به گزارش گروه اخبار داخلی دفاعپرس، روز ۱۳ مهر ماه ۱۳۴۴ امام خمینی به همراه فرزندشان آیتالله حاج آقا مصطفی از ترکیه به تبعیدگاه دوم یعنی کشور عراق، اعزام شدند. تحلیل رژیم از انتقال امام به نجف این بود که فضای غیر سیاسی و راکد حوزه علمیه نجف از یک سو و وجود مراجع سر شناس در آن از سوی دیگر، موجب انزوا و افول تدریجی روحیه انقلابی و سیاسی امام خمینی میشود. در کنار این دلایل دیگری رژیم را مصمم به تبعید امام خمینی به نجف کرد که در ادامه مورد بررسی قرار میگیرند.
فضای غیر سیاسی حوزه نجف
یکی از دلایل رژیم پهلوی برای تبعید امام خمینی به نجف، فضای غیر سیاسی حوزه نجف بود. بنابر خاطرات آیتالله اشرفی شاهرودی: «نجف دارای محیط بستهای است...، چون علمای آنجا اولاً از امور سیاسی خارج بودند... از طرفی این ذهنیت بود که مسائل سیاسی آن روز حالت تضاد با دیانت دارد؛ لذا علما و حوزه نجف از مسائل سیاسی و اجتماعی وقوف لازم را نداشتند. اگر کسی میخواست در این رشته وارد شود، به او اَنگ ضدفقهی نیز میزدند، بلکه گفته میشد آدم وارستهای نیست».
حجتالاسلام والمسلمین غلامحسین جمی درباره فضای غیرسیاسی نجف میگوید: «نجف محیط خاصی داشت؛ دور از سیاست بود، روحانیت را جدای از سیاست نگهداشته بودند. بهطوریکه اگر یک روحانی موجّه کار سیاسی میکرد از چشم میافتاد و متهم میشد و به او انگ میزدند. من خود در نجف شاهد بودم، مرحوم آیتالله حاج شیخعبدالحسین کاشفالغطاء که هم از نظر علمی و فقاهت و هم از نظر شهامت و رشادت از استوانههای تشیع بود، به خاطر اینکه گاهی در امور سیاسی وارد میشد، متهم شد به اینکه سیاسی است. به ایشان میگفتند «سیاسیه» به خاطر همین سراغش نمیرفتند».
بنابر این رژیم با این تصور که امام خمینی مرعوب جو حوزه علمیه نجف میشود و دست از مبارزه برمیدارد ایشان را به نجف تبعید کردند.
برتری علمی حوزه نجف نسبت به حوزه قم
قدمت و سابقه درخشان علمی حوزه نجف و حضور بزرگانی، چون آیتالله حکیم ـ مرجع طراز اول شیعیان - آیتالله خویی، آیتالله شاهرودی و... سبب شده بود که حوزه علمیه نجف از شهرت علمی بالایی برخوردار باشد.
رژیم تصور میکرد با تبعید امام خمینی به نجف، ایشان قادر نخواهد بود در سایه بزرگان آنجا تواناییهای علمی خود را بروز دهد. در نتیجه جایگاه علمی و شاگردان چندانی پیدا نخواهد کرد و پیامد آن نیز منزویشدن و تضعیف فعالیتهای مبارزاتی ایشان خواهد بود.
آیتالله خاتم یزدی در خاطرات خود درباره این نقشهی رژیم میگوید: «دستگاه پهلوی و بلکه آمریکا که سردمدار اصلی حکومت پهلوی بود، به قصد انزوای امام و مستهلککردن ایشان در حوزه نجف، حضرت امام را روانه عراق کرد. رژیم پهلوی میدانست که در خود ایران چنین زمینهای وجود ندارد و در میان علما کسی را یارای مقابله با امام نیست. ایشان شخصیتی است از نظر علمی جامعِ معقول و منقول، و استاد برجسته حوزه علمیه در فقه و اصول و فلسفه میباشد و شاگردان مبرز ایشان مثل آقایان منتظری و شهید مطهری و اساتید حوزه و دانشگاه و دارای نفوذ و موقعیتِ ویژه در ایران هستند و از نظر علمی و اخلاقی نیز مراتب فضل و کمال و معنویت ایشان بر کسی پوشیده نیست و آن بزرگوار بهعنوان معلم اخلاقِ حوزه و انسانی مُتخَلِق به اخلاق الهی زبانزد خاص و عام است؛ بنابراین تصور کردند که حوزه نجف با قدمتی هزارساله با وجود بزرگان و مراجع استخواندار سرد و گرمچشیده این توان را دارد که افراد را پایین یا بالا ببرد و شخصیتی، چون امام خمینی را در خود مستهلک کند و شأن علمی و سیاسی ایشان را تنزل دهد».
آیتالله طاهری خرمآبادی نیز مانند آیتالله خاتم یزدی یکی از انگیزههای تبعید امام را همین مسئله میداند و میگوید: «[رژیم شاه میپنداشت] هنگامیکه امام وارد نجف شود، در ابتدا ممکن است دید و بازدیدی صورتگیرد و بعد هم امام خواهناخواه درس را شروع خواهد کرد و با آن شرایط درس امام پا نخواهدگرفت و در نهایت امام بهصورت مدرسی معمولی شناخته خواهد شد و بدینترتیب شهرت علمی امام از بین خواهد رفت. در مرحلهی بعد خواهناخواه این حرفها به ایران منتقل خواهد شد و در مقلدان ایشان تأثیر میگذارد. آنان همچنین پیشبینی کرده بودند که با کارها و تبلیغاتی که انجام میدهند، فعالیتهای انقلابی امام نیز در نجف زیر سؤال خواهد رفت. پیش خود میپنداشتند که نجف غیر از قم است. امام در قم همهکاره بود، ولی در نجف طلبهای فاضل محسوب خواهد شد که یک محفل درس هم خواهد داشت و در نتیجه نمیتواند اظهارنظر کند. [بنابراین]امام را به نجف منتقلکردند. بدین امید که خیالشان برای همیشه از امام آسوده خواهد شد».
رهایی از فشار افکار عمومی داخل و خارج کشور
رژیم پهلوی مجبور بود امام خمینی را به نجف تبعید کند و چارهای جز این نداشت. تجارب تبعید یازده ماهه ترکیه به رژیم پهلوی نشانداد که محصورکردن امام خمینی در کشوری بیگانه برای ملت ایران و حتی مسلمانان سایر کشورها و مجامع بینالمللی قابل تحمل نخواهد بود. درصورتیکه اگر رژیم، امام خمینی را به کشوری دیگر مانند: هند، پاکستان، سوریه، لبنان و کویت تبعید میکرد، همچنان با مشکلات فراوانی روبهرو بود؛ بنابراین تبعید امام به نجف در افکار عمومی این مطلب را القا میکرد که ایشان به شهری تبعید شدند که از مراکز علمی و پایگاه تشیع است و در آنجا در کنار سایر مراجع مشغول فعالیتهای حوزوی هستند.
آیتالله سیدجعفر کریمی معتقد است: «در آن زمان از تبعید امام به نجف، اینگونه برداشت میشد که شاه چند مطلب مهم را در نظر داشت: اول این بود که با انتقال امام به نجف تجلیل خاصی از امام به عمل میآورد و ایشان را از تنگناهایی که در ترکیه وجود داشت نجات داده و امام را به جایی که هم دلخواه ایشان است و هم دلخواه شیعیان، منتقل کرد...».
حجتالاسلام محمدحسن رحیمیان نیز میگوید: «رژیم شاه با کمکِ فکری اربابانش مخصوصاً شیطان بزرگ، پس از نزدیک به یکسال تبعید امام به ترکیه به این نتیجه رسید که انتقال امام (ره) به نجف اشرف بهترین راه خروج از بنبستِ برخورد با امام است. از سویی نگرانی طرفداران امام عموماً متدینین و علاقهمندان به امیرالمؤمنین علیهالسلام هستند و بالاترین آرزوی آنان توفیق تشرف به جوار آن حضرت است. وقتی میبینند رهبر و مرجعشان بهجای تبعید در نقطهی دوردست در ترکیه، در نجف اشرف است و در کنار جدش مستقر شده است، به خوشحالی و آسودگی خاطر تبدیل میشود و بدینترتیب مشکل افکار عمومی و تشدید توجه مردم به امام (ره) بهخاطر تبعید مظلومانهاش برطرف میشود...».
نفوذ رژیم در عراق و حوزه علمیه نجف
تلاشهای رژیم برای کنترل امامخمینی پیش از ورود ایشان به عراق آغاز شد. از همان زمانی که امام در ترکیه بودند، رژیم در نجف تحرکاتی داشت. سفارت ایران در عراق و خصوصاً کنسولگری ایران در کربلا فعال بود. رژیم برای کنترل حوزه نجف و کربلا از افراد موجهی برای انجام مأموریت در کنسولگریهای خود استفاده میکرد. در مجموع زمینههای زیادی فراهم بود که رژیم بتواند با استفاده از آنها ترفندها و نقشههای خود را پیاده کند. بهعنوان مثال نیروهای کنسولگری که با حوزه نجف و کربلا (که ایرانیان زیادی در آنجا مشغول تحصیل بودند) در ارتباط بودند میتوانستند در مسئلهی تمدید گذرنامه به هر شکلی که میخواستند عمل کنند و یا از مشکلات ایرانیهای ساکن در عراق استفاده کرده و با کمکهای خود آنها را به سمت خود جذب کنند و یا میان مراجع اختلاف بیندازند. همچنین رژیم شاه در بیوت برخی مراجع نفوذ داشت و از تمام موارد مذکور برای محدودیت امام خمینی و فشار بر ایشان میتوانست استفاده کند.
مشورت با سفیر رژیم در بغداد و برخی علمای درباری و رجال سیاسی
رژیم پهلوی برای تبعید امام به نجف با مهدی پیراسته سفیر خود در بغداد مشورت کرد. پیراسته معتقد بود مراجع نجف همانند آیتالله حکیم از نظر علمی بسیار توانا هستند و امام خمینی در مقابلشان قادر به هیچگونه عرض اندام نخواهد بود و حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
طرف دیگر مشورت رژیم، علمای درباری بودند. حجتالاسلام والمسلمین محمد علی رحمانی در این باره میگوید: «در تهران رژیم شاه با برخی از علما و محافل کذایی مشورت کرد. آنان معتقد بودند اگر امام خمینی به نجف تبعید شود، در آنجا ساکت میشود و در مقابل مراجع نجف اُفت میکند و اگر هم اُفت کرد، کلامش دیگر تأثیری نخواهد داشت. از طرف دیگر ورود او به نجف موجب خواهد گردید که ایشان بیشتر دنبال مسائل حوزوی مثل مرجعیت بروند».
حجتالاسلام سیدمحمود دعایی در این باره میافزاید: «.. به هرحال رژیم در بنبست قرار گرفته بود. نقل است که در یک جلسه مهم شورای عالی امنیتِ وقت، دکتر اقبال پیشنهاد داده بود که شما اگر بتوانید ایشان را از ترکیه به عراق و حوزه علمیه نجف تبعید کنید، چند فایده دارد: یکی اینکه علاقهمندان به ایشان خوشحال میشوند که ایشان تبعید به آن معنا نیست بلکه در محیط معنوی و حوزوی بهسر میبرند و از طرفی به محیطی ایشان را تبعید کردهاید که فعالیتهای سیاسی مثل ایران را برنمیتابد و در نتیجه ایشان منزوی خواهد شد. اگر بخواهد همین حرکاتی را که در اینجا انجام داده در عراق هم انجام بدهد با عکسالعملهای منفی مراجع موجود و حوزهی علمیهی نجف مواجه میشود و آنها با او درگیر خواهند شد؛ و اگر سکوت بکند، که سکوت خواهد کرد، منزوی میشود. ملایی در کنار ملاهای نجف! درس میدهند و کارشان را انجام میدهند...».
انتهای پیام/ 151