال 1357 به شمار میرود. مادرش در اینخصوص میگوید: «زمانی که امامخمینی در پاریس و ترکیه بود، پسرم نوارها و اعلامیههای ایشان را پخش میکرد. به اینصورت که، اعلامیهها را از قم میگرفت و به روحانیون مبارز میداد. در 12 بهمن1357 که امام به ایران آمد، حسین میگفت: انقلاب پیروز شد، اما من پیروز نشدم. به او گفتند: ایران که پیروز شد. چرا تو پیروز نشدی؟ گفت: من شهید نشدم.»
با تشکیل بسیج، حسین به عضویت این نهاد مردمی در آمد و فعالیتهایش را در این راستا از سر گرفت. مدتی نیز، در کمیته انقلاب اسلامی مشغول به خدمت شد. علاوه بر آن، در زمینههای فرهنگی نیز، اقدامات مفیدی به عرصه ظهور رساند؛ از جمله: تاسیس کتابخانه استاد مطهری در برگه، جهت ایجاد فضای مطالعاتی برای جوانان، و ارتقای سطح علمی و فکری آنان. همچنین، تشکیل صندوق خیریه با هدف کمک به قشر محروم جامعه نیز، از دیگر خدمات او به شمار میرود.
حسین در 20/8/1358 به عضویت سپاه در آمد. سپس، در واحد مخابرات پادگان ولیعصر (عج) تهران مشغول آموزش شد. او یك بار برای مأموریت به پایگاه نورآباد كردستان رفت. مدّتی بعد نیز، به سپاه سَقّز مأمور شد.
و سرانجام، این مرد خستگیناپذیر، در 31 خرداد 1359، در حین برگشت از زادگاهش به سقّز مفقود شد و هنوز در گذر این سالها به آغوش خانواده برنگشته است.
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
«اَشْهَدُ اَنْ لاَ اِلَهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد»
(إنَّا لله وَإنَّا إلَیهِ راجِعُونَ)
آیه 115 از سوره مؤمنون: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ»
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یرزَقونَ
آنان که ایمان آوردند و در راه خدا جهاد کردهاند رحمت خدا را به آنان بشارت ده.
برادران و خواهران مسلمان! شما میدانید که همه موجودات زنده روی زمین میمیرند. همانطوری که خداوند میفرماید: «انک میت و انهم میتون» و زندگی لذتبخش دنیا آن طورکه امام حسین (علیه السلام) فرمود که زندگی باید با مبارزه با طاغوتیان باشد که «ان الحیوة عقیدة وجهاد»
چه زیباست آدمی جانش را در راه خدا بدهد و در عقیده پاکی که دارد ایفا کند و من امیدوارم از خدای یکتا که در این راه بتوانم به آرزوی نهاییام که شهادت است برسم.
در اینجا بنده به عنوان یک فرد مسلمان پیامی به برادران پاسدار و دیگر اقشار ملت دارم که در راه پیشبرد این انقلاب اسلامی که ناجی تمام مستضعفان جهان میباشد؛ آگاهانه تا سرحد جان کوشش کنند وحدت کلمه را که امام خمینی آن را تاکید مینمایند حفظ کنند و با مسائل و مشکلاتی که در سر راه پیشبرد اهداف انقلابیشان نمایان میشود با بینش توحیدی روبه رو شده و برای رفع آن از کوچکترین کوششی دریغ ننمایند. تقوا را سرلوحه کارهای خود قرار دهید. چون «ان امرکم عندالله اتقیکم» و یا حضرت علی علیه السلام میفرماید «اوصیکم بتقوی الله»
از زحمات پدر و مادر بزرگوارم تشکر میکنم اگر حقی بر گردنم دارند مرا برای رضای خدا ببخشند و از برادرم میخواهم که مادرم را دلداری دهند.
درود بر خمینی، سلام بر پیروانش.
والسلام علیکم و رحمة الله برکاته
حسین اسفندیاری 30/ 8/ 1358
انتهای پیام/