گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: «رویا درویش پیشه» مشاور خانواده در یادداشتی به دفاعپرس نوشت: پرخاش ازنظر لغوی غضب، غصه و انفعال است و پرخاشگری یعنی جنگجویی، فتنهطلبی، ستیزه جویی و هنگامه طلبی است. اگرچه پرخاشگری یک رفتارمطلوب درمسیررشد طبیعی کودک است، اما اگرتحت کنترل صحیح نباشد، میتواند به صورت هیجان ازهم پاشیدهای درآید.
ذبیح الله فرجی درکتاب «انگیزش و هیجان» مینویسد:
غریزه پرخاشگری درتمام حیوانات و از جمله انسان به طورارثی وجود دارد ویک ویژگی طبیعی است. این سائق یک استعداد ذاتی و عملا مبتنی بر سودمندی برای موجود زنده و همیشه در دسترس اوست و به راحتی میتواند برانگیخته شود و نیز وقتی ظهور پرخاشگری، مانع رسیدن به هدف دیگری باشد، میتواند فرو نشانده شود.
کریس، ال کلینکه درمجموعه کامل «مهارتهای زندگی» پرخاشگری را دفاع کردن ازحقوق خود به شیوهی خصمانه میداند افراد پرخاشگر سعی میکنند نیازها خواستههای خود را ازطریق تسلط، توهین تحقیر دیگران برآورده کنند و موناکو معتقد است پرخاشگری انگیزهای است که مابه یکدیگر حمله میکنیم؛ آسیب میرسانیم و گاهی همدیگر را می کشیم. در واقع ما با دشنام دادن یا کوشش درجهت بی آبروکردن دیگران به صورت کلامی پرخاشگری میکنیم.
برونسون پرخاشگری را یکی ازملاکهای رشد اجتماعی میداند که کودک به اشکال مختلف از قبیل خراب کردن، برداشتن اسباب بازی کودکان دیگر، جیغ و فریاد زدن، گریه کردن، زدوخوردکردن وناسازگاری و اختلاف ظاهرمی شود.
درواقع پرخاشگری رفتاری است که ازخشم مخربی ناشی میشود و به قصد آسیب رساندن یاازبین بردن چیزی یاکسی به کار میرود. پرخاشگری به عنوان روشی خصمانه است که فرد برای ارضای انگیزههای درونی و بیرونی و همچنین رسیدن به هدف ازآن استفاده میکند و این رفتار اغلب درنتیجه پاداش تنبیه و نیز از طریق تقلید از الگوهای مختلف آموخته میشود.
نواکو، یکی از روانشناسان تربیتی در تحقیق و مطالعهای نشان داده است که برای تبیین خشم باید پاسخگوی چند سوال بود:
۱- چرا افراد خشمگین میشوند؟
۲- واکنش اطرافیان نسبت به خشم چیست؟
۳- واکنش فرد خشمگین نسبت به خشم چیست؟
در پاسخ به این سوالات میتوان گفت:
- خشم، هیجان شایعی است که بیشتر نسبت به اطرافیانی است که نتوانسته اند انتظارات و خواستههای فرد را برآورده سازند.
- انگیزه خشم اغلب تحقق خواستههای فرداست.
- واکنش اطرافیان نسبت به خشم اکثرا منفی است.
- گرچه پس ازخشم ممکن است فرد احساس رضایت کند اما این بدان معنا نیست که به خواسته هایش رسیده است.
- و در نهایت: خشم اثرات نامناسبی برای افراد دارد.
دکترشکوه نوابی نژاد درکتاب «رفتارهای بهنجارو نابهنجار» درباره علل پرخاشگری مینویسد:
صاحبنظران معتقدند که پرخاشگری ممکن است یا ازناکامیهای بنیادی ناشی گردد یا به علت وجود مدلهای پرخاشگرانه درکودکان به وجود آید.
پرخاشگری برحسب زمان در شبانه روز، موقعیت، میزان آشنایی با کودکان دیگر و حضوریا غیبت بزرگسالان تغییر می کند.
انواع پرخاشگری
بسیاری ازصا حبنظران پرخاشگری را به دو دسته تقسیم میکنند:
*پرخاشگری وسیله ای:
اگر رفتاری درجهت نیل به هدفی انجام گیردپرخاشگری وسیلهای تلقی میشود. دراین رفتار آسیب رساندن به دیگران و یا آزار و اذیت مدنظر نمی باشد هرچند ممکن است دراین میان به دیگران لطمهای نیز وارد شود، ولی هدف و غایت اصلی آن بدست آوردن چیز دیگری بوده است.
*پرخاشگری خصمانه:
پرخاشگری خصمانه راهرنوع رفتاری میدانند که هدفش اذیت کردن یا آسیب رساندن به موجود زنده دیگری است. به بیان سادهتر؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است درجهت آسیب رساندن به خودودیگران.
عوامل موثر در پرخاشگری
فقرخانواده-الگوپذیری ازخانواده- تشویق وتنبیه - پایین بودن بهره هوشی- جنسیت- مصرف داروها- اهانت وارزشیابی منفی- اضطراب واسترس- ترس - عدم موفقیت و تضاد کشمکشهای درونی ازعوامل موثردرپرخاشگری شناخته شده اند.
در کنار عوامل فوق عدهای از کارشناسان روانشناسی معتقدند که تلویزیون و رسانه هانقش عظیمی در یادگیری پرخاشگری دارند.
«ارون» درپژوهشی نشان داد که بین تماشای خشونت ازتلویزیون پرخاشگرانه عمل کردند، یک همبستگی وجود دارد.
کوودکان پرخاشگر، غالبا بیشتر تلویزیون تماشا میکنند با هنرپیشههای پرخاشگر، بیشتر همانندسازی میکنند شاید بیشترمعتقد باشند که پرخاشگری روی صفحه تلویزیون منعکس کننده زندگی واقعی است.
پرخاشگری کودکان
کودکان پرخاشگر بدرفتار را معمولا نمیتوان صرفا به وسیله روشهای چشم پوشی و پاداش دهی کنترل کرد؛ بنابراین والدین نیاز به یادگیری روشهای کنترل و چاره ساز دارند که آنان را برای رسیدن به کنترل سریع وموثرقادرسازد.
کودکان باید بیاموزند که محدودیت عملکرد آنان چقدر است. به آنان باید یاد داده شود که نتایج حاصله ازاعمال خود راکه قابل قبول نیست، ببینند. رفتارهای خشونت آمیز اغلب ناشی ازتجارب خشم، ناامیدی یاعدم خویشتنداری است. کودکان همه چیز را به خوبی تقلید می کنند و پیروزی یک احساس رضایت و قدرت درآنان به وجود میآورد. این الگوی رفتاری میتواند به صورت عادت درآید چنان که کودک میآموزد، هرکجا که لازم شد احساس خشم عصبانیت خود را بروز دهد هم از خشم و پرخاشگری برای کنترل دیگران استفاده کند.
در بعضی ازخانوادههایی که کودکان پرخاشگر دارند، احتمالا حدود و اندازهی رفتارهای پرخاشگرانه مشخص نیست. درچنین محلهایی ممکن است بین الدین کودک برای کسب قدرت، ستیزی دائم وجود داشته باشد که به سرعت منجربه بروز خشونت میشود.
والدین اغلب احساس میکنند که نباید هرچه فرزندانشان میخواهند در اختیارشان قراردهند و سعی میکنند با خواستههای آنان مخالفت کنند، ولی متاسفانه تا هنگامی که این محدودیتها و مخالفتها برای کودک واضح و کاملا مشخص نباشد، آنان یاد میگیرند که چگونه با استفاده ازتظاهر و صحنه سازی آن چه رامی خواهند بدست آورند.
بعضی از والدین تحمل دیدن گریه فرزندانشان را ندارند و سعی میکنند به هر شکلی شده از گریه آنان جلوگیری کنند و بعضی دیگرهم ممکن است نتوانند خود رابه طور طبیعی کنترل کنند. این امر می تواند در چهارچوب رابطه والدین و فرزندان اتفاق بیفتد. بدین ترتیب زمانی که والدین درعین حال که میخواهند مهربان باشند، تمایل دارند محدودیتهایی را به کارببرند درنتیجه آنان درارتباط با فرزندان خود دچار مشکل میشوند.
آنان درحالی که نمیخواهند در ارتباط بافرزندان خود حالت جنگ و دعوا داشته باشند؛ از خواستههای مصرانه و دائمی فرزندان خود احساس ناراحتی و عصبانیت میکنند.
خانوادههایی که کودکان پرخاشگردارند را میتوان ازطریق آموزش والدین درانتخاب روشهای موثر و همسان کمک کرد چراکه وقتی والدین یک کودک نافرمان را اداره میکنند، احتیاج دارند تا آموزش صحیح و روشن و واضح ببینند تا بتوانند درخواستهای خود رابه کودکان منتقل کنند.
درمان پرخاشگری
در درمان پرخاشگری باید نخست به علتیابی وریشه یابی رفتارپرخاشگرانه پرداخت و پس از شناخت انگیزههای پرخاشگری درکودک متناسب با هر یک ازانگیزههای طرح شده اقدام کرد.
اکثر پژوهشگران معتقدند که عوامل محیطی باعث کسب و نگهداری رفتارهای پرخاشگرانه میشود. به نظر آنان تغییرات مناسب در موقعیتهای محیطی سبب ازبین رفتن زمینههای کننده پرخاشگری و خشونت در رفتار کودکان ونوجوانان میشود. هم چنین با دادن شخصیت مثبت و منطقی به کودکان، عدم تبعیض میان آنان، عدم تحقیر کودکان، دادن مسوولیت در حد توان به افراد پرخاشگر، صحبت کردن با آنان و آگاه کردن آنان در مورد پرخاشگری، ایجاد رابطه صمیمی و عاطفی با آنان، تشویق کردن آنان به کارهای گروهی و جمعی و در پایان با شناسایی روحیات فرد و برخورد صحیح با آن میتوان در شناسایی عواملی که پرخاشگری را ایجاد و یا تشدید میکنند، اقدام کرد.
دکتر شکوه نوابی نژاد معتقد است: به طورکلی میتوان به کمک ایجاد فرصتهای مناسب و کانالهای صحیح و مورد قبول اجتماع مانند فعالیتها و مسابقات ورزشی و انواع هنرهای دراماتیک به افراد پرخاشگرکمک کرد.
درنهایت میتوان گفت که توکل به خداوند متعال، شناسایی خشم، دوری ازاندوه، خواب کافی، خویشتنداری و دوری از محرکهای محیطی روشهای مقابله باپرخاشگری است.
*منابع
- مهارتهای زندگی، جلداول، دکترعباس خورشیدی وهمکاران، نشریسطرون، تهران:۱۳۹۰
- رفتارهای بهنجارنابهنجار، دکترشکوه نوابی نژاد، انتشارات انجمن اولیا ومربیان، تهران:۱۳۷۲
- مشکلات نوجوانی و جوانی، ابوالقاسم اکبری، نشر ساوالان، ۱۳۸۱
- مهارتهای زندگی، کریس. ال. کلینکه ترجمه شهرام محمدخانی، انتشارات اسپندهنر، تهران:۱۳۸۳
- اصلاح رفتارکودکان، یداگلاس ترجمه سیاوش جمالفر، موسسه نشرویرایش، تهران:۱۳۸۰
- انگیزش هیجان، ذبیح الله فرجی، انتشارات خردمند، تهران:۱۳۷۲
انتهای پیام/102