به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد، شهید «علی سعیدی پناه» یکم فروردین ۱۳۴۴، در شهرستان اردکان به دنیا آمد. پدرش محمدحسین، کشاورزی میکرد و مادرش بلقیس نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته فرهنگ و ادب درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. دوم اسفند ۱۳۶۶، به عنوان مسئول گروه شناسایی و اطلاعات در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به پاها و کمر، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
در ادامه وصیتنامه شهید بزرگوار را از نظر میگذارنیم:
به کسیکه در راه خدا شهید میشود مرده نگوئید آنها نمردهاند بلکه زندهاند ولی شما این واقعیت را درک نمیکنید.
درود بر حسینبن علی (ع) یکه تاز میدان جهاد و شهادت و اسوه شهادت و شجاعت و سلام بر یاران صدیقش که، چون پروانه به دور شمع گرد حسین جمع شدند و عاشقانه سوختند و با درود بر رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خمینی و با درود بر تمام شهیدان راه حق و آزادی.
چند جملهای به عنوان وصیتنامه مینویسم. اول از هر چیز باید بگویم که اگر روحانیون نبودند تا چند سال دیگر آمریکا و ابر قدرتها بر گردن ما سوار میشدند و از ما به عنوان یک برده استفاده میکردند. پس قدر رو حانیون را بدانید و به هرقیمتی که شده از آنان پشتیبانی کنید، چون دشمنان انقلاب میخواهند شما از یکدیگر جدا کنند. تنها چیزی که شما را به پیروزی رسانده و میرساند حفظ وحدت بوده و هست پس دست از تفرقه و جدایی بردارید. در این زمان که جنگ ممکن است در جامعه کمبودهایی بوجود آورد پس از این کمبودها ناراحت نشوید که خداوند در هر لحظه شما را آزمایش میکند.
امت گرامی به فرمودههای امام خمینی عزیز گوش فرا دهید که پیروزی شما در اطاعت از فرمودههای این مرد کبیر است و به مجالس عمومی، خصوصا، مجالس دعا و قرآن توجه زیاد کنید و همیشه و در هر حال امام عزیز خمینی بت شکن را دعا کنید. ما باید به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) که در آن زمان هیچ کس و حتی یک نفر پاسخ گویی آن نبود لبیک گوئیم و روح حسین (ع) را با لبیک هایمان شاد فرمائیم و امیدواریم که حسین (ع) از ما راضی و خشنود باشد.
ای پدر و مادرم عزیز:
من در زندگی شما را خیلی ناراحت کردهام و اکنون که عازم جبهه جنگ هستم قدر شما را فهمیدهام. پدر و مادر عزیز میدانم که سخت است ولی اگر من کشته شدم از شما میخواهم که برای من گریه نکنید، چون اگر خدا قبول کند شهید هستم و کسی که شهید میشود تازه اول زندگی خود را شروع کرده و آن هم در نزد خدا.
پدر و مادر عزیزم شما باید بعد از شهادت من با خوشحالیتان دشمنان من و اسلام را کور کنید و اگر گریه کنید دشمنان من از گریه شما خوشحال خواهند شد که آن وقت خداوند هم از شما راضی نخواهد شد.
پدر و مادر عزیز امیدوارم بعد از شهادتم یک عکس قاب گرفته مرا با یک عکس امام خمینی در جا عکسی سر قبر من بگذارید تا وقتی که بر سر قبر من میآیی به یاد امام باشی و یک عکس من را در خانه بگذارید تا وقتی که دلتان گرفت با دیدن عکس من نیرویتان دوباره قوت گیرد. ای پدر و مادر عزیز امیدوارم گوش به شایعات ندهید و دشمن میخواهد از طریق همین شایعات شما را گول بزند و از راه اسلام باز گرداند. پدر و مادر عزیز من در زندگی به شما خیلی زجر رساندهام مرا ببخشید و از شما میخواهم که برای من از تمام دوستان و خویشان و آشنایان رضایت طلب کنید.
خواهران و برادران عزیز:
از تمام شما میخواهم که مرا ببخشید. خواهران عزیز مواظب فرزندان خود باشید و سعی کنید آنها را افرادی مومن و معتقد به قرآن و اسلام باز آورید که این فرزندان هستند که آینده ساز این انقلاب هستند و خلاصهای مردم شهیدپرور اردکان به هر صورت اگر چیزی از من دیدهاید مرا ببخشید.
امیدوارم سنگرهای مسجد را خالی نگذارید و آن را به بهترین وجه حفظ کنید. ای پدر عزیز کتابهای مرا که درخانه است و من آنها را خریدهام به کتابخانه هدیه کنید و از شما میخواهم آنچه را که علی (ع) درباره صبر میگوید گوش و عمل کنید.
حضرت علی (ع) میفرماید: «الصبرالثلاثه»، صبر سه شاخه دارد، اول الصبر المصائب، صبر در مقابل سختیها، دوم الصبر الواجبات، صبر در مقابل واجبات، سوم الصبر الحرمات، صبر درمقابل حرامها. از شما میخواهم که صبر را پیشه خود قرار دهید چرا که صبر ایمان میآورد.
به امید پیروزی رزمندگان اسلام
انتهای پیام/