به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، همزمان با ترور و به شهادت رساندن شهیدان رجایی و باهنر توسط منافقین در هشتم شهریور سال ۱۳۶۰، در اقدامی هماهنگ، این عملیات ناجوانمردانه در دیگر شهرستانها انجام و در شهرستان بابل نیز سه تن از نیروهای انقلابی به نامهای «جواد شعبانزاده»، «علی برزگر»، «محمد محسنپور (فلسطینی)» توسط سازمان منافقین به شهادت رسیدند.
روز هشتم شهریور ۱۳۶۰ شهید «جواد شعبانزاده» با ماشین تاکسی خود در تعقیب منافقینی که شهیدان «علی برزگر» و «محمد محسنپور» را ترور و به شهادت رسانده بودند، بوده و در کوچه محلوجی مسجد جامع بابل مورد کمین و حمله تروریستی گروهک منافقین قرار گرفت و به شهادت رسید.
ترور در بابل به روایت اسناد:
یکشنبه ۸ شهریور ۶۰؛
ساعت ۱۱ صبح امروز چهار تن از برادران مسلمان و مذهبی عضو ستاد حزب الله بابل که با موتور سیکلت در خیابان کمربندی شرقی و حوالی میدان شهید کشوری بابل در حرکت بودند توسط سرنشینان یک دستگاه اتومبیل پیکان زرد رنگ حامل پنج مرد مسلح به کلت و اسلحه ژ۳ از پشت به رگبار گلوله بسته شدند که دو تن از برادران حزب اللهی به اسامی محمد محسن پور معروف به محمد فلسطینی و علی برزگر شهید و دو نفر دیگر به نام های قاسمی و خلیل احمدپور نیز مجروح شدند. (محسنپور در همان لحظه ترور شهید و برزگر ساعت سه بعدازظهر در بیمارستان شهید شدند)
تروریستها پس از این حمله ناجوانمردانه متواری شدند، یک راننده تاکسی که شاهد این حادثه بود با اتومبیل خود به تعقیب تروریستها میپردازد و در نزدیکی سالن پیشاهنگی بابل راه را بر آنان میبندد. در این زمان یکی از تروریستها با شلیک چند گلوله به طرف راننده تاکسی به نام جواد شعبانزاده، وی را به شهادت میرساند. (در حال تعقیب و گریز در کوچه دکتر محلوجی سه گلوله به سینه راننده تاکسی اصابت کرد)
ضارب با شلیک چند تیر هوایی از خیابان برادران سپهری به طرف خیابان مسجد جامع پا به فرار میگذارد، اما در اثر تعقیب و رشادت مردم مسلمان و مبارز بابل، تروریست ضارب در حالی که با کلت کالیبر ۲۴، قصد تیراندازی به سوی مردم را داشت توسط اهالی در خیابان مسجد جامع دستگیر و تحویل کمیته مرکزی بابل شد. (هفته نامه بابل نامه)
شهید علی برزگر:
شهید علی برزگر در تاریخ هفتم تیر ۱۳۳۶ در یکی از روستاهای بابل (گالشکلا) متولد شد. پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود. او اولین فرزند خانواده بود. وی پسری مهربان، آرام و دلسوز بود. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد. وی زمان اوج گیری فعالیتهای انقلاب در راهپیماییها حضوری فعال داشت. با شروع جنگ تحمیلی سه ماه درجبهه نبرد حق علیه باطل حضور یافت.
زمانی که دوران خدمتش فرا رسید به علت صاف بودن کف پا از سربازی معاف شد. این شهید بزرگوار همزمان با اینکه در یک مغازه دوچرخه سواری مشغول به کار بود، به صورت افتخاری در کمیته انقلاب اسلامی مشغول به خدمت شد و سرانجام در حالی که همراه یکی از نیروهای کمیته در حال عبور از خیابان بود در تاریخ هشتم شهریور ۱۳۶۰ به دست منافقین کور دل به شهادت رسید.
روایت شهادت «علی» از زبان مادر شهید:
هشتم شهریور ۱۳۶۰بود. علی صبح زود از خواب بیدار شد. با اینکه آن زمان در منزل شرایط استحمام با آب گرم را نداشتیم با آب سرد غسل شهادت کرد. بعد به من گفت: «مادر برایم حنا بگذار.» من هم سرش را حنا کردم و برایش به زبان محلیمان شعر میخواندم.
علی بعد از استحمام خداحافظی کرد و رفت. ظهر بود. میخواستم نماز بخوانم که زنگ در به صدا در آمد. پسر کوچکم بود. گفت: علی زخمی شده.» گفتم: نه علی حتما به شهادت رسیده. در آن لحظه خدا صبر عجیبی به من عنایت کرد. اصلا گریه نکردم و آرامش عجیبی داشتم. نمازم را خواندم و به سمت بیمارستان شهید یحیی نژاد رفتم.
زمانی که به بیمارستان رسیدم و خودم را معرفی کردم مرا بالای سر جنازه علی بردند. تمام صورتش پر از خون بود. هشت گلوله به بدنش اصابت کرده بود که ۶ گلوله به قلبش و دو گلوله دیگر به بازو و کلیههایش اصابت کرده بود. با اینکه بخاطر از دست دادنش ناراحت بودم؛ اما گفتم: آفرین به تو پسر، آفرین، خدا از تو راضی باشد.
منافقین هیچگاه آسوده نخواهند بود چرا که دستشان به خون فرزندان ما آغشته است و این خون گریبان آنها را خواهد گرفت.
شهید محمد محسن پور آغوزبنی:
شهید در تاریخ ۱۳۳۸/۰۱/۰۸ دریروستای اغوزبن بابل در یک خانواده کشاورز دیده به جهان گشود. ایشان فرزند ششم از این خانواده بود. این شهید بزرگوار مقطع ابتدائی را تا سال چهارم توانست پشت سر بگذارند شهید محسنپور یکی از افراد مؤثر جهت سرکوبی منافقین بوده و خار چشم آنان بوده، چون در تمام درگیریها و دستگیریهای شهرستان بابل شرکت فعال داشت و حتی در کشف چندین خانه تیمی منافقین شرکت و آنان را دستگیر نموده بود.
این شهید بزرگوار عضو سپاه بابل و عضو واحد عملیات سپاه بابل بوده و مدت ۶ ماه در جبهه حضور داشت و در کردستان مجروح شد. سرانجام در تاریخ ۱۳۶۰/۰۶/۰۸ شهید محسنپور به دست منافقین کوردل و جنایتکار در شهر بابل ترور شد و به شهادت رسید.
قسمتی از وصیتنامه شهید محسنپور:
با دشمنان آنچنان مبارزه کنند چه داخلی و چه خارجی چون کسانیکه ادعای جنگ میکنند شکست میخورند. ما همیشه طالب صلح هستیم اما اگر کسی بر ما ظلم کند باید او را خفه کنیم و به برادرانم وصیت میکنم که بعد از شهادتم هیچ گونه غم و اندوهی در خود راه ندهند همیشه خوشحال باشند تا اینکه دشمنان شاد نشوند.
از برادرم آقا رضا میخواهم که این منافقان اعلان جنگ مسلحانه کردند بر علیه آنها مبارزه کند تا شکست منافقین صددرصد کامل باشد و آن مقدار پولی که دارم و دست هر کسی هست برایم یک مقدار نماز بخواند و روزه بگیرد و یک مقدار به جنگزدگان بدهد.
به برادران سپاه وصیت میکنم که همیشه به راهشان ادامه دهید و چشم دشمنان را کور کنید. همانطور که امام میفرماید اگر سپاه نبود کشور هم نبود از دوستان هم تقاضا میکنم که بعد از شهادتم راهم را ادامه بدهند و همیشه گوش بفرمان امام باشند و همچنین از برادران تقاضا میکنم که شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر شوروی» را فراموش نکنند همانطور که در زمان انقلاب شعار میدادیم «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی».
تیر ماه سال ۱۳۵۹ کردستان
شهید جواد شعبانزاده
نام پدر: مهدی
نام مادر: طاهره بیگم ساداتی آغوزی
تاریخ تولد: ۱۳۳۵/۰۱/۱۶
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۰۶/۰۹
محل شهادت: مسجد جامع بابل
گلزار: شهدای معتمدی
از راست:
۱-شهید جواد شعبانزاده
۲-جاویدالاثر شهید مهدی نیاطبری
۳-؟
انتهای پیام/